دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

در جستجوی زخمها…

همیشه بر این باور بوده ام که برای شناختن انسانها، نباید در داراییها و پیروزی ها  و سکه ها و مدالها و خانه ها و ماشینها و مدارک تحصیلی و مدارج علمی و … غرق شویم. برای شناختن انسانها و نزدیک شدن به آنها باید زخمهایشان را شناخت.

انسانها زخمهایشان را فریاد میزنند: در حرفهایشان، در رفتارشان، در انتقاداتی که از شما میکنند، در پیشنهادهایی که برای شما دارند، در رویاهایشان و حتی در شکل نگاهشان.

wound

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


83 نظر بر روی پست “در جستجوی زخمها…

  • سجاد گفت:

    واقعا حقیقت داره مردم همیشه از درداشون صحبت میکنن ولی هر کس به یه نحوی

  • سید گفت:

    سلام و خداقوت
    و البته
    از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
    با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

    به جایی رسیدیم ک وقتی میگن چت شده و از دردها و زخمهایم گوشه ای برای اطرافیانم میگم دردم بیشتر میشه
    درد و زخمهایی ک برای من نیست برای “ما”ست

  • حمیده گفت:

    سلام
    راه حل چیه برای این آدمهای زخم خورده؟!

  • آذر گفت:

    وای چقدر خوب که ما هم می تونیم راجع به دیدگاه دیگران نظر بدیم و Like or Dislike کنیم
    خیلی کارتون جالب و قشنگ بود

  • ياسين اسفنديار گفت:

    سلام به دوست من محمدرضا جان
    دوستاناين خانه اميد تمام حرفهايي كه ميخواستم بزنم و گفتند
    فقط مي تونم بگم
    موافقم

  • نزهت گفت:

    به نظر من گاهی تمام زندگی انسانها بطور ناخودآگاه خلاصه میشه دراینکه زخمهای عاطفی ناشی ازکودکی شون روبه روش خودشون مداواکنن،آدمهاتوی هرسن وشغلی بازهم همون بچه های کوچک هستند بادردهایی که ازگذشته باخودشون آوردن،انسانهایی بودن که کارهای بزرگی توزندگی انجام دادن وانگیزه درونی وناخودآگاهشون درمان همون زخمهابوده
    وبسیارانسانهایی که راه درستی برای درمان دردشون بلد نیستند،واون تجربه های تلخ روبارهاوبارهاتکرارمیکنندوزخمهاشون رو به جای پانسمان همیشه تازه نگه میدارند.
    سوال من اینه اگراینقدر باهوش باشیم که بتونیم دردهای منحصر به فرد خودمون روپیدا کنیم،مداوای این زخمها باچه کسیه؟ باخودمون،؟
    باشریک عاطفیمون؟
    بامجموعه دوستانمونوخانواده مون؟
    یاباهمه اینها

  • فاطمه ندا گفت:

    خیلی از رفتارهام بخاطر زخم هایی هست که گاهی یادم میره هست یا حتی بوجود اومده!!!

  • طاهره جلیلی گفت:

    من فکر میکنم آدما معمولاً وقتی دردشون میاد رنگی میشن… بیشتر آدما وقتی کاریشون نداری یا حالشون خوبه یا سفیدن یا سیاه… اما درداشونه که باعث میشه بشینن یا برن جلو، یا حتی یه تغییر به وجود بیارن…

    زخمها مهمن… یه وقتایی سرنوشت یه آدم با زخمهایی که بهش خورده و تصمیماتی که بعد از اون زخمها میگیره، از این رو به اون رو میشه…

  • پرنیان گفت:

    انسانها زخمهایشان را فریاد می زنند….
    درسته.خیلی قشنگ بود. ولی میشه بهم بگین وقتی انسانها به سکوت می رسند چی؟؟؟در عین حالی که اطرافشون پر آدمه چرا گاهی سکوت رو ترجیح میدن؟

    • نزهت گفت:

      من فکرمی کنم سکوتی که معادل انفعال باشه خودش بیانگر یکی ازاون زخمهاست…
      هیچ کاری نکردن محصول زندگی کسیه که میخوادکامل باشه امادرعین حال بهش گفتن تو نمیتونی

  • فائزه گفت:

    فقط امیدوارم خداوند چنین درکی رو به آدمهای قضاوت گر نده. اینکه آدم بدونه با نادانی طرف مقابل قضاوت شده، راحت تر می پذیره و ازش میگذره.

  • نرگس آزادي گفت:

    محمد رضاي عزيزم مثل هميشه قلمت تاثير گذاره
    به اميد روزي كه سالم وبدون عقده از زخم هاي زندگي بيرون بيايم وبتونيم حلشون كنيم والتيام پيدا كنيم تا مرتب تو زندگيمون تكرار نشن

  • مه سا گفت:

    واقعا عمیق و تاثیر گذار.ممنون

  • shirin گفت:

    به نظرتون برای ترمیم این زخمها باید چی کار کرد ؟ براتون راجع به این موضوع میل زدم خیلی حل کردشون برام مهمه .:(

  • zoorba.booda گفت:

    سلام استاد عزيز
    اين اولين مطلبيه كه از تو ميخونم و ازش لذت نميبرم
    چون فكر ميكنم كه بيشتر از روي احساسات نوشته شده! يا شايد براي تخليه يه ناراحتي
    البته اين خونه شماست و همه حقوق ميزبانيش مال شماست
    ولي من انتظارمو به عنوان شاگردتون مطرح ميكنم و …………
    شادي و آرامش براي شما و تيمتون آرزومندم

    • دوست من.
      من حاصل نزدیک پانزده هزار صفحه مطالعه متن انگلیسی و آلمانی کارهای یونگ و فروید رو خلاصه کردم توی چند جمله.
      خیلی دردناک بود که دیدم فکر می‌کنی احساسیه.

      باورم اینه که اگر کسی بخواد با مطالعه این چند سطر رو بنویسه، امروز شروع کنه و شبانه روزی مطالعه کنه سال ۹۵ میتونه همین گزارش خلاصه رو بنویسه

      • zoorba.booda گفت:

        سلام استاد
        جواب كامنت اولو خيلي تند و تيز دادين ولي دوميو اصلا جواب ندادين
        خيلي دلم مي خواست احساس و جوابتونو بدونم
        راستي نظر سنجي كه اضافه كردين خيلي جالبه

        • امید گفت:

          دوست پشیمان من!
          میدونی ما بعضی وقتها یک حرفی میزنیم بعد برای توجیه آن ساعتها حرف می زنیم!
          نمیدانم چرا به خاطر پاسخ محمدرضا و عکس العمل منفی برخی از دوستان، آنچه را که باور داشتی( که حتما داشتی که اظهار کردی) را به کل منکر شدی!!!!
          محمدرضا تو بگو…
          اظهار نظر های تند و سطحی
          تلاش جهت جلب محبت و توجیه رفتارهای قبلی
          اعتباربخشی به اظهارات خود
          آیا اینها همه مصادیقی از زخم های درون ما نیست؟

    • zoorba.booda گفت:

      سلام استاد عزيزم
      اول اينكه اگه باعث ناراحتيتون شدم واقعا ازتون عذر مي خوام به هيچ عنوان قصدم ناراحت كردن شما نبود.
      فكر كنم همونجوري كه من امروز از دنده بدي بيدار شدم شما هم از دنده بندي بيدار شديد، پس لطفا از دست من عصباني نشيد(لحنتون توي جوابي كه دادين خيلي عصبانيه و حس كردم اگه دم دستتون بودم يه كتكي مي خوردم)
      شايد حس من به خاطر توالي دو موضوعي كه نوشتين شكل گرفته- موضوع قبلي با تيتر “مشكلي كه نام دارد راه حل هم دارد” و بحثي كه با آقاي مهران داشتين و جوابي كه بهش دادين.
      از زماني كه باهاتون آشنا شدم خيلي ازتون ياد گرفتم و تا هميشه استاد من خواهيد بود
      در مورد مفهوم مطلبي كه نوشتين منم كاملا ازش با خبرم و بهش اعتقاد دارم و نقدم واقعا ارتباطي با اون نداشت
      كه البته به غير از فرويد و يونگ (كه حدود۷۰درصد آثارشونو خوندم)تعداد زيادي از روانشناسان ديگه هم وجوه ديگري از همين موضوعو روشن كردن. (اريك برن و هورناي هردو تحت تاثير فرويد-روانشناساي رفتارگرا-حتي روانشناساي اگزيستانسيالي مثل يالوم كه زخم هاي خيلي عميق ترو بررسي كردن)
      با آرزوي شادي و آرامش براي شما
      سامان

  • امیر گفت:

    مواظب باشیم روی زخم دیگران نمک نپاشیم !

  • مهرنوش گفت:

    همیشه اینجوری و به این راحتی نیست …

  • آذر گفت:

    ممنونم از نوشته کوتاه اما پر عمقت ;

    • خوبی آذر جان. یک مدت اونقدر شلوغ بودم که فقط کامنت‌ها رو می خوندم اما فرصت نمی‌شد جواب بدم. حالا دوباره دارم به روند عادی زندگی آنلاین برمی‌گردم!

      • آذر گفت:

        واااااای استادجونم ممنونم.مرسی از محبت و توجه تون
        خدارو شکر که دوباره برگشتید!
        از این بابت بی نهااااااایت خوشحالم
        باور کنید با این یک خط نوشته تون من کلی انرژی گرفتم و ذوق کردم
        از ۳۰ آذر ماه تا به امروز من کلی منتظر یه جواب از شما بودم دیگه داشتم ناامید می شدم 🙂 اما دوباره جون گرفتم
        انشاالله همیشه شاد و سلامت باشید

        • شهرزاد گفت:

          ای جااااااااان … 🙂 عزییزم … چقدر این خوشحالی تو ، قشنگ بود و به دلم نشست، آذر جان.
          و ممنون از محمدرضای عزیز ، بابت اون همه فضای قشنگی که چه با مطالب و چه با پاسخ هاش برای اهالی این قبیله بوجود میاره…:)

          • آذر گفت:

            سلاااااااام بر شهرزاد عزیزم
            مرسییییییی 🙂 🙂
            من همیشه نوشته هاتو سفارشی می خونم و کلی هم لذت می برم…
            خیلیییی خوشحال شدم که الان من و دیدی و از حست نوشتی….
            باید یه تشکر ویژه کنم از صاحبخونه (جناب آقای مهندس محمدرضا شعبانعلی!) که باعث شده من با افرادی مثل شما آشنا بشم

            • شهرزاد گفت:

              عزییییز دلم … ممنون از لطفت.
              منم از این بابت و از اینکه دوستان نازنین و مهربونی مثل تو رو میشه همیشه توی این خونه حس کرد، خیلی خوشحالم. و باز هم ممنون از محمدرضا جان، این صاحبخونه ی مهربونمون …:)

      • فائزه گفت:

        خب. خداروشکر : )

  • قاسم قهرمانی گفت:

    سلام ای آفتاب ذهن تارم
    محمدرضا جان
    ممنونم که افکار متعالی خود را با ما در میان می گذاری.
    من فکر می کنم بهتر است هر دو طرف را مد نظر داشت. هم مدارج و وضعیت بیرونی و هم زخمها.
    اما چیزی که از فرمایشات حضرتعالی متوجه نشدم اینست که زخم داشتن بار منفی دارد یا مثبت؟
    آیامعنای زخمها ، کاستیهای موجود ، دغدغه ها و رنجشهاست؟
    ظاهراً معنای آن ( توجه به آنچه که باید باشد و نیست ، نارضایتی از وضعیت موجود و دیدن آنچه دیگران نسبت به آن بی توجه هستند) باشد.
    زندگی با وجود آدمهایی چون تو قابل تحمل و حتی زیباست. دوست دارم

    • قاسم جان. ممنونم از لطفت.

      راستش من زخم رو با بار معنایی مثبت و منفی نمی‌فهمم. «زخم» رو اگر فیزیکی نباشه، یکی از شاخص‌های اصلی می‌دونم که انسان رو از سایر حیوانات موجود روی این کره‌ی خاکی جدا می‌کنه.

      یکی از «دوران کودکیش» زخم‌هایی رو با خودش حمل می‌کنه و میشه معلم و می‌بینی بدترین رفتارها رو با بچه‌ها می‌کنه.
      فرد دیگری همون زخم رو با خودش داره و باعث می‌شه به یک معلم مهربون تبدیل بشه.

      یکی «بی سوادی و نادانی جامعه» میشه زخمی روی روحش و جهتی برای زندگیش که تلاش کنه دنیای بهتری بسازه.
      یکی همین زخم رو بهانه می‌کنه که به موجود پست‌ تری تبدیل بشه.

      به هر حال هر زخمی یا ناشی از فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوبه یا حاصل از شکستن تصویری در ذهن که قبلاً فکر می‌کردیم یک واقعیت بدیهیه و امروز می‌دونیم که یک رویای شیرین بیشتر نبوده

      • مریم گفت:

        سلام استاد محمد رضای عزیزم
        حرفاتون همیشه به من آرامش میده. استاد من همیشه فکر میکنم من چه کار خوبی تو این دنیا کردم که خدا شما رو تو مسیر زندگی من قرار دادش، شاید باورتون نشه جز بهترین حس های دنیاست وقتی که میبینیم که به کامنت های ما پاسخ میدید.
        استاد وقتی تو سایت متمم تو قسمت تغییر زندگی من ثبت نام میکنیم پیغام میده که رمز ورود به ایمیلتون ارسال میشه ولی من چند بار میلم چک کردم برای من نمیادش.شما میدونید مشکل از کجاست؟مرسی بابت تمام خوبی های بی دریغتون.

  • آرام گفت:

    زخمها خیلی مهمند و خیلی سازنده…اگه آدمو نکشند.. (:
    درد داشتن و دونستن رنجهای بشر سازنده است.
    بهترین دستاوردها پس از مشکلات هست که در روح و جان متبلور میشن.
    یک مثل قدیمی هست (سازنده ش خودم هستم !) که میگه: توی این دنیا باید پوستت مثل خرچنگ سخت باشه.
    این سخت پوست شدن برای یک آدم بعد از تجربه مشکلات میتونه فراهم بشه.
    این گروه از سخت پوستان توان اون رو دارند که برای دیگران نقش تکیه گاه رو پیدا کنن.
    بنظر میاد توجه به این نکته ضروریه که اینها سخت پوست هستند نه سخت روح…
    اما بعضیها که در فرایند مشکلات تاب نیارن و زخمها از پا درشون بیاره احتمال هست دچار سخت روحی بشن که یعنی دردسر برای دیگران.

  • مهران گفت:

    شما آدم بسیار باهوشی هستید.
    من خوشحالم با آدمی مثل شما میتونم صحبت کنم.

  • ياسين اسفنديار گفت:

    با سلام به محمدرضاي عزيز
    خيلي خيلي زيبا و پرمعني

  • محمد مهدی گفت:

    سلام محمد رضا
    اگه ممکنه چند تا کتاب خوب معرفی کن در رابطه با مدیریت

    با تشکر

  • زهرا گفت:

    سلام

    آنچه واسطه آشنایی من با شما و وبلاگ شماست، برنامه ماه عسل بود..دوست عزیز بسیار خرسندم از این آشنایی
    و اما
    جایی این نوشته رو خوندم که:

    قدر هر انسانی به عمق زخمهای اوست . پس زخمهایت را گرامی بدار ! زخمهای کوچک را نوشدارویی اندک بس است . تو اما در پی زخمی بزرگ باش که نوشدارویی شگفت بخواهد ….

    سپاس از شما

    • Nima گفت:

      در ادامه فرمایش شما خانم زهرا ،
      صرفا به دلیل ارادتم به سرکار خانم نظر آهاری اضافه می کنم که :
      این متن از مجموعه ی ” من هشتمین آن هفت نفرم” از خانم نظر آهاری ست به نام ” میراث پدر علیه السلام”. درست میگم ؟
      شاد باشید

  • آیدا گفت:

    خدا قوت محمدرضا عزیز.
    دقیقا همین طوره که شما فرمودید.گاهی برای شناخت آدم ها نباید از مدل ماشین و محل سکونت و…استفاده کرد.برای شناخت آدم ها باید چشم سر رو ببندیم و چشم دل رو باز کنیم.قبول دارم کار سختیه ولی غیرممکن نیست.
    یاد جمله ای از دکتر شیری افتادم که بهم گفت من با زخم انسان ها مشکلی ندارم.زخم آدم رو بزرگ میکنه.
    کسی که درونش زخم داره روح متعالی و بزرگی در درونش داره کسانی ککه از امتحان های بزرگ خداوند قد خم نکردند و می دونستند که در هر زمستان تپشی از بهار هست احترام بیشتری را می طلبند.
    در نظرات خوندم که آیا واقعا شناخت دیگران لازمه؟؟به نظر من تکامل در جمه صورت میگیره ما انسان ها موجودات تک بعدی نیستیم.باید انسان های دیگر رو هم بشناسیم.
    کلیشه ای اگه مثل همه و مثل همیشه بگم عالی بود.
    پس میگم عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود.

  • مصطفی گفت:

    دو بیگانه ی هم درد، از خویش بی درد، با هم خویشاوند ترند…
    “دکتر شریعتی”

  • زهرا گفت:

    بنظرم کار راحتی نیست…

  • سارا گفت:

    سلام تا حالا اینجوری به این قضیه نگاه نکرده بودم. مثل همیشه عالی بود.

  • عرفان گفت:

    از زمانیکه شما رو توی ماه عسل دیدم حدث زدم چنین نگرشی ممکنه داشته باشید
    عالیه…ولی ای کاش افراد بفهمند راه شناختن دیگران را!
    ممنون

  • جواد گفت:

    سلام بر دارنده ی زخم های طلایی
    و چقدر خوب که ما روز به روز به محمدرضا نزدیک می شوییم و چه خوب تر که محمدرضا هم با شناخت درد های ما بهتر در درمان ما می کوشد .
    یا شاید مارا شبیه خود کند .
    به امید عالی شدن دردِ دلهایمان . که ارزش واقعی ما به آن هاست .

  • فایزه گفت:

    گاه با خود اندیشیده ام واقعا نیاز به شناخت آدم های دیگر دارم؟درشناخت خویش مانده ام دم از دیگران میزنی؟

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser