این هم تعریف از خود ؟! معدود کارهای بد ؟که یعنی من بد نیستم !خیلی خوبم اینقدر هم وجدانم آئینه است و پاک است و … و اینقدر افکارم خوب است و انرژی مثبت !که دنبال کارهای خوب می رود و … و ضمناً خدایی که به آن ایمان دارم !
اولین بار بود که به سایتتان آمدم نمی دانم اصلا کی هستید اما ازت متنفرم شدم : حس خودخواهی ٰحس غرور حس جانماز آب کشیدن مثل خیلی های دیگر در این جامعه . حس می کنم مثل اکثر قلم به دست ها هم خیلی متوقع باشید ! خدا را شکر اکثر نویسنده های درست و درمان معاصر تو دوره ما رشد و نمو نکردند ! وگرنه می شدند مثل شما ٰ مثل … ٰمثل … مثل خیلی هایتان .
یقین دارم ایمان که نداری یک جای کارت هم می لنگد یقین دارم خیلی دیگران را اذیت و آزار می کنی
چقدر خوب است که دانش و شناخت و معرفت شما در حدی است که بر اساس یک جمله میتوانید در این حد انسانها را بشناسید و با «یقین» در مورد دیگران قضاوت کنید. خداوند «شیطان» را از دست شما حفظ کند…
دوست بزرگوار اگه اصلا نمیدونین کی هستن پس نمیشه اینطور یکه تازی کنید. ما هم نمیدونیم شما کی هستین اما به خودمون اجازه نمیدیم جسارت کنیم. چقدر زود از آدمها متنفر میشید. شایدم خیلی زود جذب آدمها میشید. خب شما که اینقدر یقین دارید، درباره خودتون چه یقین هایی دارید. آدم درباره خودش هم نمیتونه چندان یقین به چیزی داشته باشه. چطور درباره دیگران اونم در فضای مجازی یقین حاصل میکنه؟ ازتون خواهش میکنم زیاد به حس هاتون بها ندید.
سلام بر جناب شعبانعلی عزیز.
آقا امیرالمومنین(سلام الله علیه)نیز در یکی از مناجاتهای خود آوردهاند: ” خدایا توبه میکنم از کارهای نیکی که نیت نمودم، اما به انجام نرساندم.”
خدايي كه من دارم به خاطر شب هايي كه به يادش نبودم ازم دلخوره.. شب هايي كه بود و من نبودم… شب هايي كه مي خواست بندش باشه اما من باز نبودم… شب هايي كه يادم بود و من يادم جاي ديگه اي گم شده بود.. به خاطر روزهايي كه نديدمش ازم دلخوره… به خاطر روزهايي كه حسش نكردم، بي تفاوت از كنار ناز كشيدناش گذشتم، ازم دلخوره… خداي من بازخواست نميكنه فقط دلخور ميشه، دلخور ميشه و دلخور ميشه… خداي من خيلي تنهاست… تنهاييشو فرياد ميزنه: “قل هو الله احد” … …
ندا. من همیشه حسرت میخورم که چرا، ما به جای اینکه به پتانسیل ها و کارهای نکرده فکر کنیم، کرده ها رو می بینیم. اینکه مثلاً یک رئیس جمهور ساده زیست داشته ایم، قطعاً شایسته احترامه. من هم خوشحالم که فردی در رأس دولت از اختیارات سو استفاده نکرده و … اما سوال مهمی که به ما یاد نداده اند که بپرسیم اینه که: خوب ایشون و امثال ایشون چه کرده اند.
ساده زیستی، گناه نکردن، نداشتن فساد مالی، همه ویژگیهای لازمه یک سیاست مدار هستند، اما شرط کافی نیستند. همین الگوی فکری نادرست رو که در مورد بزرگانمون به کار میبریم، در لایه لایه زندگی شخصیمون هم به کار می بریم.
این شده که همه ترجیح میدهند دیکته ننویسند و موفق نامیده شوند تا اینکه دیکته بنویسند و نمره ای غیر از ۲۰ بگیرند…
آنگاه که زیبایی ها رنگ خویش را می بازند و خوبی ها خودشان را در دورترین جایگاههایی که سراغ داری مخفی میکنند،هنگامی که زمین با همه ی دستش بر تو تنگ می شود،درنجواهای غریبانه ی خود از خویشتن خودت هم دور می شوی ،آنجایی که همه چیز را هیچ میابی… تازه می فهمی که خدا بود یا نه…. کلیدردولت آبادی
روی دیوار مدرسه ای از قول پیامبر نوشته بود:تا میتوانید کار خوب کنید اگر نتوانستید گناه نکنید
با خواندن متن یاد این حدیث اوفتادم
این هم تعریف از خود ؟! معدود کارهای بد ؟که یعنی من بد نیستم !خیلی خوبم اینقدر هم وجدانم آئینه است و پاک است و … و اینقدر افکارم خوب است و انرژی مثبت !که دنبال کارهای خوب می رود و … و ضمناً خدایی که به آن ایمان دارم !
اولین بار بود که به سایتتان آمدم نمی دانم اصلا کی هستید اما ازت متنفرم شدم : حس خودخواهی ٰحس غرور حس جانماز آب کشیدن مثل خیلی های دیگر در این جامعه . حس می کنم مثل اکثر قلم به دست ها هم خیلی متوقع باشید ! خدا را شکر اکثر نویسنده های درست و درمان معاصر تو دوره ما رشد و نمو نکردند ! وگرنه می شدند مثل شما ٰ مثل … ٰمثل … مثل خیلی هایتان .
یقین دارم ایمان که نداری یک جای کارت هم می لنگد یقین دارم خیلی دیگران را اذیت و آزار می کنی
چقدر خوب است که دانش و شناخت و معرفت شما در حدی است که بر اساس یک جمله میتوانید در این حد انسانها را بشناسید و با «یقین» در مورد دیگران قضاوت کنید. خداوند «شیطان» را از دست شما حفظ کند…
اگه باز گذرش به این طرفها افتاد تنفرش به یه دوستی عمیق تبدیل میشه. (شاید)
ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺟﺎﻥ . ﺟﺎﻟﺒﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺍﺳﻢ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺑﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺷﺪﯼ . ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺳﻄﺤﯽ ﻧﮕﺮ ! ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ! ﺑﺎ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻓﻘﻂ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺧﻮﻧﺪﯾﺶ . ﺑﺮﻭ ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻨﻮﯾﺴﺶ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﻧﺶ . ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﺮﺩﻩ ﻓﻬﻤﯽ ﻋﻄﺎ ﺷﻮﺩ .
ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩ
دوست بزرگوار
اگه اصلا نمیدونین کی هستن پس نمیشه اینطور یکه تازی کنید.
ما هم نمیدونیم شما کی هستین اما به خودمون اجازه نمیدیم جسارت کنیم. چقدر زود از آدمها متنفر میشید. شایدم خیلی زود جذب آدمها میشید.
خب شما که اینقدر یقین دارید، درباره خودتون چه یقین هایی دارید. آدم درباره خودش هم نمیتونه چندان یقین به چیزی داشته باشه. چطور درباره دیگران اونم در فضای مجازی یقین حاصل میکنه؟
ازتون خواهش میکنم زیاد به حس هاتون بها ندید.
سلام بر جناب شعبانعلی عزیز.
آقا امیرالمومنین(سلام الله علیه)نیز در یکی از مناجاتهای خود آوردهاند: ” خدایا توبه میکنم از کارهای نیکی که نیت نمودم، اما به انجام نرساندم.”
سلامت و سعادت نصیبتان.
این رو نخونده بودم محمد جان. ممنون که نوشتی
امیدوارم خدای من هم معدود کارهای بد من و به بزرگی و کرمش ببخشه
خدايي كه من دارم به خاطر شب هايي كه به يادش نبودم ازم دلخوره..
شب هايي كه بود و من نبودم…
شب هايي كه مي خواست بندش باشه اما من باز نبودم…
شب هايي كه يادم بود و من يادم جاي ديگه اي گم شده بود..
به خاطر روزهايي كه نديدمش ازم دلخوره…
به خاطر روزهايي كه حسش نكردم، بي تفاوت از كنار ناز كشيدناش گذشتم، ازم دلخوره…
خداي من بازخواست نميكنه فقط دلخور ميشه، دلخور ميشه و دلخور ميشه…
خداي من خيلي تنهاست…
تنهاييشو فرياد ميزنه: “قل هو الله احد”
…
…
جمله ی منطقیه
کاش از بچگی خدا رو اینطوری بهمون معرفی میکردن
ندا. من همیشه حسرت میخورم که چرا، ما به جای اینکه به پتانسیل ها و کارهای نکرده فکر کنیم، کرده ها رو می بینیم.
اینکه مثلاً یک رئیس جمهور ساده زیست داشته ایم، قطعاً شایسته احترامه. من هم خوشحالم که فردی در رأس دولت از اختیارات سو استفاده نکرده و …
اما سوال مهمی که به ما یاد نداده اند که بپرسیم اینه که: خوب ایشون و امثال ایشون چه کرده اند.
ساده زیستی، گناه نکردن، نداشتن فساد مالی، همه ویژگیهای لازمه یک سیاست مدار هستند، اما شرط کافی نیستند.
همین الگوی فکری نادرست رو که در مورد بزرگانمون به کار میبریم، در لایه لایه زندگی شخصیمون هم به کار می بریم.
این شده که همه ترجیح میدهند دیکته ننویسند و موفق نامیده شوند تا اینکه دیکته بنویسند و نمره ای غیر از ۲۰ بگیرند…
آنگاه که زیبایی ها رنگ خویش را می بازند و خوبی ها خودشان را در دورترین جایگاههایی که سراغ داری مخفی میکنند،هنگامی که زمین با همه ی دستش بر تو تنگ می شود،درنجواهای غریبانه ی خود از خویشتن خودت هم دور می شوی ،آنجایی که همه چیز را هیچ میابی… تازه می فهمی که خدا بود یا نه…. کلیدردولت آبادی
یادم نبود بنویسم .نوشته از دکتر شریعتی بود.