حرفهای بی اهمیتم را گفتم،
حرفهای کم اهمیتم را نوشتم،
حرفهای مهم را با نگاهم گفتم و حرفهای مهم تر را با گریه ام،
مهمترین حرفهایم اما، ناگفته باقی خواهند ماند.
تا همیشه…
حرفهای بی اهمیتم را گفتم،
حرفهای کم اهمیتم را نوشتم،
حرفهای مهم را با نگاهم گفتم و حرفهای مهم تر را با گریه ام،
مهمترین حرفهایم اما، ناگفته باقی خواهند ماند.
تا همیشه…
مهمترین حرفاتونو بگین همیشه
قبل از اینکه دیر بشه.
این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند
اما…
من جلوی دهانش را می گیرم
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من…
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام
تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود…
من يه دو سه روزي رو نبودم…
ميشه يه نفر واسم توضيح بده كه اينجا چه خبره؟؟؟؟؟!!!!!!
چرا همه دلشون گرفته؟؟؟
من دلم بايد بگيره،نه شما…
مني كه دو سه روزه خبري ازم نيست و كسي نيست كه دختر كجايي!!!
كسي نميگه دلم برات تنگ شده بود!!!
هييييييييييييييييييييي…
بابا يه نفر از من بپرسه.
قهر ميكنم ها…
آقا مهندس با اجازه شما
سلام فرزانه جون چه خوب شد که اومدی من و یاد یکی از صمیمی ترین دوستام میندازی، خبر سلامتی همه دارن راجع به حرفهای نگفته صحبت میکنن، مهم ترین حرفهایی که هر کسی تو دلش نگه میداره واسه همیشه
ممنونم سارا جونم كه برام توضيح دادي…
خيلي خوشحالم كه تو رو ياد يكي از صميمي ترين دوستات ميندازم، اميدوارم من رو هم به عنوان يكي از دوستات بپذيري.
فرزانه جان دوستی با شما باعث افتخاره برای من
دوسد دارم
موافقم
همیشه مهمترین حرفها ناگفته هاست ، که برای من شاید یدلیل زن بودن امکان گفتنش ” تا همیشه ” میسر نشود…..
مردها گريه نميكنند…
سيگار ميكشند…
غمهاشان در سينه رسوب ميشود…
جوانيشان دود…
کار بدی میکنن سیگار میکشن!!!!
مرد برای هضم دلتنگیاش گریه نمیکنه قدم میزنه
این کار را میپسندم چی چیو سیگار میکشه؟!!؟
سلام محمد رضا جان يادت مياد سال ۸۴
يا ۸۵ وقتي از تصادف مرگبار قطار تو بافق نجات يافتي و زنده موندي با خودت گفتي “كه بار حرفهاي ناگفته را هيچ وقت با خود به گور نبري و نگذاري ناگفته ها تا قيام قيامت در گور نيز بر قلبت سنگيني كند”
حالا درسي رو كه از اون حادثه براتون به جا مونده بود رو فراموش كرديد يا تحملتون در حمل ناگفته ها بيشتر شده ؟
من امشب اولين بار بود كه اون پست رو ميخوندم تجربه لحظات قبل از مرگ سخت بوده و اما سخت تر از اون درسي بوده كه به جا مونده
ميخواستم بگم من با جمله امروزتون در مورد “حرفهاي ناگفته” بيشتر موافقم
چون يه حرفهايي هستند كه ذاتا براي نگفتن و پنهان شدن به وجود آمدن تا جايي كه حتي مرگ هم نميتونه اونها رو بيرون بكشه
(ببخشيد اگه يادآوري اون حادثه رو دوست نداشتيد )
حرفی برای گفتن نیست ،سخن را تمام کردی.