نوع مطلب: گفتگو با دوستان
پیش نوشت – این مطلب دو قسمت پیشین هم دارد که اگر آنها را نخواندهاید، شاید مناسبتر باشد که ابتدا نگاهی به آنها بیندازید:
ادامهی بحث: انتخاب زمان مناسب در موضع گیری
انتخاب زمان مناسب (Timing) برای موضع گرفتن، عامل بسیار مهمی در معنا بخشیدن به موضع گیری ما است.
اگر بپذیریم که موضعگیریهای ما، یکی از عوامل بسیار مهم در ساخته شدن هویت و برند ما هستند، میتوان گفت که زمان موضع گیری به اندازهی موضعی که میگیریم در شکلگیری هویت ما در نگاه دیگران نقش دارد.
بیایید با هم به یک مثال فکر کنیم.
***
فرض کنید که حادثهای طبیعی یا سانحهای غیرطبیعی در کشور روی میدهد. بسیاری از ما در همان دقیقهها یا ساعتهای اول، متوجه وقوع چنین سانحهای میشویم.
طبیعتاً اولین سوالی که مطرح میشود این است که: آیا اصلاً قرار است من در مورد این سانحه یا واقعه یا حادثه، موضعگیری داشته باشم؟
خود این سوال، سوال مهمی است.
یادمان باشد که یکی از مهمترین نکاتی که همواره مورد توجه قرار میگیرد، سازگاری مواضع (Consistency) است.
آشنا، مخاطب، دوستان دور و دشمنان نزدیک، همیشه – آگاهانه یا ناآگاهانه – به روند گذشتهی ما توجه میکنند.
آیا من قبلاً در مورد رویدادها و سوانح مشابه موضعگیری کردهام؟ آیا اصلاً برایم مهم بوده که هنگام وقوع مسائل اجتماعی موضع بگیرم؟
اگر قبلاً موضع میگرفتهام، آیا الان هم این کار را میکنم؟ اگر قبلاً این کار را نمیکردهام، آیا الان هم عبور میکنم؟
اگر قبلاً موضع میگرفتهام و این بار نمیگیرم، یا قبلاً موضع نمیگرفتهام و این بار موضع میگیرم چه انگیزههایی میتوانستهام داشته باشم؟
اما بحث الان من این نیست.
بحث من این است که به هر حال، فرض کنیم من میخواهم در مورد یک رویداد، مطلبی بنویسم یا پستی منتشر کنم.
سوال مهم این است که چه زمانی این کار را میکنم؟
در اینجا رفتارهای متفاوتی میتوانند وجود داشته باشند که حداقل سه گروه از آنها به ذهنم میرسد:
گروه اول را میتوان پیشتازان نامید.
آنها کاری ندارند که دیگران چه کردهاند. سریع تصمیم میگیرند. یا قرار است در زمینهی یک رویداد عکسالعملی نشان دهند یا ندهند. معمولاً هم موضع خودشان را میگیرند. برایشان مهم نیست که دیگران چه قضاوتی میکنند.
گروه دوم را میتوان بوفالو نامید. از بوفالو استفاده میکنم چون میتواند تداعیکنندهی مقاله و کتاب خوب پرواز بوفالوها نوشتهی جیمز بلاسکو باشد. او در این کتاب به رفتار تقلید محور بوفالوها اشاره میکند و – البته با کمی اغراق – توضیح میدهد که اگر نخستین بوفالوها در گله به یک سمت حرکت کنند، دیگران هم دنبال آنها میروند.
معمولاً هم در این حرکتها چنان گرد و غباری برمیخیزد که دیگر هیچ بوفالویی نمیبیند که در جلو چه خبر است و پا جای پای بوفالوی جلویی میگذارد.
به همین علت اگر مسیر خوبی پیدا کنند، همگی آن مسیر را میروند و اگر نخستین بوفالو داخل درهای سقوط کند، همه یکی پس از دیگری داخل دره سقوط میکنند.
انتخاب نام برای گروه سوم را بر عهدهی شما میگذارم.
اینها سریع موضعگیری نمیکنند.
بلکه صبر میکنند اتفاق بیفتد و نتایج آن معلوم شود.
همه در قالب موافق و مخالف موضعگیری کنند.
سپس سعی میکنند همهی حرفها را یککاسه کنند. خوب و بدها را جدا کنند و سپس، در چهرهی یک فرد نخبهی پختهی فهمیدهی کارکشته، موضع گیری کنند.
همانهایی که به قول نسیم طالب و وارن بافت و خیلی از افراد مشابه آنها، قبل از رویدادها لال هستند و زبان ندارند و پس از رویدادها، به زبان گویای جامعه تبدیل میشوند و برای همه توضیح میدهند که چرا چنین شد و میتوانست چنین نشود و برای «مردمشان» و «کشورشان» و «جامعهشان» تحلیلگر و تجویزگر میشوند.
نمیخواهم به طور قطع بگویم که رفتار کدامیک از این سه گروه بهتر یا بدتر است. اما میخواهم بگویم که عضویت در یکی از این سه گروه، یک انتخاب است. انتخابی که میتواند روی هویت ما، منش ما، مدل ذهنی ما، دوستان ما، دوستداران ما و دوستندارانِ ما تاثیر بگذارد.
این انتخابی است که همهی ما آگاهانه یا ناآگاهانه انجام میدهیم و مسیر و موقعیت اجتماعی ما و نیز فرصتها و چالشهای زندگیمان هم بر اساس آنها تعریف میشود و شکل میگیرد.
[…] موضع گیری دیجیتال خودم را در مقابل این خبر خوشحال کننده حتما نشان می […]
محمدرضا به نظرم یه گروه چهارمی هم وجود داره:
کسایی که هیجان زده راجع به مسائل اظهار نظر نمی کنن. اونا شبیه گروه اول نیستن چون شاید به سرعت موضع گیری کردن باعث خطا بشه. مثل گروه سوم هم نیستن چون اجازه می دن بعضی از مسائل مشخص بشه و بعد نظر خودشون رو می گن. شاید این گروه به سرعت اظهار نظر نکنن اما وقتی اظهار نظر می کنن ، اظهار نظرشون قابل اعتماد تره.
راستش تو این فضا احساس دلهره می کنم . اینکه هر لحظه باید موضع بگیری یا نگیری و اینکه با این موضع گیری ها برای خودت برند میسازی. بعضی مواقع با خودم فکر می کنم بزار هرکسی هرچیزی بگه ولی دوست ندارم خودم رو به این فضا بسپارم . اینکه به عنوان اولین فرد تحلیل عالی داشته باشی خوبه اما دوست ندارم خودم رو برای اینکه اولین باشم محدود کنم.
پی نوشت ۱ : محمد رضا جسارت منو ببخش، به نظرم رسید شاید بهتر باشه بعضی مواقع اجازه بدیم هیجان محیط کاهش پیدا کنه و بعد دربارش تحلیل بنویسیم.
پی نوشت ۲: در متمم مخصوصا در قسمت پروژه ها و زمانی که باید تمرین رو حل کنیم تا از بقیه درس بتونیم استفاده کنیم ممکنه بعضی از نظرات تا حدودی شبیه هم باشه برای امتیاز دادن خیلی مواقع فکر می کنم نظر خود فرده یا کپی هستش؟ من اغلب فرض رو بر این می ذارم که نظر خود دوستان متممی عزیز هست.
سلام بر محمدرضای عزیزمان
دسته ی سوم رو من اسمشونو میذارم موج سواران فضای دیجیتال – هر موجی که ایجاد میشه گروه پیشتازان موج رو ایجاد میکنند بوفالو ها موج رو تقویت میکنند و موج سواران تا موج تموم نشده در بهترین زمان(به فکر خودشون) به دنبال موج سواری ازین موج هستند . فکر میکنم این دسته بیشتر دنبال ارضای حس خودنمایی و نمایش نبوغ خودشون هستن و اصل جریان براشون فرقی نداره. حالا میخواد موج ایجاد شده آلودگی هوای اهواز باشه یا تعصب کارگران معدن مس شیلی یا هر چیز دیگری این عزیزان کارشناسانه همیشه حرفی برای گفتن دارن 🙂
سلام محمد رضا
بحث موضع گیری در فضای دیجیتال را به فضا واقعی کسب و کار و روابط اجتماعی هم می توان ربط داد ،اینکه در جلسه شرکت همه به نقاط قوت اشاره می کنند و از هیچکس صدای برای مطرح کردن نقاط ضعف بیرون نمی آید، الا اینکه مدیر مجموعه بخواهد اشاره ی کند ،آن هم با هزار ترفند و حلیه باید تشخیص داد ،الان کنایه بود یا ایهام یا جدی یا شوخی . می توان انتخاب زمان موضوع گیری مهم باشد ، به نظر من بخشی از موضع گیری بر می گردد ،به تصور خود ت از خود ،که چگونه خود را تعریف می کنی و بخشی بر می گردد به اینکه دوست داری دیگران چگونه تو را ببیند ،و بخشی هم به شخصیت درونی که چقدر وزن و اهمیت به نوع نگاه های دیگران می دهیم ،اما به نظر من نمی توان گفت قطعا ،کدامیک بهتر است و به قول خود شما می تواند در طیف دیده شود ،گاهی لازم است که جز گروه اول باشی گاهی لازم است جز گروه دوم باشی و گاهی جز گروه سوم و گاهی کلا جز هیچکدام نباشی ،زیرا مطرح کردن موضعی که نا بخردانه است، بهتر است گشوده نشود و یا در برخی موارد نمی توانی منظور خود را برسانی و آنقدر در گیرو دار کلمات صقیل می مانی ،(آشفتگی ذهنی )که خودت هم پشیمان می شوی، از موضع گرفتند. اما با کمی روشن تر شدن مطلب، شاید بتوانی بهتر موضع ، را حلاجی و مشخص کنی، اما نکته مهم این است که انتخاب هر یک از زمان های موضع گیری هزینه و فایده خاص خودش را دارد /
ممنونم از اینکه مسائل را برایم حلاجی می کنی و باعث تمیز شدن قوه تشخیص مان در فضای دیجیتال و واقعی می شو ی .
با توجه دقیق و نکته های باریکی که شما برای هر بخش این موضوع مطرح میکنی، فکر کنم این موضوع به کتاب هم می تونه تبدیل شه. اما همینشکلی سریالی بیشتر و بهتر قابله درکه. و حدس میزنم سوال هایی که دفعه پیش پرسیدم، جوابشون رو در قسمت های شاید خیلی بعد این موضوع خودم پیدا خواهم کرد.
اخیرا موضوع موضع گیری در فضای دیجیتال با اینکه خودم جزو فعالان (خیلی فعال) این فضا به حساب نمیام، اما یکی از موارد علاقه مندیم شده. عین سواد عاطفی یا سواد بصری میشه اسمش رو گذاشت سواد زندگی در دنیای مجازی.
محمد رضا نمیدونم منظورت از اینکه انتخاب اسم رو به عهده خودمون گذاشتی این بود که توی خلوت خودمون نامگذاری کنیم یا اینکه اینجا بگیم.احتمالا توی خلوت خودمون منظورت بوده(چون ممکنه قابل انتشار نباشه!)
ولی من یه اسم قابل انتشار به ذهنم رسید که گفتم اینجا بگم.
اینها “جغدن” (جغد). جغد هم وقتی هوا روشنه و همه میبینن، میره توی تاریکی قایم میشه و صبر میکنه آبها از آسیاب بیفته، بعد که همه جا ساکت شد میاد و صداشو تو سرش میندازه!
البته فقط قسمتی از این تمثیل صادقه چون جغد ویژگی ها و رفتارهای دیگه ای داره که خیلی هم جالبن ولی نمیشه به این دسته نسبتشون داد(خب در مثل هم مناقشه نیست احتمالا)
راستی جغد در برخی فرهنگها نماد دانش و دانایی هم در نظر گرفته شده که ربطش به تمثیل بالا رو به عهده خودتون میگذارم(گفتم منم یه چیزی رو به عهده دیگران بگذارم 🙂 )