خانه » من از غم میترسم…

من از غم میترسم…

توسط محمدرضا شعبانعلی

من غم را دوست دارم،

آن هنگام که بغض میکند، اشک میریزد، فریاد میزند، ناله میکند و میشکند…

من از غم میترسم،

آن هنگام که لب میگزد، سکوت میکند، محکم می ایستد و لبخند میزند.

که این دومی، آرامش قبل از طوفان است،

طوفانی که همه چیز را در هم میشکند، همه چیز و هر چیز…

 

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

16 دیدگاه

بهارنارنج ۱۷ خرداد، ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۴

دومی ویرانگر است….

پاسخ
عظیمه ۲ اسفند، ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۴

خوشحالم که همچون دومی عمل نکرده ای…؛ اما من انسانهای زیادی را دارم که همچون دومی زندگی میکنند…

پاسخ
farzaneh.p ۲۰ مرداد، ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۳

خودخوري كردن…
نتيجه اين همه تحمل و ايستادگي…
تنها منتظر يه جرقه ام براي منفجر شدن.

پاسخ
بی نام ۲۴ مرداد، ۱۳۹۱ - ۱۹:۳۹

نذار امشبم با یه بغض سر بشه
بزن زیر گریه چشات تر بشه

بذار چشماتو خیلی آروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یه کم

یه امشب غرورو بذارش کنار
اگه ابری هستی با لذت ببار…

پاسخ
مهدیه ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۰

نمیدونم چرا بعضی موقع ها دوست دارم غم بخورم؟؟
شاید تولحظاتی از زندگی از هزارتا شادی بهتره….
بعضی موقع ها هم دلت نمیخواد بعضی غم ها روفراموش کنی..
ازداشتنشون تا ابد لذت میبری

پاسخ
زهرا ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۳

تجربه شو داشتم….خیلی خوب وصف کردین.

پاسخ
مرضیه ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۲

گریه با لبخند را دوست دارم ….

پاسخ
دوست محمدرضا ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۸:۱۳

و شما كه اينقدر با غم مونس هستيد رسانه ملي اي كه غم از سر و روش مي باره كه مامن خوبيه براي شما !!! پس چه نشستي ! بلند شو و بساط غم رو علم كن !!!

پاسخ
دوست محمدرضا ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۷:۴۱

محمد رضاي عزيز ، تو پست قبلي به رسانه ملي ايراد گرفتي كه به جاي منطق ، احساسات رو هدف قرارداده و درست هم گفتي ؛ ولي شما هم با اين پست كه داري همين كارو مي كني مومن !!!

پاسخ
فایزه ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۶:۲۸

من زیاد دیدم غمی که ایستاده با ارامش به من لبخند زده و فقط لب گزیده که مرا گول زده تا نبینمش تا نشکنمش اما به قول شما درهم میشکند و درهم میشکندم وقتی وایسی جلوی این غم میشکند و تو میگریی اما بعد از ان پیروزی از ان توست
پیروز باشی

پاسخ
غزل ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۴:۳۲

سلام
قشنگ بود. مرسي

پاسخ
جواد ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۴:۱۵

سلام
و من غم را دوست دارم وقتی که غم یار باشد ، وقتی که غم خوبان عالم باشد که این غم ، عین سرور و شادی است .

پاسخ
رضا ۲۳ مرداد، ۱۳۹۱ - ۴:۰۵

سلام مهندس

خیلی قشنگ بود.
تعبیرشو زیاد تو زندگیم دیدم.

موفق باشی.

پاسخ
مرجان ۲۲ مرداد، ۱۳۹۱ - ۲۲:۰۳

سلام
امیدوارم بهتر شده باشید استاد
استاد یک فروند میل من در انتظار پاسخ هست
مرحمت نموده نظری بیافکنید

پاسخ
Sky ۲۲ مرداد، ۱۳۹۱ - ۲۱:۰۹

منم می ترسیدم….اما الان هر اتفاقی را در آغوش می کشم!

پاسخ
سارا ۲۲ مرداد، ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۲

انقدر کامل بود که چیزی به ذهنم نرسید، عالی مثل همیشه
شبت قشنگ، دنیات بدون غم

پاسخ

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.