دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

ذکر مصیبتی برای دانشگاه‌ها

از میان چندصد ایمیلی که هر روز از قشر دانشجو دریافت می‌کنم، شاید ده تا پنجاه مورد (بسته به زمان) در مورد موضوع و عناوین تحقیقات است. متاسفانه نمی‌توانم دقیقاً عناوین را ذکر کنم، چون ممکن است به کسی بربخورد. اما مگر می‌شود تحقیقی منتشر شود در زمینه رابطه بین Positivity و Self Awareness و Organizational Citizenship Behavior و به طور خاص تلاش هم بکنند اثر Informal Networks را نگاه کنند و در همان تحقیق هم ببینند که Diffusion چقدر موجب افزایش رفتارهای داوطلبانه در سازمان بدون نیاز به فعالیت اجباری یا Forcing Behaviors می‌شود؟

آنچه در عنوان این تحقیقات می‌خوانیم، دقیقاً روضه‌ای دردناک برای گریستن است. کمی چشم برزخی می‌خواهد که با دیدن عنوان تحقیق و استاد پیشنهاد دهنده، بفهمی که با چه غول بی شاخ و دمی به عنوان نظام آموزشی درگیر هستی و اشک از چشمانت سرازیر شود.

حالا بروید تحقیقات بزرگ جهان را نگاه کنید. دن اریلی را ببینید که روی این موضوع کار می‌کند که اگر مراقب بالای سر دانشجو نباشد، چقدر بیشتر در مورد توانایی خود دروغ می‌گوید. لویت را ببینید که بررسی می‌کند نقش نامی که پدر و مادر برای فرزند انتخاب می‌کنند در افزایش یا کاهش درآمد او در بزرگسالی چیست و هزار تحقیق مشخص و ساده و کاربردی دیگر.

ما مدعی هستیم که امامان ما فرموده‌اند که از وظایف مهم والدین، انتخاب نام نیکو برای فرزندان است. اما کسانی که در راه عملی کردن این حرفها، تلاش می‌کنند آمریکایی‌ها هستند!

ما هنوز مشکلی مثل Resource Scarcity Attitude را در کشور داریم که فکر می‌کنیم محدودیت منابع وجود دارد و به جان هم افتاده‌ایم و یکدیگر را تکه تکه می‌کنیم و هیچکس وقت نمی‌گذارد که ببیند چرا که برای داشتن بلند‌ترین ساختمان شهر، به جای ساختن بنایی بلندتر، همه‌ی بناهای بلندتر را تخریب می کنیم (در مدیریت، در اقتصاد، در خانواده، در تبلیغات، در برندینگ، در ایده و تفکر و …)

چند مورد تحقیق درست و حسابی کاربردی در این زمینه داشته‌ایم؟ چون ساده بوده کمتر رغبت داشته‌ایم. چون اگر سه متغیره یا چهار متغیره نباشد، به سادگی نمی‌توان منتشر کرد به سراغ اینها نرفته‌ایم. چون تک موضوعی شدن، موضوع را ساده‌تر نمی کند. بلکه متدولوژی را پیچیده‌تر و انتخاب جامعه‌ آماری را دشوارتر می‌کند به سراغش نرفته‌ایم. چون ممکن است زمان بیشتری ببرد و ما می‌خواسته‌ایم تعداد تحقیق‌ها را بالاتر ببریم که  زودتر دانشیار و استاد تمام شویم، ترجیح داده‌ایم تحقیقات سریع‌تر به نتیجه برسند تا اینکه طولانی‌تر اجرا شوند و اثربخش‌تر باشند.

آیا برای مردم و مدیرانی که عمده‌ی آنها هنوز رفتار شهروندی سازمانی را حتی نمی‌توانند از حفظ پنج بار تکرار کنند، مفهوم خودآگاهی و Self Awareness را هنوز درست نمی‌فهمند و در خرافه تا گلو غرق شده‌اند، آیا برای مردمی که هنوز در درک مفاهیم اولیه تحقیقات علمی مشکل دارند، انتخاب این عناوین پیچیده‌ی چندوجهی ترکیبی از المان‌هایی که هنوز درک مبانی آنها خارج از تصور امروز ماست، خدمتی علمی است؟

بعد هم می‌گوییم چرا صنعت با دانشگاه رابطه ندارد. چرا کسب و کارها به دانشجویان حقوق نمی‌دهند. چرا تحقیقات ما جدی گرفته نمی‌شود.

معلوم است که باید چنین باشد. صنعت زباله نمی‌خرد و دانشگاه، محل تولید زباله شده است.

می‌دانم لحنم تند است. لحنم عصبانی است. خشمگین هستم. برای مردمی که زیر دست و پای خود در حال له شدن و انقراض هستند و بر حسین مظلوم پیروز جاودانه‌ی تاریخ می‌گریند، حرص و حسرت می‌خورم.

امید که روزی، فرق پیروزی و شکست را بفهمیم. فرق حماسه و تراژدی را. فرق خدمت و خیانت را.

شاید آن روز، ما هم به پیروی از بزرگانمان، حماسه‌ای شویم، لایق ماندگاری در تاریخ…

 

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


66 نظر بر روی پست “ذکر مصیبتی برای دانشگاه‌ها

  • احسان م گفت:

    این کامنت را در صورت صلاحدید منتشر نکنید

    دن آریلی یک مستند به نام DisHonesty: The Truth About Lies ساخته است

    چون از علاقمندان کارهای دن آریلی هستید احتمالاً دیدن آن برای شما جالب خواهد بود :

    http://www.downloadha.com/1394/04/دانلود-مستند-dishonesty-the-truth-about-lies-2015/

  • بهنام گفت:

    به نظرم چون ساده سازی موضوعات اول نیازمند درک و فهمیدن اون مطلب داره و بعد تسلط بر ان از این نظر کار سخت و زمان بری هستش به خاطر همین بعضی ها ترجیح می دهند به جای ساده سازی موضوعات انها رو بیشتر پیچیده و غیر قابل فهم تر کنند!

  • مردد گفت:

    مشكل از جايی آغاز شد كه معيشت را با علم و به‌ويژه پژوهش گره زديم. جمع‌يی از موفق‌ترين مدرسان دانشگاه كسان‌يی هستند كه دولت از محل فروش نفت يا ماليات پول توجيبی و خرجی‌شان را تأمين می‌كند تا آن‌ها به تفنن‌ها و علايق مجرد خود بپردازند. در حال‌يی‌ اگر لاتاری استخدام‌شان از آن‌ها گرفته شود، به جرأت يك‌دهم حقوق چندميليونی‌شان را هم نمی‌توانند جز با حق‌التدريس دربياورند. پس آن بدبخت‌ها هم چاره‌يی جز دويدن در اين مسير ندارند، به قول حاج‌ميرزا آقاسی، اگر هم بدانند برای مملكت آب‌يی ندارد، ولی برای خودشان نان دارد.
    سن شما را نمی‌دانم ولی ظاهراً هم‌سن هستيم؛ من از آغاز زندگی شغلی كوشيدم شعر «برو شير درنده باش ای دغل، مينداز خود را چو روباه شل» اجرا كنم و از استخدام دولتی پرهيز كردم ولی ۳-۲ سال است شديداً مردد شده‌ام زيرا وقتی خود را با هم‌كلاسی‌های بعضاً كم‌سوادترم كه اين ملاحظات را نداشتند می‌بينم حالا درآمدشان به‌راحتی چندبرابر من است.
    تازه آن‌ها با استفاده از رانت بخش دولتی، راحت‌تر و با پشتوانه‌ی مالی و پرستيژ بالاتریی هم می‌توانند به رقابت درآمدی در بخش غيردولتی كه من هستم بپردازند! از خودم، مادرم، زنم، پسرم و دخترم خجالت می‌كشم. البته هنوز هم نااميد نشده‌ام ولی بد دوران‌يی را می‌گذرانم، دعای‌م كنيد.
    اين هم يك نظر بی‌رحمانه برای‌ مطلب بی‌رحمانه‌ی شما!

  • محمدجواد علیمحمدی گفت:

    خوبه که شما شریف خوندید.

    دوستم صنایع میخونه تو شهرستان (نمیخوام بگم تا به کسی بر نخوره) به من گفت استادمون گفته یه نوآوری برای بازار بگید.منم به دوستم چند تا ایده دادم که تو ایران نیست.یکیش رو که از حامد قدوسی خونده بودم تو مصاحبش”با تجارت فردا “که درمورد نوآوری های مالی جامعه محور بود(لازم به معرفی نیستش که ایشون دکترای فاینانس از موسسه تحقیقات پیشرفته وین هستند و الان هیت علمی stevens در نیویورک.بماند ذهن خلاق ایشون و عمق علمیت این آدم).دکتر قدوسی چند پیشنهاد داشتند و برای نمونه “بیمه نوزادان قبل از تولد” که الان در کشورهای دیگه “اجرا”میشه.
    دوستم رفت و همین ایده رو به استادش گفته اما به استادش نگفت که این تو خارج “اجرا “میشه.
    استاد تو جوابش گفته این طرحت بیخود هست و فکر نکنم نیازی باشه و باید توجیه کنی که چه فایده و سودی داره.جالبه نه؟

    این هم لینک مصاحبه که سایر موارد خواندنی هم دارد:
    http://chaay.ghoddusi.com/wp-content/uploads/2014/08/Hamed_Tejarat_98.pdf

  • عاطفه گفت:

    هیییی! من حسرت روزای از دست رفترو میخورم،کاری میتونستم بکنم؟ پس چرا هیچکس کاری نکرد؟ حالا اگ بخوام از این حس ناخوشایند رها شم چیکار کنم،احساس پوچی،۴ سال الکی رف

  • آوا گفت:

    سلام آقای شعبانعلی.امیدوارم حال شما و تمام همکارانتون خوب باشه.این روزا شدیدا ذهنم درگیر چاپ مقاله م برای گرفتن دو نمره از دفاع پایان نامه ست و همچنین درگیر احساس پوچی که میان تحسین های دیگران دچارش شدم. چون خودم میدونم که این مقاله ها با معیارهام سازگار نیست و هیچوقت از درون نمیتونم بهشون افتخار کنم. البته به تلاشی که در این زمینه انجام دادم و به راهی که تو اوج ناامیدی رفتم و بعد از راهنمایی های اشتباه استاد راهنمام، پایان نامه مو نجات دادم افتخار میکنم ولی احساس رضایت نمی کنم.دلم میخواد تحقیقی انجام بدم که توش خبری از پرسشنامه نباشه.تحقیقی اثرگذار و تجربی در علوم انسانی.نوشته تون خیلی برام جالب بود.کاملا حق با شماست. همچون گذشته سرفراز باشید.

  • حسین گفت:

    اللهُمَ إِنّی اَعوذُ بِکَ مِن عِلمٍ لا یَنفَع

    خدایا، به تو پناه می‌برم از دانشی که سودی ندارد.

    (از تعقیبات نماز عصر)

  • دانشجو گفت:

    (چه کنیم که چشم‌های زشت بین ظاهر نگر ما، چنان به دیدن بدی‌ها عادت کرده که با دیدن رویداد زیبا و شورانگیز کربلا، می‌سوزد و اشک به چشمان ما می‌آید. حماسه را ندیدیم و تراژدی را به گریه نشستیم)
    جناب شعبانعلی اشک برای غربت حسین است.
    برای این است که جامعه ان قدر غبار الود شده که در جامعه مسلمان نوه ی پیامبر را میکشند سرش را بالای نیزه میبرند و هیچ کس قدرت تشخیص حق و باطل را ندارد . و کلا اگر دل انسان سالم باشد فارغ از همه مسائل با شنیدن مصیبت های کربلا گریه از چشم سرازیر شده و دست خود انسان نیست و به گفته اقای خمینی این روضه حسین است که اسلام را زنده نگه داشته و ائمه معصومین نیز گریه برای حسین را تاکید کرده اند اگر این موضوع بی اهمیت بود حادثه کربلا از زبان خود زینب کبری این چنین سوزناک تعریف نمیشد و اگر شما میگویید سخن امام حسین و زیبایی کربلا پس از چند هزار سال شنیده میشود این صرفا به خاطر روضه و مراسم امام حسین است

    • فاطمه کوشکی گفت:

      شما انگار جان کلام رانگرفتی!!!

    • سعید علیمحمدی گفت:

      محمدرضای عزیز
      شما را به انسانی چند بعدی و ریزنگر میشناسم.
      به درستی دست بر گریبان کهنه پرستی انداختی
      اما
      انسان بی شور و حال کدام است؟
      انسان همیشه خندان زیباست؟
      من این را نمیگویم بر کسی بگرییم که پیروز است. همه عزاداران اگر در میان گریه هایشان کمی درنگ کنند و بیندیشند که آیا این گریه ها بر حسین ع است یا بر تنهایی دودمان ولایتش، صد البته جواب روشن است.

      خیلی ادبی نوشتم(از نظر خودم)…… احساس مودب بودن میکنم

    • آنت گفت:

      اون جمله ی داخل پرانتز کجای متنه که من نمی بینم؟

  • کیانوش گفت:

    نوشته های عمیق وبا ارزش شما ، تجزیه تحلیل های درست و به موقع تون و نقد و بررسی های دلسوزانه تون و پیشنهادهای سازنده تون همه و همه ….
    نشانگرشخصیتی با وجود ، مسئولیت پذیر و امید وار به روزهای خوب آینده است این هارو که همه می دونند چرا نوشتم نمی دونم شاید چون من هم بوی خوش از اوضاع جهان می شنوم …. امید وار هستی. امید وار هستم . امیدوارهستیم وانشاالله هستندهمه دوستان …….

  • داریوش گفت:

    محمد رضا جان این هم از تبعات واردات است.
    جایی می خواندم زمانی که کسانی رفته بودند رشته دانشگاهی به ایران بیاورند برای تدریس در دانشگاه ها، عموماً رشته هایی که مبنای طراحی داشته را انتخاب کرده اند( ظاهراً شیک تر بوده، ما ایرانی ها را که می شناسید که!)، و به همین خاطر است که خروجی های دانشگاه های ما اعم از فارغ التحصیل و یا تحقیقات به کار دنیای عمل نمی آیند و شاید در دنیای نظر مفید باشند.
    در طول زندگی کاریم ندیدم دانشگاه شهر ما که خیلی هم مشهور است بتواند گره از پای مرغی باز کند.

  • mohsen گفت:

    هر طرفو که آدم نگاه میکنه افکار منفی عملکرد منفی و شرایط منفی بیشتر به چشم میاد شاید برای تغییر شرایط اول باید روحیه خودمونو تقویت کنیم مثبت نگرتر باشیم
    همه خسته ایم از شرایط
    نیاز به هوای تازه داریم
    شاید تنها راه ممکن قشنگ دیدن باشه

    • علیرضا داداشی گفت:

      سلام.
      تو این بحث، تنها راهی که بارها امتحان شده ولی هیچ وقت به نتیجه نرسیده، قشنگ دیدن بوده.
      این نظر بنده است.

  • یاسین اسفندیار گفت:

    فلحال باید برای آن ۱۲۰۰۰ظرفیت دکترای دانشگاه آزاد گریست!

  • MReza گفت:

    مدت زیادی بود کامنت نذاشته بودم.
    الانم حرفی برا گفتن ندارم، جز تکرار حرف شما ک هر چند دلم از دانشگاه پره، اشکمو در آورد:

    “صنعت زباله نمی‌خرد و دانشگاه، محل تولید زباله شده است.”

  • پیمان اکبرنیا گفت:

    همین ذکر مصیبت رو در خیلی زمینه‌های دیگر نیز داریم.

    باید در هر کجا که هستیم سعی کنیم کاری برای اصلاح انجام بدیم. اگر دانشگاه مشکل داره ما دانشجوی خوبی باشیم. اگر از دانشگاه چیزی یاد نمی‌گیریم از جاهای دیگه یاد بگیریم. تا می‌تونیم به بقیه یاد بدیم، باید با زشتی‌ها مقابله کنیم باید کاری کنیم که جامعه اصلاح بشه. تنها امید ما باید خودمون باشیم. باید جمع‌ها و گروه‌هایی تشکیل داد و با انواع بی سوادی مقابله کرد. با تقلبهایی که می بینیم مقابله کنیم.

    باید به خودمون امید و ایمان داشته باشیم.

    به عنوان یک معلم، یک مروج علم و کسی که دستی در آموزش علم داره خیلی خوب حرفت رو می فهمم محمدرضا جان. آدم گاهی اوقات حس می‌کنه که خیلی در اصلاح سیستم آموزش کشور تنهاست ولی من مطمئنم اگر چند صد نفر آدم تاثیر گذار در این زمینه کار کنند در طولانی مدت میشه تفکرات حداقل بخشی از جامعه رو درست کرد

    • كريم زاده گفت:

      سلام
      شناخت مسئله و مشكل خيلي خوبه اما براي ارائه راه حل و اقدام به حل مشكل خودمان چه كرده ايم. استاد راهنما به دانشجو مي گويد يك موضوع و پارامتر را بررسي كن (راحت طلبي) فراگير شده از استاد تا دانشجو ، وقتي سياست دانشگاه كسب درآمد باشد كيفيت قرباني كميت شده.(عذر خواهي براي تندي الفظ و كلمات)

  • هدیه گفت:

    من همیشه مقالات توی سایت را می خوانم اما کمتر پیش میاد که بخواهم کامنت در موردشان بگذارم.اما این بار به خاطر دوستان عزیزی آمدم که میایند وزحمت می کشند کامنت ها را می خوانند.
    به نظرم مقاله محمدرضا از دورویکرد برخورداره.اعتراض به سیستم سطحی عزاداری ها ودیگری اعتراض به سیستم سطحی آموزش وتولید علم در دانشگاه ها.من برای هر دو یک جواب مشترک دارم.
    اول اینکه ما فرایند مدار نیستیم.به شدت نتیجه گرا هستیم.نتیجه مشهود با پاداش قابل لمس فقط قادره حال ما را جا بیاره.دوم آنکه به شدت خودخواه هستیم.هر کدام از ما,سازمان ها,بنیادها ودانشگاه ها به صورت جزایر کوچلو وجدا افتاده از هم زندگی می کنیم وهیچ جزیره ای اصلا به محتوای ساکنان و عملکرد جزیره بغلیش کاری نداره.پس عزاداری هامون هم محدود می شه به کوبیدن بر طبل هایی به طول بیش از طول طبیعی یک انسان.ودانشگاه هامون هم محدود می شه به چاپ مزخرفات به دردنخور در مجلات با مارک فریبنده ISI.چون میخواهیم هر چه زودتر به نتیجه برسیم وبا آن به همگان پز بدهیم!

  • Meysam گفت:

    شده ایم فرزندان ناقص متولد شده ی شریعتی
    هر آنطور که “دوست داریم” و “راحت تریم” برداشت میکنیم.
    مثل آنکه طرف یک عمر راه مسجد نگرفت که شریعتی گفت” ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و بخدا فکر کنم تا در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم”
    حافظ خوبی برای جملاتیم…

  • Mahnaz گفت:

    سلام
    چقدر دلتون پره از دانشگاه!!!!!

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser