اول مهر برای شما چه چیزی را تداعی میکند؟
روزهای تلخ پایان تعطیلی و شروع درس و مدرسه؟ روز شیرین نخستین سال تحصیلی؟ یک روز عادی مثل تمام روزهای سال؟
اول مهر برای من، همیشه و هر ساله، اول مهر سال ۷۴ را تداعی میکند. سالی که به دلیل تجدیدی در دو درس در سال تحصیلی جدید ثبت نامم نمیکردند. بدهی شهریه سال قبل هم مزید بر علت شده بود تا من و پدر و مادرم، ساعتها بیرون درب دفتر مدیر دبیرستان علامه حلی یا همان تیزهوشان، بایستیم و جز با فریادهای مدیر از ما استقبال نشود.
من از دبیرستان اخراج شدم و ماه های نخست سال تحصیلی جدید، در خانه گذشت. ما که به امید بازگشت به مدرسه بودیم، تلاشی برای ثبت نام در جاهای دیگر نکردیم و آن موقع که فهمیدیم واقعاً اخراج شده ام، دیگر برای ثبت نام دیر شده بود. آنهم با آن کارنامه درخشانی که من داشتم. نمیدانم چه لجبازی بود که کتب مهندسی دانشگاهی را میخواندم اما سختم بود کتابهای درسی دبیرستان را بخوانم. همیشه احساس میکردم میشد این کتابها را بهتر نوشت…
آخرین روزی که از مدرسه بیرون آمدم، کتاب فیزیک هالیدی دستم بود. جلد دوم. ترمودینامیک. یکی از بچه ها، وقتی داشتم با خجالت و شرمندگی، از نمره پایین و جیب خالی، از مدرسه بیرون میآمدم، کتاب را از من گرفت و در صفحه اول آن نوشت: «گذشت زمان تلخی ها را نابود و شیرینی ها را مضاعف میکند».
ده سال زمان لازم بود تا سال ۸۴، مدیر سابقم را در حیاط دانشکده مدیریت صنعتی شریف ببینم. آن زمان دیگر آن پسر تجدید شده کم درآمد نبودم. دور دنیا چرخیده بودم، کتابهایم در دانشگاهها تدریس میشد و عنوان کتاب سال را از آن خود کرده بود، سازمان خود را مدیریت میکردم و با رتبه یک وارد دانشکده شده بودم. با هم گفتگوی کوتاهی کردیم. شگفت زده بود. در آخر گفتگو با شرمساری پرسید: حال پدرت چطور است؟ گفتم خوب است. خوب و سرحال و شاد.
چقدر احساس آرامش کردم. چقدر آرام شدم. برای دیدن آن ۱۰ دقیقه، ۱۰ سال صبر کرده بودم. دیگر خاطرات سالهای ۷۴ برایم تلخ نبود. درست نوشته بود دوستم: گذشت زمان تلخیها را نابود و شیرینیها را مضاعف میکند. همه کتابهای مهندسی را این روزها در انباری نگه داشته ام، غیر از آن یک کتاب…
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
[…] از آنجایی که میدانستم آقای معلم، محمدرضا شعبانعلی، روزی سمپادی بوده ولی از علامه حلی اخراج شده، رفتم به سراغ جستوجو در سایتش تا نظراتش را در این مورد بخوانم. جالب اینجا بود که متوجه شدم قبل از اخراجش، که دلیلش تجدید و بدهی بوده، رضا امیرخانی مدتی معلمش بوده، رضا امیرخانیای که اخیراً به بهانۀ کتابهای عالیاش اسمش را زیاد میشنوم. در مورد آقای معلم از زبان خودش بخوانید. […]
امروز کارنامه های سال اول دبستان تا لیسانس را نگاه کردم
گریه کردم
اکثرا خاطرات تلخ را بیادآوردم
از ماه مهر و بی مهری ها
وقتی در دوران راهنمایی میخواستم در کلاس ب باشم و بعلت اینکه کلاس ها به ترتیب حروف الفبا تنظیم میکردند مرا در کلاس دیگری انداختن، کلاسی که درس هنر و علوم و زبان انگلیسی را یک معلم تدریس میکرد.
محمدرضا عزیز توانستی متمم را ایجاد کنی و حال میتوانی به سیستم آموزشی ایراد بگیری.
تصمیم گرفتم بیشتر و بیشتر درس های متمم را بخوانم.
خوشحالم که هستی.
احسنت افرين استاد متشكرم.
سلام استاد
شنیدم که شما گفته بودید دوست دارید به اسم کوچیک صداتون کنن اما من دوست دارم بعضی ها رو استاد صدا کنم مثل شما ودکتر شیری عزیز روچون مطالبی رو که از شما یاد میگیرم برام واقعا لذتبخشه من هم همسن شمام دقیقا سال اول دبیرستان بخاطر تجدیدی از فرزانگان اخراج شدم هنوز که هنوزه یاداوریش برام سخته خیلی حالم خوب شد از اون ده دقیقه صحبت با مدیرتون اونقدر شاد شدم انگار برای خودم این اتفاق افتاده من هم مسیر خوبی رو طی کردم اما نه با افتخارات شما ، بودنتون کلی خوبه
موفق باشید وپاینده