کلاس آموزش اصول و فنون مذاکره حرفه ای (همان مذاکره با شیطان سابق) از این هفته آغاز شده است. هم در میان حاضران کلاس و هم در میان ایمیلها، سوال مشابهی را شنیدم و دریافت کردم:
آیا درست است که در یک کلاس، راجع به دروغ، فریب، خیانت در رابطه عاطفی وسازمانی، قدرت طلبی، زیاده خواهی، متقاعدسازی، ضعف های رفتاری و شخصیتی انسانها و نحوه فرو رفتن آنها در دام نیرنگ و فریب صحبت شود؟ آیا حرف زدن از این واژه ها و مفاهیم، قبح و زشتی آنها را از بین نمیبرد؟
آنچه در اینجا پاسخ میدهم، یک نظریه ی علمی نیست. یک نظر شخصی است. باوری که به عنوان یک معلم، پس از سالها تدریس در نقاط مختلف این آب و خاک، به آن دست پیدا کرده ام. با حرف نزدن از زشتی ها، و مطرح نکردن آنها، زشتیها از بین نمیروند. بلکه در لایه های زیرین ذهن و رفتار ما پنهان میشوند.
ما همواره گفته ایم دروغ بد است. اما هرگز در مورد اینکه دروغگویان چگونه دروغ میگویند و چه میشود که ما دروغ ها را باور میکنیم، حرف نزده ایم.
ما همواره گفته ایم خیانت بد است. اما هرگز در مورد اینکه در یک رابطه ی انسانی (خواه عاطفی و خواه کاری) کدام بن بست هاست که انسانها را به سمت فریب و خیانت هدایت میکند، سخن نگفته ایم.
ما همواره قدرت طلبی را نفی کرده ایم اما از انگیزه های قدرت طلبان و نحوه مواجهه با آنها صحبت نکرده ایم.
از رفتارهای درست سازمانی زیاد گفته ایم (Organizational Behavior) اما از رفتارهای نادرست سازمانی (Organizational Misbehavior) صحبت نکرده ایم.
از خوبی های زنان و از قدرتهای مردان گفته ایم اما از ضعف های زنان و خطاها و ناتوانیهای مردان در مذاکره و ارتباط نگفته ایم.
چنین شده است که در لایه های سطحی، از اصول و اخلاق و ارزش ها و تعهد و احترام میگوییم اما در لایه های زیرین جامعه ی ما، دروغ و خیانت و بی ارزشی و بی تعهدی، همچون هر جامعه ی دیگری – اگر نگوییم بیشتر – وجود دارد و با ما زندگی میکند!
اگر چشم را به روی شیطان ببندیم، شیطان بساطش را از مقابل ما جمع نخواهد کرد. باید چشم را باز کنیم. او را ببینیم. از او و از رفتارهای او برای یکدیگر بگوییم. تا در خانه و خانواده و جامعه مان، جایی برای شیطان و شیطان صفتان نماند.
چنین است که فکر میکنم مهمترین راه برای مبارزه با رفتارهای شیطانی، «چشم بستن به روی آنها» نیست. بلکه «توصیف کامل و دقیق و علمی» آنهاست.
—————————-
پی نوشت: نمیدانم چقدر تفکر من را باور دارید. اما تجربه ی این سالها، تعداد بسیار زیادی از زنان و شوهران، مدیران و کارمندان، مومنان و معتقدان، پدران و فرزندان که در کلاسهایم شرکت کرده اند و هنوز خدمتشان هستم، مرا به این باور رسانده که هم عقیده های من، در این جامعه کم نیستند…
سلام استاد
امکانش هست لیست کتابهایی که نوشتین رو بدونم . توی اینترنت سرچ کردم اما چیزی دستگیرم نشد.
اگه لطف کنید نام انتشارات رو هم بگین خیلی ممنون میشم.من عاشق خوندن کتاب هستم.
من فكر مي كنم شما درست ميگيد، ما از فرهنگ بد پنهان كاري ميايم، يعني بابايي كه سيگار مي كشه به پسرش ميگه سيگار نكش، اوني كه مشروب مي خوره به بچش مي گه مشروب نخور، با صداي بلند ميگه دادزدن كار بديه و …
البته مي دونم همه اينطوري نيستن ولي خيلي زيادن، اگه يادبيگريم بدترين كار پنهان كاريه خيلي از مشكلاتمون كمتر ميشه