ردهی اول: ترامپ و آمازون ترامپ حتی قبل از رئیس جمهور شدن هم موضع خود را به صورت صریح درباره شرکت آمازون اعلام کرده بود. او معتقد بود و هست که آمازون در دو جبههی مختلف به اقتصاد آمریکا لطمه میزند: یکی استفاده از همهی ظرفیتهای قانونی برای فرار مالیاتی و دیگری با توسعهی انحصار در صنعت خرده فروشی و تضعیف خرده فروشهای دیگر. البته ترامپ نمیگوید آمازون را تعطیل کنید. چون بیتردید برایند حضور آمازون برای اقتصاد آمریکا و تولید ناخالص داخلی آن مثبت بوده و این یکی از مهمترین شاخصهای نقش مثبت اقتصادی یک عضو جدید در اکوسیستم اقتصاد است. اما حرف این است که آیا تمام ظرفیتی که آمازون در اختیار گرفته به شکلی قانونی – و مهمتر از آن: اخلاقی – به دست آمده است؟ پرده دوم: خوشحالی آرام و بیصدا مستقل از اینکه موضع ما …
فلسفه تکنولوژی دیجیتال
پرده اول: کریس ارمسن (Chris Urmson) در برنامه تد در مورد اینکه خودران ها، خیابان را چگونه میبینند صحبت میکند (سخنرانی کریس ارمسن در تد). او مدیر فنی ارشد (CTO) پروژه خودران ها در گوگل است. بسیاری او را یکی از مغزهای متفکر بزرگ در زمینه خودرانها (اتوموبیلهای بدون راننده) میدانند. اما خودش، در مصاحبهها بارها به صورت غیرمستقیم – و البته متواضعانه – به نکتهای اشاره میکند که نشان میدهد نقش خودش را کمی بزرگتر و جدیتر میبیند. او توضیح میدهد که قبل از کارها و تلاشها و برنامههای او، همیشه فرض بر این بوده که تکنولوژی قرار است در نقش کمک کننده (Assistant) برای راننده باشد. اما او این ایده را مطرح کرده که تکنولوژی میتواند و باید جایگزین راننده باشد. البته بحث او فقط مطرح کردن ایده نبوده و کریس ارمسن این باور را تا پیاده سازی هم …
پیش نوشت یک: فرض کنید با یک نفر در مورد زنبور عسل صحبت کنید و چون او فرق زنبور عسل و عسل زنبور را نمیفهمد (و حتی نمیداند که چنین تفاوتی وجود دارد که بفهمد آیا آن را میفهمد یا نمیفهمد) همان ویژگیهای عسل زنبور را به زنبور عسل نسبت دهد. مثلاً بگوید زنبور عسل مایعی لزج و شفاف است که آن را میتوان به صورت خالص خورد یا در چای ریخت و هم زد و نوع طبیعی و مصنوعی دارد و … فکر میکنم به چنین فردی، اگر برچسب دیوانه نخورد، برچسب نادان را میتوان با کمترین تردیدی به او نسبت داد. پیش نوشت دو: اخیراً چالشی در شبکه های اجتماعی و به طور خاص اینستاگرام (به عنوان یکی از معدود شبکه های اجتماعی که در کشورمان مجاز است) راه افتاده که پیشنهاد میکند افرادی را که اهل توهین و استفاده …
ایلان ماسک و توسعه سایبورگ های مبتنی بر Neural Lace
امروز بعد از چند هفته فرصتی دست داد تا ویدئوها و متن مصاحبهها و سخنرانیهای Code 2016 را ببینم. طبیعتاً بحثهای ایلان ماسک را دوست دارم و آنها را هم دنبال کردم. ایلان ماسک بر خلاف فضای رایج، برای من بیش از آنکه یادآور خودروهای تسلا و پی پل و سولارسیتی باشد، به این دلیل دوست داشتنی است که احساس میکنم مانند من (حتی شاید کمی کمتر از من!) به نقش تکنولوژی به عنوان چیزی فراتر از ابزار انسان در آیندهی هستی، ایمان دارد. او مدتهاست از Neural Lace حرف میزند و تاکید میکند که با توجه به سرعت توسعهی یادگیری ماشینی (Machine Learning)، اگر انسانها میخواهند به یک “حیوان دست آموز خانگی” برای تکنولوژی تبدیل نشوند، لازم است برای مغز آنها کاری بکنیم. فعلاً لایهی کورتکس، روی لایهی لیمبیک نشسته و کمک کرده که ما خود را فراتر از …
نظریه اطلاعات – کلود شانون و درک کلان سیستمهای پیچیده (+کمی طعم ریاضی)
پیش نوشت یک: دوست داشتم بیام یه چیزی همینطوری الکی توی روزنوشته بنویسم که به روز بشه. فشار کار هم خستهام کرده بود و مغزم کار نمیکرد. بنابراین، مطلب تحلیلی نمیشد بنویسم. گفتم یه چیزی بنویسم که خیلی به مغزم فشار نیاره و بیشتر از جنس ریاضی و مبانی اولیه اطلاعات سیستمها باشه. اینطوری دل هما رو هم به دست میارم که یه زمان بهم چنین دستوری داده بود: برداشت من از نوشته هاتون اینه علاقه ندارید این جا بحث های ریاضی بکنید، ولی یک پیشنهاد: اگه میشه با یه سرفصل مشخص این بحث های ریاضی رو بکنید. فکر کنم خیلی جذابه و در مورد خودم باعث میشه ریاضیات رو بهتر بفهمم. فکر کنم افرادی هم باشند که به این بحث ها علاقه دارن. پیش نوشت دو (برای هما): هما جان. همونطور که مطمئناً به خوبی میتونی حدس بزنی، بخش …
پیشنوشت: این مطلب را برای عصر ایران نوشتم. گفتم در اینجا هم آن را بازنشر کنم. در گذشتههای نه چندان دور، شاید فقط حدود هفت هزار سال پیش، رایج بود که هر کس و هر خانوادهای، کارهایش را خودش انجام میداد: خودش برای خودش، سرپناهی مییافت یا میساخت. خودش برای خودش، غذا مییافت یا میپخت. خودش برای خودش کشاورزی یا دامداری میکرد. خودش برای خودش لباس و پوشش مییافت یا میبافت یا میساخت. اگر چه نمیتوان نقطهای مشخص و قطعی را در تاریخ جستجو کرد، اما به نظر میرسد به تعبیر “مک لوهان” با اختراع چرخ، مسیر تاریخ و تکامل جامعه انسانی، به سمت دیگری چرخیده است: حالا میشد مواد اولیه و محصولات را از جایی به جای دیگر منتقل کرد. شاید نطفهی آغاز مفهوم تجارت و حتی بازار هم چندان از چرخ دور نباشد. گاریهایی که محصولات یک …
خودرو بدون راننده گوگل: راننده هایی که آدم نیستند!
یک ماه گذشته، یکی از زیباترین خبرهایی که شنیدهام و دوست داشتهام، مکاتبات گوگل و دولت فدرال آمریکا در مورد خودروهای Autodrive است. خودروهایی که بدون هدایت انسان، مسیر خود را طی میکنند. خودرو بدون راننده گوگل، تا کنون 500 هزار کیلومتر در اتوبانها و نواحی شهری آمریکا رانندگی کرده، بدون اینکه حتی یک مورد تصادف داشته باشد و این سابقه، برای اینکه صاحبان تکنولوژی ادعا کنند که سیستم های هوشمند آنها، در زمینهی رانندگی، مستعدتر از انسان است، کافی و پذیرفتنی است. اما مجوز رسمی قانونی برای اینکه این خودروها به صورت انبوه در خیابانها در حال حرکت باشند، طبیعتاً باید توسط مراجع قانونی صادر شود. گوگل طی ماههای گذشته، مکاتبات متعدد خود را با مراجع قانونی انجام داد و یکی از سوالات کلیدی گوگل، این بود که آیا اساساً قانون گذار، در هنگام قانون گذاری، بر انسان بودن …
دوست خوبم رضا. در زیر نوشتهی قبلی، مطلبی نوشت که فکر میکنم ارزش دارد به شکل جداگانه مورد بحث قرار بگیرد: محمدرضا. در مورد اینده آموزش و دانش شکی در مورد حرف های شما نیست .اما در مورد مهارت و تجربه جای سوال هست. مثلا در حوزه های کار فنی داشتن علم تنها کافی نیست بلکه تجربه حرف اول را می زند تا جایی که حتی سازمان های بزرگ فضایی هم بی نیاز از تکنیسین ها ی کارآزموده نیستند. و این مهارت و استادی در هیچ دوره ای منقرض نخواهد شد .تنها مسئله این است که چگونه این تجربه به نسل بعد منتقل بشود با توجه به سرعت تحولات و پیچیده شدن تکنولوژی ها که فرصت استادی و کسب تجربه را نمی دهند. آیا همین نقطه ضعفی برای تکنولوژی نخواهد شد؟ من هم پاسخی بسیار مختصر و کوتاه نوشتم تا …
درباره فراموش کردن و ویژگیهای دیگر حافظه بیرونی
پیش نوشت صفر: این مطلب، هنوز ساختار کامل و درست ندارد. فقط اینجا آن را نوشتم تا با توجه به نظرات و بحثهای دوستان، به تدریج آن را تکمیل کنم. لطفاً آن را چیزی بیشتر از یک چرکنویس در نظر نگیرید. پیش نوشت یک: قبلاً مطلبی نوشتم تحت عنوان دنیای دیجیتال و شکل گیری حافظه بیرونی و بعداً آن بحث را در مطلبی تحت عنوان شکل گیری حافظه بیرونی و درد جاودانگی ادامه دادم. در اینجا میخواهم همان بحث را در قالب چند سوال ادامه بدهم. پاسخهایی که برای آنها مینویسم، صرفاً پاسخهای پیشنهادی است و طبیعتاً ممکن است تحلیلها و قضاوتهای دیگری هم وجود داشته باشند که در این مقطع زمانی، هنوز به درستی نمیتوانیم هیچ یک از این تحلیلها را، اعتبارسنجی کنیم. سوال اول: آیا فراموش کردن، یک ضعف است؟ یا آن را میتوان یک توانمندی در نظر …
شبکه های اجتماعی و تفاوت آنها با گروه های اجتماعی
پیش نوشت یک: در زمینه تفاوت شبکه های اجتماعی با کامیونیتیها، مدتی قبل مطلب کوتاهی را در وبلاگ انگلیسی نوشتهام. هنوز آنجا هم فرصت نکردهام این بحث را تکمیل کنم. اما چون برای خودم مطلب مهمی بود، دوست داشتم اینجا هم به آن اشاره کنم. پیش نوشت دو: تا جایی که من میدانم و میفهمم، متاسفانه در زبان فارسی امروز، ما واژهی رایجی که معادل مناسب Community باشد نداریم. از میان گزینههای جمع، جامعه، انجمن، اجتماع، گروه، حلقه، مجلس، جماعت، جمعیت، مجمع، محفل و سایر واژههای خویشاوند آنها، هیچکدام دقیقاً معادل Community نیستند. خودم به شخصه، واژهی انجمن را به عنوان معادل این کلمه، زیبا میدانم. اما متاسفانه امروز، معنای انجمن محدودتر ازمعنای گذشتهی آن است. انجمنهای صنفی، انجمن فیزیک، انجمن اولیا و مربیان و سایر ترکیبهای انجمن، کمی رسمی هستند و عموماً معنای حقوقی هم دارند. گسترهی معنای امروز …
