کبوترباز بود.
تمام روز را سر به آسمان میکرد. رو به سوی نقطههای کوچک متحرکی که دور از او، اما برای او بر روی آسمان میچرخیدند.
پرسیدم: راز این بازی در چیست؟
گفت: این بازی نیست. قمار است.
کبوتر را میگیری. بالهایش را یک به یک قیچی میکنی تا نتواند بلند پرواز کند. دور نپرد. عادت کند به قفسی که ساختهای برایش.
اما کبوتر در قفس، کبوتر نیست. روزی بال درخواهد آورد. روزی باید قفس را باز کنی. تا بپرد. بالا برود و بالاتر.
اینجاست که نمیدانی کبوتر بازمیگردد یا نه. مینشینی و نگاه میکنی. آرام و با حوصله. شاید برود. بر پشت بام دیگری بنشیند و دیگر هرگز بازنگردد. شاید هم بازگردد. زود زود. دوباره روی دیوار تو بنشیند.
این قمار اصلی کبوترباز است. ورنه، کبوتر در قفس، کبوتر نیست.
کبوتر ما برنگشت، به جاش مهرشو گذاشته اجرا!
سلام
سال نو بر همگی مبارک.
سالی همراه با سلامتی ،موفقیت و پر از شادی براتون آرزومندم.
سلام، سال نو مبارک
خواستم از این فرصت کنم و دوباره از محمدرضا شعبانعلی و همراهانش تشکر کنم که چنین محیط خوبی برای تبادل نظر مهیا کردند و با صرف وقت و انرژی و هزینه اون رو سرپا نگه داشتند. من در سال ۹۲ با این جمع عزیز آشنا شدم و این رو به فال نیک میگیرم. برای همه سال جدید رو سال پر از شادی و شادکامی و سلامتی آرزو میکنم