دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

حرفهای شریعتی با مخاطبهای آشنا

داشتم حرفهای دوستانم در زیر مطلب قبلی (درباره مرگ مخاطب) را میخواندم، نام شاندل را دیدم. با وجودی که قبلاً در بحثی در مورد دکتر شریعتی، اشاره ای به بحث شاندل داشتم، اما احساس کردم که جای واقعی آن حرفها، امروز است که درباره ی مخاطب نوشته ام.

واژه ی مخاطب، برای هر کسی بسته به دغدغه ها و اولویتهایش میتواند معنای خاص خود را داشته باشد.

طبیعی است که من، در محیط کاری و حرفه ای خودم، هر زمان که واژه ی مخاطب را می شنوم، آن را به معنایی میفهمم که در #استراتژی محتوا، مطرح میکنند: کسی که قرار است محتوایی را دریافت کند و در مقابل، برای انجام اقدام مشخصی برانگیخته شود.

یا اینکه طبیعی است که خیلی از دوستان، با شنیدن کلمه ی مخاطب، به یاد بحثهای حوزه ی هرمنوتیک بیفتند و نقشی که مخاطب، در معنا بخشیدن به پیام، ایفا میکند.

شاید برای فعالان حوزه ی هنر هم، تداعی گر رویه ها و رویدادهای دیگر باشد.

گوشه ای از نمایشگاه مرگ مخاطب در وین - 2009

گوشه ای از نمایشگاه مرگ مخاطب در وین – ۲۰۰۹

اما در محیط شخصی خودم، هر زمان از مخاطب صحبت میکنم، بیشتر آن مفهومی به ذهنم میرسد که شریعتی از این واژه در ذهن داشت. شریعتی یک خطیب بود. اما مخاطب را به معنای رایج این واژه برای خطیبان به کار نمی برد. اهل سخن، وقتی از مخاطب سخن میگویند، خود را در بند مخاطب می بینند. باید چیزی بگویند که مخاطب بپسندد. اگر مخاطب آمده است که بخندد، باید برای خنده اش خوراکی بیابند و اگر آمده است که بگرید، باید برای گریه اش، بهانه ای جور کنند. برای اهل سخن، مخاطب، بندی است که به پایشان بسته شده و آنها را از گردش نامحدود در سرزمین کلام، محروم میکند. آنها را وادار میکند که بکوشند معنا و کلام را، جرح و تعدیل کنند تا در نهایت از آن، لباسی مناسب پیکر مخاطب بدوزند.

معنایی که شریعتی و امثال او از مخاطب اراده می کنند، کسی است که حرف تو را می فهمد. به عبارتی حرف و پیام، هست و قرار نیست هیچ نوع اصلاح و تعدیلی را بپذیرد. کلام، خلق شده است و میماند تا مخاطب خود را بیابد (گاهی فکر میکنم که عالم هستی هم، پیام و کلامی از این جنس است. خود را گرفتار فهم مخاطب نمیکند. صادر شده است و می ماند و ادامه می یابد، تا شاید در گوشه هایی از فضا و زمان، مخاطب خویش را بیابد. حتی اگر نیافت هم، مرگ در سکوت را به فروکاسته شدن در حد فهم مخاطب، ترجیح میدهد).

وقتی قرار است گوینده خود را با مخاطب همسو و هم اندازه کند، میتوان از سخن متناسب و سخن نامتناسب صحبت کرد. اما وقتی قرار است شنونده خود را با حرفهای گوینده هم اندازه کند و رابطه ای با آن برقرار کند، می توان از مخاطبهای آشنا و مخاطبهای ناآشنا سخن گفت.

مخاطبهای آشنا اصطلاح زیبایی است که شریعتی بارها آن را به کار می برد و خوشحالم از سلیقه ی دوستانی که مجموعه نامه های او را در کتابی به همین نام (با مخاطب های آشنا) منتشر کرده اند که جزو خواندنی ترین های او هستند.

حرف زدن با مخاطبهای آشنا، وقتی انبوهی از مخاطبهای ناآشنا در میانه ی میدان هستند، آسان نیست. اما شریعتی از چند نعمت برخوردار بود.

نعمت نخست این بود که هوش فوق العاده ای داشت. لااقل در حوزه ی کلام.

نعمت دوم، نبودن اینترنت بود.

نعمت سوم، نبودن تکنولوژی های مخابراتی و ارتباطی امروزی که ارسال کننده ی پیام را هرگز از پیام جدا نمیکنند و هر کلامی تا ابد به گوینده اش بسته و وابسته می ماند و ساده لوحانه است اگر کسی فکر کند میتواند حرفی بزند، جز آنکه منشاء آن حرف و گوینده ی آن حرف، مشخص بشود و تا ابد ثبت بشود و ماندگار بماند.

شریعتی که نوشته های خود را در فارسی به نام شمع امضا میکرد (شریعتی مزینانی – علی)، تصمیم گرفت بخشی از نوشته هایش را به نام شاندل امضا کند. واژه ای فرانسوی (Chandelle) و به معنای شمع.

خوشبختانه نه اینترنت بود تا کسی جستجو کند و بفهمد شخصی به نام شاندل، هرگز وجود نداشته است و نه ابزارهای امروزی، IP گوینده و موقعیت مکانی و زمانی او را ثبت میکردند تا جدایی گوینده و کلام، امکان ناپذیر شود.

به این شیوه، شریعتی بخشی از حرفهایی را که برای مخاطبهای آشنای خود نوشته بود و از سوی دیگر نمی توانست آن مخاطبهای آشنا را بیابد و حتی شاید خیلی از آنها را سالها پس از مرگ خود می یافت، به نام شاندل، علامتگذاری کرد و مانند گنجی در خرابه ی حرفهای آن روزهایش مدفون کرد.

کتاب با مخاطبهای آشنا که مجموعه ی نامه های اوست، کتابی دوست داشتنی است. اما اگر میخواهید کتاب واقعی با مخاطبهای آشنا را بخوانید، همه ی حرفهای شریعتی را که در آنها نامی از شاندل برده شده گردآوری کنید (عمدتاً از هبوط و کویر و گفتگوهای تنهایی و یادداشت های پراکنده) و آنها را بخوانید.

انسانی را خواهید دید بسیار متفاوت از آن چیزی که تا کنون می شناخته اید. خیلی از مخاطبان امروز شریعتی هم، با دیدن این منتخب از حرفها، خود را مخاطب ناآشنای او خواهند یافت و چه بسیار ناآشنایانی که او را آشنا بیابند.

اینجاست که میتوان حرفهای او را بهتر فهمید: ادبیات در دوران خفقان رشد میکند. جایی که مستقیم و صریح حرف زدن از آنچه در ذهنت میگذرد، میتواند جُرم تلقی شود.

پی نوشت: اگر نمونه ی این نوع نوشته های شریعتی را نخوانده اید، شاید داستان عاشقانه ی شاندل و دو لا شاپل نمونه ی ساده و خوبی باشد.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


لینک دریافت کد فعال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser