هادی کوزه چی درگذشت. به همین کوتاهی و سادگی. هادی هم دانشگاهی من بود. لیسانس مکانیک خوانده بود و بعداً MBA. یکی دو سال از من جوانتر بود و از این به بعد، برای همیشه جوانتر میماند.
در میان همنسلهای ما، از آنها که در ایران ماندهاند گروه کمی به سراغ بحثهای مالی رفتند. تخصص مالی، بیشتر ابزار خوبی برای مهاجرت بود تا ماندن. آنها هم که ماندند در سکوت، در گوشهای به کسب و کاری مشغول شدند.
هادی کوزه چی از معدود کسانی بود که ماند. به متخصصی سرشناس در حوزه مالی و سرمایه گذاری و به طور خاص بازار مسکن تبدیل شد. در کنار سایر فعالیتهایش، معلمی را هم برگزید. هم تخصص داشت و مطالعه میکرد و هم شوق تدریس. چند باری که فرصتی دست داد و توانستم پای درساش بنشینم، چیزهای زیادی آموختم. بحثهای پیچیدهی مالی و سرمایه گذاری را خیلی ساده میگفت و ساده گفتن، مهمترین نشانهی عمیق فهمیدن است. نشانهای که او از آن عمیق بهره برده بود.
طی سالهای اخیر، کمتر همدیگر را میدیدیم. مگر در سمینارها و برنامهها. بیشتر تماس تلفنی و پیامک احوال پرسی بود. آخرین باری که فرصت شد با هم حسابی حرف بزنیم، دو سال پیش بود. به لطف تاخیر چند ساعتهی هواپیما در فرودگاه.
نشسته بودیم و نق میزدیم. گلایه میکرد از اینکه حسابداری و مالی و سرمایه گذاری، سه لغتی است که برای بسیاری از ما قابل تفکیک نیست. از مدیران مالی میگفت که حسابدار هستند. از حسابدارانی که به تامین منابع مالی مشغولند و از سرمایه گذارانی که سفته بازی و اطلاعات پنهانی گوش به گوش را به عنوان تحلیل و تحلیلگری، به خورد دیگران میدهند.
مقصدمان فرق داشت. وقتی داشتیم جدا میشدیم گفت: محمدرضا. زمان در فرهنگ ما پول نیست. سرمایه نیست. بهره ندارد. سود ندارد. هزینه محسوب نمیشود. چنین است که این هفت ساعت ما هم، در این میان گم شد و هیچکس سراغش را نخواهد گرفت.
امروز سی و پنج سال زندگی هادی گم شده است.
اما نه. عمر معلمها به سادگی گم نمیشود. آنها به زندگیشان در ذهن تمام کسانی که حرفهایشان را شنیدهاند ادامه میدهند.


70 دیدگاه
روحشون شاد
استاد شعبانعلی عزیز تسلیت میگم
عمر معلمها به سادگی گم نمیشود. آنها به زندگیشان در ذهن تمام کسانی که حرفهایشان را شنیدهاند ادامه میدهند…
با تمام وجود و پس از اموختن تنها در یک کنفرانس ایشان احساس میکنم این حرف را…
با سلام و سپاس از متن زیباتون که در اون با وجود کوتاهی متن ولی اهمیت زمان و معلم به وضوح و زیبا دیده شد
با سلام افتخار دارم که یک جلسه در کنفرانس مهندسی صنایع یا مدیریت پروژه در سمینار هادی شرکت داشتم .در همان فرصت کم خیلی یاد گرفتم بطور حتم نبوغ ایشان و نحوه جمع بندی اطلاعات و نحوه ارائه مطالب ایشان کم نظیر بود . نا خود آگاه ایشان را دوست داشتم بدون اینکه قبلا دیده باشمش و امید داشتم بازم هم مطالبش را بشنوم و بخوانم . بسیار متاثر شدم روحش شاد
برای شما استاد بزرگوار از خالقمان صبوری و برای ایشان معفرت الهی را طلب می نمایم
زمان بندی خدا بی نظیر است. نه هیچگاه دیر، نه هیچگاه زود. کمی بردباری می طلبد و ایمانی بسیار.
نمیتونم باور کنم، شوکه شدم، امیدوارم حقیقت نداشته باشه، من چند جلسه در کلاسهای مختلفی که برگزار می کرد حاضر بودم، به همه تسلیت میگم.
من ایشان را نمی شناختم ولی همین که استاد بزرگوار و سایر دوستان توصیف کردند کافی است . حتی در بالاترین سطح فناوری و پیشرفت , باز هم این نیروی انسانی است که ارزش آفرین است و سرمایه اصلی محسوب می شود. و از دست دادن انسان های توانمند و موثر جای تاسف دارد. خدا رحمت کند و برای خانواده اش نیز صبر و سلامتی آرزو می کنم .
شوکه شدم وقتی عنوان خبر رو دیدم، دوست داشتم شوخی باشه
کلا من هر چی شریفی دیدم تو رشته ای که درس خونده فعالیت نداره.در ضمن شریف مهندس بیرون نمیده معلم بیرن میده مگه نه مهندس شعبانعلی؟
مهدی عزیز.
خیلی دلم گرفت که دیدم جمله ات رو با «هر چی» شروع کردی که یک قید مطلق محسوب میشه.
خصوصاً اینکه دقیقاً داری برای یک فارغ التحصیل شریف مینویسی که مدیریت خونده و داره در حوزه مدیریت کار میکنه و زیر مطلب کسی که درس مدیریت و اقتصاد خونده و تو همون حوزه کار میکرده و همین مثال نقض حرفت هست.
دلم میخواست در مورد منطق نگارش و شیوهی تحلیل و ارزیابی نمونهها چیزهای زیادی برات بنویسم اما احساس کردم کمکی بهت نمیکنه.
کسی که ساده ترین حرفهاش رو هم با قید مطلق شروع میکنه، احتمالاً تظاهرات در خیابون و گوجه پرت کردن و شعار دادن رو به گفتگو کردن ترجیح میده.
سلام
به نظرم در خصوص کامنت آقای مهدی، کمی دچار سوء برداشت شدید
سلام ودرود خدا به روح هادی عزیز دوست و هم کلاسی و هم نیمکتی ام در دبیرستان نمونه مردمی شهید بهشتی منطقه 2 تهران. هر وقت از پل آزمایش تهران رد میشم و مدرسه از دیدگانم می گذره یاد هادی می افتم ، یاد تعظیم های مکرر دبیران ریاضی، فیزیک،شیمی ، زیست ، تاریخ ، ادبیات و دینی و قران و اقتصاد (به جز ورزش) به او ، بخاطر تصحیح اشتباهات آنها در حین تدریس ، یاد زمانهایی که تلاش می کردم تا دست خطم شبیه او مرتب و کتابی شود و اینگونه هم شد و … بعد از آخرین باری که او را در سال 79 در کتابخانه مرکزی شریف دیدم دیگر از او خبر نداشتم . تا اینکه امروز عزیزی را که خیلی تا کیید به داشتن معلم خصوصی دارد نصیحت می کردم و میگفتم : من همکلاسی داشتم به نام هادی کوزهچی که نفر 50 کنکور شد و یک روز هم معلم خصوصی نداشت. هادی از دوران دبیرستان استاد بود . دانشگاه شریف و رشته مکانیک و … بهانه بود او در هر زمینه ای استاد بود . او فهمیده بود مشکل ودرد مردمش تهیه مسکن هست رفته بود سمت حل این مشکل . انسان نباید تلاش خودشو را به رشته ای که مدرک گرفته محدود کنه . هادی در پزشکی هم اطلاعات خوبی داشت . من حتم دارم اگر لازم می دانست با وجود اینکه به ورزش علاقه هم نداشت می توانست ورزشکار خوبی هم بشه و … من از او آموختم برای اینکه به علم خدایی برسی نباید دور علم حصار بکشی و محدود کنی . باتشکر
روحش شاد…
معلم ها همه عزیز و دوست داشتنی هستند …
روحشون شاد باشه ، خدا رحمتشون کنه… 🙁