چهار قسمت قبلی این بحث:
- درباره روش کتابخوانی (ما کتاب نمیخوانیم)
- نکاتی در مورد کتاب و کتابخوانی (روایتی از نکاتی که دوستان عزیزم مطرح کردند)
- لااقل در مدرسه بمان و بدُزد (چه شد که به هر شکلی از کتابخوانی راضی شدیم)
- به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟
آنچه در ادامه میخوانید، یادداشتهایی است که من پس از خواندن نظرات دوستانم نوشتهام. الزاماً روایت دقیق حرف دوستانم نیست. اما نکاتی است که همزمان با خواندن حرف آنها ثبت کردم.
آنها را اینجا مینویسم تا ادامه دادن مسیر نگارش این سلسله مطالب برایم سادهتر شود.
برخی از ویژگیها و کارکردهای کتاب
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] فراهم آوردن فضای اندیشیدن در خلوت و به تعبیر دیگر تجربه انفرادی جهان
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] وادار کردن ما به تفکر است.
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] یک پیام یک طرفه (منولوگ)
انگیزههای کتابخوانی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] احساس نیاز به تغییر
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] احساس ندانستن و جهل
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] به وجود آمدن سوالها و ابهامهای جدید
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] چرخ را از اول اختراع نکنم
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] یادگیری
علت کتابنخوانی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] کسی که کتاب نمیخواند، نمیداند چه چیزی را از دست داده
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] آگاهی حاصل از مطالعه و یادگیری، الزاماً شیرین نیست
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] کتاب، راه حل من نیست
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] لذت کتابخواندن را نمیدانند
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] برای فهم بهتر دنیا، نیازی به کتاب ندارم
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] کتابخوانی ساده نیست
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] اولویتهای بالاتر دارند
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] دلزدگی ناشی از زیادخوانی یا بدخوانی
جایگزینهای کتابخوانی برای عموم مردم
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] حضور در شبکه های اجتماعی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] خواندن متنها و خبرهای کوتاه
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] کتابخواهی (یا شاید: کتاببازی)
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] تلویزیون (به صورت عامتر: Screen)
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] یادگیری سطحی و کمعمق
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] بازنشر گفتهها و شنیدهها
جایگزینهای کتابخوانی برای کتابخوانها
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] گوش دادن به یک فایل صوتی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] تماشای فیلم
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] هر فعالیتی که معنای یادگیری داشته باشد
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] گوش دادن به کتاب صوتی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] گوش دادن به یک فایل صوتی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] یادداشت نویسی یا گفتگو در مورد کتابهای قبلی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] کتاب الکترونیک
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] دیدار دوستان
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] موسیقی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] مجله خوانی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] هر تجربهای که ما را از اینجا که هستیم دور کند و ببرد به هر جا که اینجا نیست
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] مشاهده، کنجکاوی کردن و تلاش برای کشف سرزمینهای تازه
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] فکر کردن
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] کامنت خوانی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] شاگردی استاد فیزیکی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] مسافرت کردن، طبیعت گردی
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] نوشتن (احساسات و افکار یا هر چیز دیگر)
[icon name=”chevron-left” class=”” unprefixed_class=””] متمم خوانی

6 نظرات
خیلی ممنونم ازت محمدرضا که این بحث رو ادامه می دی و انقدر خوب جمع بندی می کنی.
محمد رضا با خوندن مطلب قبلی(جایگزین های کتاب خواندن)، خیلی برام مهم بود که جواب خودت رو هم در مورد سوال خودت بدونم. نمیدونم توی سر فصل هایی که برای ادامه این سلسله مطالب توی ذهن داری، جواب خودت به این سوال هم هست یا نه.اگر نیست، میخواستم ازت خواهش کنم که اگر برات مقدوره یه مختصر در موردش بنویسی.
یه سوالی هم در مورد مطالب اخیری که در نسخه های جدید کتاب پیچیدگی نوشتی، ذهنمو خیلی درگیر کرده و میخواستم ازت کمک بگیرم ولی چون زیادی حرف زدم و احتمالاً بعداً و در نسخه های بعدی بتونم دنبال جوابش بگردم، نمیپرسمش.
و اون عکس سحابی عقاب که گذاشتی خیلی زیبا ست.خیلی.
اکثر کامنتهای مطالب قبل دوستان متممی رو خوندم ولی دستهبندی شما خیلی برام جالب بود و این سوال برام پیش اومد که آیا واسه تهیه این دستهبندی چندبار کامنتها رو مطالعه میکنید یا مطالعه کامنتها رو همیشه با دستهبندی انجام میدهید یا در آرامش مطالعه میکنید؟
سلام!
محمدرضای عزیز!
یک یادداشت بسیار کوتاه رو مطالعه کردم که به مناسبت درگذشت مهدی آذریزدی نوشته شده بود:
http://rezababaei.blogfa.com/post-232.aspx
به نظرم رسید بهترین جایی که می تونم این کامنت رو بنویسم، زیر همین پست است.
در این یادداشت، ضمن اشاره به اهمیت ادبیات کودک و نوجوان، گفته شده بود که جای داستان نویسان این حوزه، در ادبیات معاصر ایران خالیه. برام چند تا سوال مطرح شد:
1. آیا شما نیز چنین نظری دارید؟
2. آیا با وجود پیشرفت تکنولوژی، و فراگیر شدن سرگرمی های جدید (مثل بازی های رایانه ای، انیمیشن و…) اصلاً می شه به بقای ادبیات کودک و نوجوان امیدوار بود؟
3. یک تولید کننده محتوا تا چه اندازه می تواند به نیازها و علاقه مندی های کودکان و نوجوانان، به عنوان یک بازار هدف اختصاصی برای تولید محتوا توجه کند؟
شاید بتوان عنوان بهانه های رایج فرار از خواندن کتاب را نیز اضافه کرد:
۱. گرونه(انصافا کتاب در مقایسه با سایر هزینه های روزمره گرونه؟ اگه قلبا و واقعا اهل مطالعه باشم از غذا و کرایه ام می زنم ولی کتاب رو می خرم)
۲. کتاب قدیمی شده الان فقط وب گردی! (افسوس از کسی که کتاب رو با وب گردی یکسان می دونه)
۳. ای بابا، دل خوش می خواد، کتاب خوانی مال وقتیه که دل خوش و شکم سیر داشته باشی! امروزه دل و دماغی نمونده که کتاب بخونه آدم
۴. من خودم همه این مطالب رو بلدم، همه اینا رو خودم خوندم! (اگه اهل مطالعه باشم برای دفعه چندم هم می خونم و فکر نمی کنم با یک بار خوندن از این بار سنگین احساس بی سوادی راحت شدم!)
۵. کتاب خوندن مال بدبخت بیچاره هاست، ما که نیاز نداریم مگر در حد استفاده در دکور خونه و زیبایی
۶. کسانی که این همه کتاب خوندن حالا چی شدن آخرش؟ دیدیم آخر عاقبت شون رو
۷. وقت ندارم، اصلا وقت ندارم. اینایی که می بینی شب و روز می خونن بیکار و علافن!
بله
و در آخر همین میشه که کتاب خوان ها با هم می گردن و می چرخن و روز به روز به طرف هدفی که دارن(که شاید از نظر بقیه مسخره باشه) حرکت می کنند
و اونایی که حالشون از کتاب به هم می خوره، راه قبلی رو ادامه میدن