دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

این قبیله مجازی…

کامنت های پست «کاملاً شخصی» را خواندم.

تمام امروز با خودم فکر میکردم که مطرح کردن شخصی ترین تصمیم ها و احساسات در یک محل عمومی صحیح بود یا نه…

اما خودم را قانع کردم که کارم چندان اشتباه نبوده است:

حرفهای دوستان خوبم – و بعضی مخاطبان عزیز خاموش – یادم انداخت که دوستی ها و حمایت های زیادی هست که در سکوت پنهان شده اند، اما آن موقع که لازم باشد، هستند و حضور خواهند داشت.

کامنت های محبت آمیز – که مشخصاً برای خوشحال کردن من، اغراق آمیز هم نوشته شده بودند – سرمایه ای شد برای روزهای سخت و تلخی که خواسته یا ناخواسته تجربه خواهم کرد. شاید از این به بعد، در پرتگاه های سخت زندگی، به جای خاطره مرحوم دزفولیان و نوشته امیر، بتوانم با این کامنت ها به خودم یادآوری کنم که تصمیم های کلان زندگیم، دست خودم نیست و دوستانی دارم که در زندگیم، به اندازه خودم، مهم هستند و صاحب انتخاب.

فکر میکنم ما یک قبیله ایم: ساکن یک خانه مجازی.

و من باید به خاطر داشته باشم که نه صاحب این خانه، که مستخدم این خانه ام. غذاهایی آماده میکنم از جنس کلمات و پیش روی شما قرار میدهم. خانه را هر شب آب و جارو میکنم تا صبح، برای ورود شما آماده باشد.

اما یک چیز را مطمئن شده ام. اگر قرار باشد این خانه برپا بماند، حضور مهمان مهم تر از وجود مستخدم است.

و نیز فهمیده ام که حضور در این سایت، برای بسیاری از مخاطبان خوب من، صرفاً مطالعه چند خط و چند جمله نیست. بلکه سر زدن به اهل قبیله است.

اما کاش در آینده به نحوه حضور خود در این خانه مجازی بیشتر فکر کنیم:

ارزش اینجا به گفته های «محمدرضا» نیست. به نوشته های کسانی است که در باب هر موضوع، مینویسند و اظهار نظر میکنند.

هرگز انتظار نداشته ام که کامنت ها در اینجا، صرفاً محل تشکر و ابراز محبت باشد. ای کاش کامنت ها، محلی باشد برای بحث و گفتگو.

کاش عادت کنیم که به بهانه هر موضوعی، در لا به لای کامنت ها، همه با هم گفتگو کرده و از هم انتقاد کنیم البته نرم و دوستانه.

ما غریبه نیستیم: اعضای یک قبیله ایم.

کاش به جای اینکه بگویم: «جواد از تو با آن همه ادعا انتظار این نظر را نداشتم» بنویسیم:

«جواد جان. نظرت را خواندم. البته نظر من متفاوت است. اینجا مینویسم تا هر وقت حوصله داشتی بخوانی…»

کاش به جای اینکه بگویم: «کاملاً با حرفهای تو مخالفم و تو یک ظاهر بین ساه اندیش هستی!»

بگویم: «نمیتوانم منطق تو را درک کنم. اطلاعاتی که من دارم، با حرفهای تو، همسو نیست…»

کاش به جای اینکه بگوییم: «باز هم تو حرف زدی!»، بنویسیم: «خوشحالم که دوباره کامنت گذاشتی. مدتی اسمت اینجا نبود و دلمان تنگ شده بود».

کاش بیشتر کامنت بگذاریم و کامل تر بنویسیم. کاش اینجا محل بحثهای ما باشد.

کاش اگر بحثی مطرح نشده، کامنت بگذاریم و مطرحش کنیم (مثال داوکینز و کالینز شاید از این نوع باشد. کامنت از طرف یکی از بچه ها مطرح شد و من هم به بهانه اش حرفهایی نوشتم و دوستان، در تأیید و تکذیب و تحلیل، نوشتند و توضیح دادند).

اینجا یک خانه مجازی است و آنچه در روز گذشته از پیامها دریافت کردم این است که من، صاحب اختیار این خانه نیستم تا هر وقت که خسته شدم، درها را ببندم و هر وقت تنها شدم درها را باز کنم.

اینجا صاحبان زیادی دارد و اگر درهای این خانه امروز باز است، نه با تلاش من، که با صرف وقت و اراده آنان است.

بیایید قرار بگذاریم کمتر سکوت کنیم. بهتر و دوستانه تر با سایر اعضای این قبیله، بحث کنیم و از بودن در این فضای مجازی بیشتر لذت ببریم. هر چند در روزگاری زندگی میکنیم که لذت بردن، خود گناهی نابخشودنی تلقی می شود.

ما اعضای یک قبیله ایم. یک قبیله مجازی. که شاید هرگز دستهای یکدیگر را از نزدیک نفشاریم، اما به معجزه رقص انگشتانمان بر روی صفحه کلید، روح یکدیگر را لمس میکنیم…

بیشتر بنویسید و کمک کنید که این وبلاگ، نه یک تریبون یک طرفه برای یک نفر، بلکه محلی برای گفتگو، تنفس و تعامل بین اعضای صاحبان این خانه باشد…

در چنین فضایی، اگر هم کسی از بیرون، سنگی به داخل خانه انداخت، خیلی جدی گرفته نخواهد شد…

——————————————————————–

لینک مرتبط: حرفهای کاملاً شخصی – برای خودم

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


65 نظر بر روی پست “این قبیله مجازی…

  • هومن کلبادی گفت:

    باید از هیوای عزیز تشکر کنم که لینک این مطالب رو زیر نامه هایی از بهشت گذاشتن و با خوندن این مطلب بیش از پیش به رسالت محمدرضای عزیز ایمان آوردم . به امید روزی که همۀ ما به قول آقای سهیل رضایی عزیز ، به این نوشته های زیبا ، به دوستامون ، به محمدرضای عزیز ، به احترام به نظر مخالف و همراهی با دوستای موافق ، دچار و مبتلا بشیم چون اونوقت هست که اصلاً ترک این خونه برامون امکان پذیر نیست حتی برای یک مدت کوتاه .
    سلامت ، آرام ، شاد و سربلند باشید
    ارادتمند همۀ اهل قبیلۀ مجازیمون به خصوص صاحب خونۀ با صفامون محمدرضای نازنین

  • اکبری گفت:

    شاید بی ربط باشه

    مغزم نمی کشه دیگه درس بخونم خسته شدم

    ولی یک چیز جالب . پدر من بازنشته راه آهن ه . از خانواده بزرگ راه آهن هستیم .جالب نیست ؟

  • خالد گفت:

    محمدرضای عزیز سلام
    امروز ۲۷/۱۰/۹۲ است و برای اولین بار پست “کاملا شخصی) را خواندم و بلافاصله این نوشته ات را،آنجا که گفتی (مستخدم این خانه ام. غذاهایی آماده میکنم از جنس کلمات و پیش روی شما قرار میدهم. خانه را هر شب آب و جارو میکنم تا صبح، برای ورود شما آماده باشد) بی اراده اشک از چشمانم سرازیر شد…تو مردی بزرگ و بلند همت هستی که با صداقت و اراده ای که داری،به ما می آموزی، امواج بلند طوفان هایی که با آنها روبرو میشویم،میتوان با اندکی صبر و تفکر،بر آنها چیره شد و آتش جانهایمان را نه خاموش،بلکه کم سوتر و شاید (سلاما”)
    ۲۲ سال بیش ندارم و تو درسهای بزرگی به من آموختی…بگذار اینگونه صدایت کنم: پدر مجازی من

  • نسیم گفت:

    سلام دوست عزیزم
    چند هفته ای میشود که با معرفی دوستم وحیده با شما آشنا شده ام و از زمان چه قدر افسوس خورده ام که چرا تا به حال با شما آشنا نشده بودم… مدت ها بود که با گشت وگذار اینترنتی و مطالعه کتابهای گوناگون دنبال کسی میگشتم تا حرفهای نگفته من را بگوید … جرقه های ذهنی که قادر نبودم در قالب کلمات جاری ساخته و به دوستانم انتقال دهم، افکاری که در درونم بود و راهی برای مبادله آن افکار پیدا نمیکردم…شما را یافتم … نوشته های شما بسیاری از افکار و احساسات نگفته و ابراز نشده من هستند. شما تبلور بسیاری از ماها هستید. بسیاری از مطالب سایت شما را خوانده ام اما ولع به خواندن مطالب دیگر در سایتتان مانع آن شده تا اظهار نظری نمایم و مطمئنم افراد دیگری نیز مثل من بسیار هستند که ساکت هستند اما بدانید تائید، تشکر، قدردانی، احترام و دعای آنها همراه شما هست حتی اگر خاموش باشند. راهتان همواره روشن و مسیرتان هموار باد.

  • مسعود گفت:

    سلام
    واقعا مطالب شما ذهن ادم باز و قلبشو روشن تر می کنه

  • آرشام گفت:

    سلام . خیلی معذرت میخوام من همیشه از نوشته هاتون و از وجودتون بهره میبر.بین نوشته هاتون این جمله رو درک نکردم میشه یه مقدار ساده تر بنویسینش؟ قول میدم خودم بعدا درمورد یونگ مطالعه داشته باشم.
    اینکه یک ملت اگر به قول یونگ، آرکتایپ غالبش پوزیدون باشد، آیا گذر زمان تعادل آرکتایپی را به آن قوم، هدیه خواهد کرد؟

  • سیروس گفت:

    جامعه کوچک شعبانعلی با افراد فرهیخته ای که زیر سایه استادی چون شما افکار خود را به اشتراک گذاشته و هم دردی میکنند به اعتقاد من روزی بزرگ و مهم خواهد بود.با نگرش زیبا و دوستان خوبی که به همت شما در کنار هم جمع شده اند و با اشتراک اندیشه به هم کمک میکنند.پیشنهاد میکنم به رهبری شما در جهت تجمیع گروه و با هدف کمک به ایرانمان که همگی بزرگی آن را خواهانیم و با عنایت به پراکندگی شغلی و فرهنگی شاگردانتان قدمی برداشته شود.

  • علی گفت:

    به نظر من برای ایجاد حس تاملی بیشتر باید کمی ساختار سایت رو بهبود بدی (همین طور که تا الان دادی)
    – برای نظرات هم رای مثبت درنظر بگیری تا در چند ثانیه بتوان به کل نظرات یک نظری! انداخت (رای منفی برای اجتناب از درگیری توصیه نمی شه)
    – برای ارسال نظرات باید یک بخش تخصصی در نظر گرفت که امکانات ویرایشی داشته باشه
    مثلا بتونیم قسمتی ار پیاممون رو بولد یا ایتالیک بکنیم (تغییر رنگ و انداره هم ممکنه که این توصیه نمی شه)
    – پاسخ خودت یا دوستان به نظرات باید در دل نظرات باشه یعنی پایین و کمی جلو تر و داخل یک قاب با نظر اصلی باشد که در یک نگاه معلوم شود کدام نظر است و کدام پاسخ و کدام جواب به پاسخ یا نظر اولیه

    رای منفی برای متن ها خوب است و توصیه می کنم شاید هر سالی یک بار به درد بخورد (مثل نوشته ی “آخرین نوشته انتخاباتی من…” که بل کل با آن مخالفم)

    برای بستر موجود این پیشنهاد ها فکر می کنم تاثیر خوبی داشته باشد ولی اگر به فکر تغییر بستر کلی سایت افتادی باید راهکار های خاص آن بستر را پیاده سازی کنیم مثلا فروم شعبانعلی

    موفق باشی

  • سپید گفت:

    سلام، سومین باره که به سایت شما میام
    و از طریق سایت دکتر شیری با شما آشنا شدم
    مثل همیشه مسیرایی که منشاشون از طرف دکتر شیریه به جاهای خوبی ختم میشه
    خوشحالم با اینجا آشنا شدم راستی مهندس شعبانعلی اون سایت شین شین که با دکتر تصمیم داشتین راه اندازی کنید چی شد؟

  • mina گفت:

    محمد رضای عزیز هیچ وقت در این خونه رو نبند . اینجا ارامگاه روح ماست.از وقتی با شما از طریق راذیو آشنا شذم و به سایتتون سر می زنم کلی کتاب خون شدم .تنها جاییکه که فک میکنم همه کسایی که اینجا هستن حرف همدیگرو میفهمن .راسنتش خیلی خسته ام از آدماییکه به قول دکتر شریغتی نه تنها حرف آدم رو نمی فهمند دردناکتر اینکه اشتباهی میفهمند.
    چند روز پیش به دوستی گفتم زندگی همین چیزای ساده است در جوابم گفت زندگی اصلا ساده وراحت نیست حتما تو همه چیز و راحت بدست اوردی؟!!!

  • مجتبی گفت:

    خوشحالم که امروز اینو خوندم،اینروزا کمتر فرصت میکنم سری به این خونه بزنم،محدرضا همه ی اینا یطرف،اگه در این خونه رو ببندی با دلتنگیمون برات چی کنیم…

  • یاسر گفت:

    با سلام جناب شعبانعلی !
    نمی دانم کتاب “امیل” نوشته ژان ژاک روسو خوانده اید یا خیر! کتابی که من چند سال پیش خواندم! این کتاب تاثیر بسزایی در شکل گیری فرهنگ امروزی مردم فرانسه داشته است!! زمانی که کتاب را می خواندم با خود می اندیشم که اگر بتوانم و معلوماتم اجازه دهد کتابی با این مضمون برای مردم کشورم خواهم نوشت. ولی می دانم هنوز آمادگی نوشتن همچین کتابی را ندارم. به نظرم شما می توانید این کار را به نحو احسن انجام دهید.

  • roghaie گفت:

    خیلی دوست داشتم میتونستم بنویسم یا اظهار نظر کنم ولی افسوووووووووس از خودم که هیچ وقت نظر قابل ارائه و بهادلری ندارم یا ساده تر بگم سوادم به این حرفای قلنبه نمیرسه هرچند که مثلا کلی با سوادم فعلا مباحث و نظرات رو میخونم و دنبال میکنم تا یه خورده هم که شده ذهنم آپ بشه و بتونم مباحثو بفهمم امیدوارم منم بتونم روزی صاحب نظر بشم و نظر و دیدگاههای موثقی ارائه بدم امیدوارم

    • rezaA گفت:

      راهش اینه که کتاب خونده شه و مطالعه داشته باشید..واسه شروعشم کتابایی که محمد رضا گفته جز بهترین کتابا هستن:دنیای سوفی،قلعه حیوانات،شازده کوجولو،این سه زن،ما چگونه ماشدیم…

  • بهرام گفت:

    عشق فقط یک کلام
    مهندس شعبانعلی بس سلام

    سالاری سالاآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآر

  • سلیم گفت:

    الان که خودت خاستی نظر بدم بزرگترین گلایه ام روبهت میگم.
    ببین چرا هیچ گونه اطلاعات ودانشی از شهدای دفاع مقدس نداری؟
    من نمیدونم چطور توکه این قدربه شریعتی نزدیک شدی هرگز بوی چمران رو هم نشنیدی
    بااین قطعیت هرگز رو میگم چون اگر ازشون میخوندی قطعا نمیشد ازشون حرف نزنی.
    توکه اینقدرتفکرجهادی داری چراازاین بزرگان جهادی مملکت خبرنداری.
    توقصد داری حضورت در کشور مثمرثمرباشه
    اونوقت مطالعات خارجی میکنی و از کسانیکه این راه رو رفتند غافل میمونی.
    تاحالا نقاشی شمع دکتر چمران رودیدی؟
    کتابهای اونو خوندی؟
    چمرانی که ازآمریکا رفت تو خرابه های شیعیان لبنان و اون نسلی که تربیت کردو اون تاثیراتی که گداشت.
    ازامام صدر چی؟
    اولین بارنام مجتبی کاشانی رو ازسایت خودت خوندم ورفتم پیگیرش شدم چرا ازاین آدم های بزرگ مملکت خودمون نمیگی؟
    من متعصب نیستم اما فکرمیکنم بومی بودن الگوها فاکتورامید
    رو درما والبته خودت تقویت میکنه و میدونی که امیدبالاترین ضریب روداره.
    من کمترتاحالا تو نظرها شرکت کردم چون اعتقاد خاصی به نصیحت ومشورت وامثالهم ندارم.
    الانم جون خودت خاستی گفتم

    • shabanali گفت:

      من فضای شهدا رو خوب میشناسم. اما متأسفان اونقدر از اسم اونها و عقاید اونها سوء استفاده شده، که مطرح کردنشون بیشتر از اینکه کمک بکنه احساس منفی ایجاد میکنه.
      شهدا نرفتند تا اسمشون بمونه، رفتند تا راهشون بمونه.
      موضع کلی من نسبت به مذهب، شهادت و ایمان همینه.
      اگر دقت کنی خیلی از نوشته های من در سایت و حتی در فیس بوک، ترجمه جملات نهج البلاغه هست که در قالب متفاوتی ارائه شده (یک بار در فیس بوک ارحم من رأس ماله الرجا و سلاحه البکا را نوشتم کلی بد و بیراه شنیدم. چند هفته بعد، همون رو ترجمه مسجع کردم و به فارسی نوشتم، ۴۰۰ تا لایک توی ۲ ساعت خورد از همون آدما! من اونهایی رو که فحش دادن مقصر نمیدونم، اون افرادی رو مقصر میدونم که منفور جامعه بودند و دعای کمیل و … رو به نام خودشون مصادره کردند)
      همینه که من اسمی از نهج البلاغه نمیارم، چون اولاً حس مردم الان خیلی خوب نیست، ثانیاً بخشی از کسانی که تا کنون از امامان حرف زده اند، کاسب بوده اند نه عالم.
      فکر نمیکنم حضرت علی هم براشون Copyright مهم بوده باشه، قطعاً ایده شون مهم بوده.

      • علیرضا گفت:

        وقتی کسی از چمران میگوید احتمالا نمیداند دکتر چگونه شهید شد و همچنین نمیداند چمران عضو نهضت آزادی و از همراهان مرحوم بازرگان و سحابی و …بود . دوست عزیز شما چمران روتوش شده را میبینی و به مایی میگویی که شاهد دوران وزارت دفاعش بوده ایم

        • سلیم گفت:

          من که متولد ۶۸ هستم قطعا مجبورم چمران رو ازبین کتابها جست و جو کنم. و از ظن خودم یار اون بشم.
          اون نمیداند هایی رو که گفتید، فکر میکنم باید به حساب قضاوت شما بذارم.
          چمران از دکتر بازرگان نمره۲۲ گرفت درحالیکه کلا نمره دانشجوها تو اون درس پایین بود.
          چمران در شرکت یاد که متعلق به دکتربازرگان و ۱۱ استاد اخراجی دانشگاه بود کار میکرد.
          دکتر بازرگان کسی بود که چمران رو به امام صدر معرفی کرد.
          دکتر بارزگان کسی بود که اولین لوله آب رو توی تهران کشید.
          خیلی ها هم گفتنتد سر دکتر مورد اصابت تیر ژ-۳ که سلاح ایرانی ها در جنگ بوده قرارگرفته. من هم فقط شنیدم.
          چمران وامثالهم به مثابه طلا هستنذ روتوش شده و آلوده شدن اونا چیزی از اصالتشون کم نمیکنه.
          درثانی من اگر نمیدونم در آزادی سوسنگرد چه کار بزرگی انجام داد
          من اگه وقتی میرم دهلاویه در یادمان شهید چمران عزیزان
          ماشین حلب پاره ای رو اونجا انداختن و میگن این اختراع دکتره و میگن پول بدین تا سی دی مستند دکتر رو بخرین و..
          آیا امثال شما که دارای جایگاه علمی ای هستند و مدعی شناخت نباید وارد میددان شوند و با انرژی این شهدا که زنده اند روح های خفته رو بیدارکنن.

      • سلیم گفت:

        به نظر من اگه حرف ها رو با منبعش ذکر کنیم به افراد خیلی کمک بیش تری میشه
        این فرصت رو به اونا میدیم تابتونن خودشون مراجعه بکنن و مطالب دیگر یا همون مطلب رو بابرداشتی جدید تولید کنند.
        من برای شما احترام زیادی قایلم به خاطر اون تفکر جهادی و دغدغه هایی که توی ذهنتون دارین تمام نگرانی من هم درهنگام نوشتن دیدگاهم اینه که چیزی به جز ارادت و احترامم به شما منتقل کنم.
        اما حرف من اینه چطور اگه سخن ازیک خارجی باشه (که البته اون هم جایگاه خودش رو داره) شما منبع رو ذکر میکنین ولی در موارد دیگر به خاطر اینکه هدف اصلی آموزش رو ممکنه تحت الشعاع قراربده صرف نظر میکنین.
        هدف آموزش فقط همینه؟
        بالاخره میخاهیم خلاف آب شنا کنیم وتغییری در جامعه به وجود بیاریم یانه؟آیا این کار کوچکی هست که بتونیم چهره واقعی الگوهای بزرگ جامعه رو که دچار هزاران سواستفاده شدن رو به افرادنشون بدیم؟
        من فکر میکنم شما
        دانش پیاده کردن این موضوع رو دارین و لزورمی در اون نمیبینین
        من ای پست رو گذاشتم چون واقعا دوست داشتم راجع به اونها اززبون شماهم بشنوم و شاهدبحث دوستان باشم
        وگرننه من خودم ادعایی راجه به آنها ندارم.
        ودیگه هم راجع به این موضوع حرف نمیزنم.

        • رضا گفت:

          متاسفانه یه عده ای برای منافع شخصی و دنیوی شون سالهاست شهدا را به نام خودشون قبضه کردند.
          اگه ادم یه ذره هم شعور و قدرت تحلیل داشته باشه این کشور رو مدیون خون شهدا میدونه . مشکل اینجاست که بعضی ها از این کلمه چه سو استفاده ها نکردند و چه ازادیهایی که به این نام تو این سالها از مردم سلب نشد. این دلیل او تنفریه که شاید به قول محمد رضا در ذهن خیلی از ادمای این نسل ایجادشده.
          تردید ندارم اگه خیلی از شهدای بزرگ و به نام امروز زنده بودن سرنوشتی جز زندان، خروج از کشور و در بهترین حالت گوشه نشینی نداشتن…

    • عقیل گفت:

      من فکر میکنم فرق تو با محمدرضا اینه که تو مبهوت چمران هستی ولی محمدرضا میخاد مفید باشه و عمل کنه.شاید اگه الان چمران،همت،بابایی،باکری و همه یزرگان دیگر بودن در شرایط فعلی همکار محمدرضا بودن. عزیز من روضه خون یا روضه دون امام حسین بودن ارزش نداره. اونی میتونه حسینی باشه که آزاد اندیش باشه،ظلم ستیز باشه و …
      اینقدر عجله کردم که پایینو ندیدم! تازه جواب محمدرضا رو خوندم. با اینحال سابمیت میکنم!!

  • گیتی گفت:

    محمدرضا تو فوق العاده ای!
    من همیشه دنبال چنین فضایی هستم!
    اگر وقت نکنم اول مطالبت را می خوانم بعد طی روزهای دیگه نظرات دوستانم رو! گاهی دلم می خواد با بعضی هاشون بیشتر حرف بزنم!
    حالا که رسماً اعلام شد هدف از سایت زیبات چیه بیشتر می نویسم! ممنونم.

  • معین گفت:

    سلام
    اولین نظریه که میزارم نه اینکه اولین باره میام،ب خاطر اینه که علاوه بر متن های واقعا آموزنده،گیرا و بعضا اشک آور،نظرهای داده شده در مورد اون مطلب واقعا سطح بالا بوده و خودم رو در اندازه ای نمیدیدم ک اظهار نظر کنم …
    اما…
    این حرف شما آقا محمدرضا، هم مثه اکثر حرفاتون (از نظر من) منطقیه…و از این ب بعد سعی میکنم بیشتر نظر بدم…البته اگر چیزی در چنته بود

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser