نوع مطلب: گفتگو با دوستان توضیح این مطلب: شهرزاد در زیر مطلبِ «لحظهنگار – گزارش این روزها» نکتهای نوشته و سوالی مطرح کرده بود که تصمیم گرفتم آن را در قالب یک مطلب جداگانه بنویسم. توضیحاتم نسبتاً کوتاه است و میشد به شکل کامنت نوشت. اما ترجیح دادم مطلبی مستقل باشد، تا مخاطبهای ناآشناتر هم – که عادت یا حوصلهٔ خواندن کامنتها را ندارند – آن را بخوانند. کتاب نوت بوک ساراماگو | مجموعهای از خُردهجستارها کتاب نوت بوک ساراماگو، را به نوعی میتوان آخرین کتاب ساراماگو در نظر گرفت. البته اگر از کتاب Cain که پس از مرگ ساراماگو منتشر شد – و در ساختار فعلی، بعید است به فارسی ترجمه شود – صرفنظر کنیم. نوت بوک، بر خلاف قالب کتابهای ساراماگو، از جنس داستان نیست. بلکه مجموعهای از جستارهای ساراماگو است. البته نمونهای یادم […]
مطالب مرتبط با وبلاگ نویسی
وبلاگ های دوستان من
ایدهی معرفی وبلاگ دوستان متممی در میانههای سال پیش مطرح و اجرا شد. تقریباً زمانی که مطالب زیر را در مورد وبلاگ نویسی نوشتم و منتشر کردم: وبلاگ به عنوان رزومه و ابزاری برای هویت سازی و برندسازی هرگز فالورهای خود را فالو نکنید مفهوم استفاده منصفانه از محتوای دیگران چند پیشنهاد در مورد وبلاگ نویسی اما احساس کردم بهتر است که از شیوهی متفاوتی استفاده کنم و آخرین نوشتههای دوستانم را مستقیماً در وبلاگم نمایش بدهم. از این به بعد در ستون کناری این وبلاگ میتوانید آخرین نوشتههای دوستان متممی را هم ببینید. البته طبیعتاً بخش قابل توجهی از نوشتههای این دوستان و سایر دوستان عزیزم (و خودم) در قالب تمرینها و بحثهای متمم هست که مطمئن هستم مرتب آنها را مطالعه و بررسی میکنید (از جمله تمرینهای برتر درسهای اختصاصی و تمرینهای برتر درسهای […]
سرویس های وبلاگ نویسی و توافق ضمنی حضور در پلتفرمها
نوع مطلب: گفتگو با دوستان برای: یاور مشیرفر موضوع بحث: یاور عزیز در زیر مطلب توسعه قلمرو یا توسعه ظرفیت مطلبی را طرح کرد و پیشنهادش این بود که دربارهی آن مطلب بحث و گفتگو کنیم. آنچه در اینجا میخوانید، دومین نوشتهای است که در این زمینه منتشر میکنم. صحبتهای یاور را میتوانید در ابتدای نخستین نوشته (با عنوان: ارزش گذاری کسب و کارهای دیجیتال) بخوانید. البته من بخشی را که برای بحث در این نوشته مد نظر دارم، دوباره نقل میکنم. وبلاگ یاور: با وجود اینکه خوانندگانی که به اینجا سر میزنند، قاعدتاً دوستان متممی من را میشناسند، اما اجازه بدهید برای خوانندگان گذری توضیح بدهم که برای آشنایی با یاور، میتوانید وبلاگ او را تحت عنوان دستنوشتههای یک دیوانه بخوانید. الگوی ذهنی سهمخواهی از رونق فکر میکنم یکی از نخستین تجربههای سهمخواهی از رونق را در مذاکرهی مادرم با فروشندهی کاسه […]
درباره تگ گذاری و استفاده برچسب در وبلاگ
پیشنوشت: اگر چه مطالبی که در اینجا اشاره میکنم، در متمم تا حد خوبی رعایت شده است؛ اما در روزنوشتهها، در گذشته خودم هم کمتر آنها را رعایت کردهام و امسال قصد دارم آنها را جدیتر بگیرم و حتی نوشتههای قدیمیتر را هم بر همین اساس اصلاح کنم. بنابراین امیدوارم من را به خاطر توصیه به کاری که خودم هنوز به صورت کامل در روزنوشته پیاده سازی نکردهام ببخشید. اما چارهای نبود جز اینکه زودتر دربارهاش حرف بزنم. چون در غیر این صورت دوستانی که اخیراً #وبلاگ نویسی را آغاز کردهاند، چند سال بعد به مشکل من گرفتار خواهند شد و صدها نوشته در آرشیوشان انباشته خواهد شد که آراستن و پیراستن آنها، جز با عزمی جدی و مدیریتی جهادی ممکن نیست (توضیح: کلاً در هر کاری اگر از اول بدانیم که چه کار میکنیم و چگونه […]
چگونه کتاب بنویسیم؟ (از وبلاگ نویسی تا کتاب نویسی)
کتاب نوشتن هم در کشور ما چیزی شبیه ادامه تحصیل و فوق لیسانس گرفتن یا دکتر شدن است. به این معنا که کلاً کار مثبتی محسوب میشود و ندیدهام تا کنون به کسی که کتابی نوشته گفته باشند: چرا کتاب نوشتی؟ یا چرا وقتت را به نوشتن و نویسندگی گذراندی؟ با این مقدمه میخواهم تاکید کنم که به نظرم، همانطور که بسیاری از تصمیم های ادامه تحصیل (نه همهی آنها) صرفاً ناشی از نادانی یا ناتوانی و نداشتن شجاعت در نه گفتن به خواست اجتماعی یا تقلا برای کسب جایگاه اجتماعی یا بیکاری یا بیسوادی است و به ندرت میتوانید کسانی را پیدا کنید که ادامه تحصیل داده باشند و در یکی از گروههای فوق نگنجند، نوشتن کتاب نیز به تدریج به همین سمت رفته است. بنابراین اگر کسی از من بپرسد: آیا خوب است که یک کتاب بنویسم؟ به […]
چند پیشنهاد دیگر برای وبلاگ نویسی
لیلا زیر مطلبی که برای زینب دستاویز تحت عنوان چند پیشنهاد برای وبلاگ نویسی منتشر کرده بودم، کامنتی گذاشته بود که حس کردم شاید بهتر باشد اینجا در موردش کمی بنویسم. سلام. من یک مسئله با وبلاگ نویسی دارم، هیچ بهبودی در نوشتههام حس نمیکنم. به جزء نوشتههای داخل وبلاگم، الان دوماه هست که به صورت مستمر هر روز در دفترم مینویسم به غیر از دو روز در این مدت. سبک نوشتن خودم رو هم نمیتونم پیدا کنم، گاهی طنز مینویسم، گاهی جدی و گاهی نوشتههای احساسی. از روند خودم راضی نیستم و تا الان چندین بار خواستم کلا وبلاگم رو حذف کنم ولی اینکار رو نکردم، حس میکنم مطلب مفیدی برای ارائه ندارم. میدانم که کمالگرا هستم و البته تا اینجا خیلی با این کمالگرایی مبارزه کردم که به نوشتن ادامه دادم و مطمئن نیستم […]
برای زینب دستاویز: چند پیشنهاد در مورد وبلاگ نویسی
نوع مطلب: گفتگو با دوستان برای: زینب دستاویز و البته بقیهی دوستان عزیزم که وبلاگهایشان را میخوانم. پیش نوشت- تقریباً هر جا و به هر بهانهای که میشده، دوستان عزیزم را به نوشتن تشویق کردهام. مطالب متعددی را هم در زمینهی تجربههای خودم در مورد وبلاگ نویسی منتشر کردهام که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ده نکته پس از ده سال وبلاگ نویسی (قسمت اول) ده نکته پس از ده سال وبلاگ نویسی (قسمت دوم) استفادهی منصفانه از مطالب دیگران (Fair Use) نکات دیگری هم در ذهنم هست که به تدریج و در فرصت مقتضی مینویسم. اما زینب کسی بود که به ادامه ندادن آن سلسله نوشتهها، اعتراض کرد و البته اقدام عملی هم انجام داد و بیآنکه منتظر بماند، نوشتن وبلاگش را آغاز کرد. این شیوهی اعتراض (عمل کردن به جای حرف زدن) […]
ده نکته پس از ده سال وبلاگ نویسی (۳): استفاده منصفانه
پیش نوشت: این مطلب قسمت سوم در مورد تجربیات ده سال وبلاگ نویسی است که البته با توجه به اینکه یک سال از نوشتن دو بخش اول آن میگذرد، میتوان گفت: یازده سال وبلاگ نویسی. دو قسمت قبل را میتوانید از طریق لینکهای زیر بخوانید: قسمت اول نکاتی در مورد وبلاگ نویسی شامل: وبلاگ نویسی به عنوان یک رزومه وبلاگ نویسی با هویت مشخص دوری از فضای سیاست (نه علم سیاست، بلکه فضای سیاسی کشور) حبس نکردن ترافیک بازدیدکنندگان (شکلی دیجیتال مفهوم بخل) ارائهی اطلاعات رایگان قسمت دوم نکاتی در مورد وبلاگ نویسی که به این موضوع اختصاص داشت که دنبال دنبالهروهای خودمان راه نیفتیم. تجربه و توصیهای که میشد آن را به این صورت هم بیان کرد: Never follow your followers. در اینجا قسمت سوم بحث را خدمت شما مینویسم. استفاده منصفانه یا Fair Use برای کسانی که جنبه های حقوقی تولید […]
ده نکته پس از ده سال وبلاگ نویسی (قسمت دوم)
در ادامه قسمت اول این بحث که در آن سعی کردم برخی از تجربیات و آموختههای شخصی خودم را طی ده سال وبلاگ نویسی توضیح دهم، این بار میخواهم ششمین نکتهای را که طی این سالها از وبلاگ نویسی آموختم (و به نظرم در جنبههای دیگر زندگی هم – لااقل برای من – قابل تعمیم است) شرح بدهم. اگر بخواهم آن را خلاصه کنم، فکر میکنم شکل انگلیسی آن، سادهتر و به یادماندنیتر باشد: Rule #6: Never follow your followers مفاهیم راهبر و پیرو در دیدگاه شرقی ما، چنان بار معنای عمیقی پیدا کرده است که به سادگی نمیتوانیم لغتی مثل Follower را به پیرو ترجمه کنیم. وقتی در فارسی از پیروی میگوییم و من میگویم که در حال پیروی از شما هستم، معنایی که در ذهن متبادر میشود این است که پیری، مرشدی، راهبر […]
ده نکته پس از ده سال وبلاگ نویسی (قسمت اول)
پیش نوشت اول: نیمههای سال ۸۴ بود. سرپرستی خدمات پس از فروش یک شرکت را بر عهده داشتم و جز معدود ساعاتی در هفته (و گاه در ماه)، فرصت نمیشد که به خانه خودم بروم. مسافرت و ماموریت. از این شهر به آن شهر و از این روستا به آن روستا. از شهرک صنعتی قراملک در حوالی تبریز تا شهر صنعتی کاوه در ساوه. از بیابانهای پشت بجستان تا ایستگاه راه آهن جلفا. از بافق تا اندیمشک. از بم تا آبشارهای بیشه در لرستان. جوانی و خامی من در حدی بود که فکر کنم با پنج شش سال سابقهی کار رسمی و در کنار آن سه یا چهار سال، سابقهی کار غیررسمی (به قول شرکتها: سابقهی بدون بیمه!) حرفهای زیادی برای گفتن دارم و تجربیات زیادی دارم که میتوانم با دیگران به اشتراک بگذارم (مطلبی مثل […]
آخرین دیدگاه