دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

این فایل، فایل صوتی رادیو مذاکره نیست

گاهی اوقات. حرصم می‌گیرد از این کلمات و واژه‌ها. از نوشتن. از تایپ کردن. از صفحه کلید. از صفحه نمایش. از همه‌ی چیزهایی که لحن و صدا و شادی و غم را، به خط و منحنی و ستاره و چشمک، تبدیل می‌کنند.

گاهی می‌خواهم بنشینم. حرف بزنم. مثل روزهای قدیم که وقتی بود و حوصله‌ای بود و کلاسی و درسی و می‌شد بنشینم و از دل تنگم، هر چه می‌خواهم بگویم.

این بود که این بار، سنت شکنی کردم.

فایل صوتی ضبط کردم.

اما نه رادیو مذاکره است و نه رادیو متمم. نه مصاحبه است و نه آموزش.

یکی از کامنت‌هایم را برایتان خواندم.

فایل صوتی کامنت

 

 

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


31 نظر بر روی پست “این فایل، فایل صوتی رادیو مذاکره نیست

  • مسعود قزوینی گفت:

    با سلام و خسته نباشید.
    بسیار زیبا و تاثیر گذار بود.

  • الهه گفت:

    خیلی جالب بود و متفاوت ،و کلامتون که شمرده شمرده ادا می شد بسیار دلچسب بود،با تشکر.

  • پژمان گفت:

    دوستان عزیز سلام
    واقعا بعضی وقت ها لذت می برم از اینکه این قدر موشکافانه تحلیل میکنید.به نظر من این فایل صوتی ساده،زیبا،روان و صادقانه بود فقط همین.حس خوبی رو هم داد.

  • mhamedani گفت:

    باسلام، اتفاقا من هم اولین بار که سایتتون رو دیدم، یک کامنت صوتی در خصوص عزت نفس براتون ارسال کردم. فکر میکنم اولین نفری هستم که براتون کامنت صورتی ایمیل کردم اما پاسخی دریافت نکردم. امیدوارم موفق باشید.

  • زهرا بهاری گفت:

    سلام! چه ایده خوبی، کمی به انگشتاتون هم استراحت میده اگه به جای نوشتن کامنتای به این طویلی ضبطشون کنین! 😀

    کامنت اولم تو این خونه رو گذاشتم که بگم اشاره گذرایی که داشتین در کتاب دکتر زیباکلام با عنوان “ما چگونه ما شدیم” به طور مبسوطی مطرح شده که دوستان رو به خوندن این کتاب و کلا همه آثار نویسنده محترمش برای کسب افق دید بازتر دعوت می کنم! 🙂

  • فرناز جمالی گفت:

    سلام
    دیروز یک کلیپ از سایت تد میدیدم که در ارتباط با همین پست شما بود. گفتم لینکشو اینجا بزارم که سایر دوستان هم استفاده کنن. http://www.ted.com/talks/chimamanda_adichie_the_danger_of_a_single_story#t-25497
    ممنون از وقتی که میزارین و به تک تک کامنتها اهمیت میدین و راحت رد نمیشین.

  • حمزه دهنوی گفت:

    با سلام
    مرتضی جان دوست عزیزم خب شما بگید مثلا چه جوری اون ایده ای که میگید
    رو بیان کنید تا آقای شعبانعلی ببینن و بخونن شما فقط گفتید کاش میشد بهتر مدیریت میشد
    ممنون میشم کامنتی که میذارید صرف یک نظر یا نقد نباشه اگه نظری دارین بفرمایید!

    • مرتضی گفت:

      ممنون دوست عزیز/ قبل از هر چیزی بگم که از نظر اولیه ام چنان بازخورد منفی گرفتم که هنوزم دارم فکر میکنم کجای حرفم اشتباه بود که اینطور به من تاخته شد!!
      اختیار این خونه با صاحبخونه عزیز هست و ما فقط مهمان هستیم و شاگرد…. ولی اگه بخواین نظر شخصی خودم رو بدم میتونم بگم شاید پستهایی مثل «قوانین من در دنیای کسب و کار۱» که با عصبانیت زیبا نوشته شد یا «هدیه‌ تولدی که همیشه می‌ماند…» که با زیباترین سپاس ها نوشته شده بود برای اینکار بهتر بودند…. یعنی فکر میکنم اگه پستهای احساسی بصورت گفتاری ارائه میشد خیلی بهتر بود…. گرچه ما خودمون دیگه اینقدر صدای مخملی و زیبای محمدرضا رو شنیدیم که حتی نوشته هاش رو هم با صدای خودش تجسم میکنیم، ولی شنیدن پستهای احساسی با صدای زیبای خودش برامون دلنشین تر میشه….

      نهایتاً این رو هم بگم که کلا” از بگومگو در بخش نظرات بیزارم چون حال کسانی که برای بهتر شدن حالشون به این خونه میان رو بد میکنه
      یک کامنت هم در جواب امیدعزیز توی همون نظر اول گذاشتم که میتونید به اون هم مراجعه کنید…

      • شهرزاد گفت:

        …راستش من هم از منفی های کامنت شما خیلی متعجب شدم آقای مرتضی … همونطور که از منفی های دوست خوب دهه هفتادی مون در پست قبل …
        این غم انگیز و ناراحت کننده س که ما آدمها (که خود من هم در بعضی موارد ازش مستثنی نبودم متاسفانه 🙁 ولی همیشه سعی می کنم متوجهش بشم و کمتر تکرارش کنم … ) زود – تند – سریع، تا از جمله ای یا حرکتی خوشمون نمیاد و یا با سلایق و روحیات شخصی خودمون جور در نمیاد، یا از چیزی یا حرفی زورمون میاد یا هر چیز دیگه ای …؛ بدون اینکه کمی مکث کنیم. کمی بریم عقب تر و از دورتر بهش نگاه کنیم. کمی از پنجره عشق و همدلی بهش نگاه کنیم. بدون اینکه شرایط، افکار، روحیات مختلف و متفاوت آدم ها رو در نظر بگیریم و روی عکس العمل شتابزده مون بیشتر تامل کنیم و بیشتر تحمل کنیم … با سریع و آسان و راحت در یک ثانیه منفی دادن در اینجا، با طعنه و کنایه زدن در مکانی دیگر، با گفتن یا نوشتن جملات تلخ در جایی دیگر و ….، حال آدم ها رو به بدترین شکل ممکن و برای مدت زمانی طولانی تر از آنچه خود ما عکس العمل نشون دادیم؛ بد می کنیم، حالشون رو می گیریم… و بعد میریم دنبال زندگی خودمون …
        کاش … بیشتر مراقب باشیم …

      • حمزه دهنوی گفت:

        مرتضی جان فک میکنم یکی از توانایی ها و عوامل پیشرفت آدمی توجه نکردن و مهم نبودن همین موافق و مخالف بودن ها هستش من خودم به شخصه مخالفت یا موافقت رو از طریق کامنت بیان میکنم.
        دوست عزیزم اتفاقا حضور شما چه در وب سایت چه اعلام حضور از طریق کامنت باعث خوشحالی من و دوستان و محمدرضا میشه.
        البته نظرتون قابل ستایش هستش اما اینو هم در نظر بگیر اون پست هدیه‌ تولدی که همیشه می‌ماند و یا بقیه کمی طولانی باشه برای این کار و اینکه بقول شما توی روحیه به شخصه خودم خیلی تاثیرگذاره اسم خودم رو از زبون معلممون بشنوم که برام خیلی عزیزه
        راستی یه چیز،برای مثال من از این به بعد تصمیم میگیرم یه سری از کامنت هامو با یه ساختار دیگه بنویسم اما دیگه وقت نمیکنم چون تصمیم گرفتم از الان عوض بشه بیام تمام کامنت های قبلیمو عوض کنم،فک میکنم محمدرضا این جرقه و این ایده از امروز به ذهنش خورده حالا نمیشه بیاد پست های قبلی رو صوتی کنند
        هرچند من فک میکنم نظر شما نقدگونه نبود و کاملا حرف خوب و بجایی بود ممنون از بیان ایده
        🙂

        • مرتضی گفت:

          با تشکر از حسن نظر شما …. اعتراف میکنم که انتخاب اون دو تا پستی که برای این ایده مثال زدم کاملا” باعجله و فقط با بررسی عنوان پستهای یکی دوماهه اخیر انجام شد! برای همین حرف شما در طولانی بودن اون پستها کاملاً متین هست.
          ثانیا” من یه عقیده ای دارم که البته چون به نظرم خیلی مهم هست و باید با تأکید بیشتری بیان بشه تا دیدگاههای سایر دوستان هم در مورد اون مشخص بشه، احتمالاً در چندجای دیگه هم اونو تکرار خواهم کرد: من میگم اگه قراره چالش یا بعبارت بهتر بحثی مطرح بشه که محمدرضای عزیز بیاد و در پاسخ به اون، کامنتی رو بزاره (نوشتاری یا گفتاری) که مخاطب اون کامنت، تعداد زیادتری از دوستان و مهمانان این خانه باشند و در واقع مخاطب عام داشته باشه خیلی بهتر از اینه که یک نفر مخاطب قرار بگیره… شاید من ذوق کنم از اینکه محمدرضا بیاد و منو خطاب قرار بده و در جواب من حرفی بزنه ولی فکر میکنم اگه هرکدوم از ما از شخص خودمون بگذریم و بزاریم این فضا در اختیار همه باشه خیلی محیط بهتری خواهیم داشت. شاید بعضی ها بگن خوب کامنتی که محمدرضا بصورت اختصاصی برای یکی از خوانندگان گذاشته برای تعدادی دیگر هم میتونه مصداق داشته باشه، اما من میگم بیایید از این هم بگذریم و فقط به تنها خودمون فکر نکنیم. باور کنید به عدد آدمها راه هست برای رسیدن به محمدرضا!!!
          به خدا قصد توهین به محمدرضا یا هیچکس دیگه ای رو ندارم ولی همه میدونن که محمدرضا عزیز هم یکی هست مثل بقیه افراد این جامعه (منتهی از قشر نخبه) ولی قرار نیست جسارتاً مورد پرستش قرار بگیره… شاید من اشتباه میکنم ولی متأسفانه واقعا” از بعضی کامنتها اینطور استنباط میشه…. محمدرضا عزیز خودش با افتخار اعلام میکنه که مهمترین چیز توی زندگیش و هدفش از موندن در این کویر خشک اینه که سطح مردمان وطنش رو ارتقاء بده پس بیایید از علمش استفاده کنیم و اینطوری ضمن بالارفتن دانش خودمون، اونو هم به آرزوش برسونیم.
          امیدوارم این حرفم دوباره مورد غضب دوستان قرارنگیره، گرچه از انتقادها و نظرات سازنده دوستان استقبال میکنم و اگر من اشتباه میکنم خوشحال میشم که منو از گمراهی در بیارید…

  • خسرو گفت:

    سلام
    مثل همیشه منطقی و تامل برانگیز

  • حسین گفت:

    سلام
    آخر حرفهایت از امید گفتی و شادی.
    دلم نمی آید حرف از نا امیدی بزنم اما…
    درد دلم را اینجا نگویم کجا بگویم.
    داشتم به این فکر میکردم که از این همه عواملی که نامبردی ، چقدر سهم من دهه شصتی کم است و چقدر نمی توانم هیچ کاری بکنم.
    من مورد شخص خودم را میگویم
    سایتهای مناقصه را میگردم، کاری نیست…
    فرصتهای اقتصادی به سمت صفر میل میکند…
    در یکی دو مناقصه ایی که هر از گاهی شرکت می کنیم، آنقدر رقابت سنگین است و آنقدر باید قیمت ها را پایین بیاوریم که امیدواریم برنده نشویم چون سود که نمیکنیم هیچ ضرر هم میکنیم….
    کارفرما ها پول ندارند که صورت وضعیت هایی که برایشان انجام داده ایم را پرداخت کنند…
    توافقی(هسته ای) هم نشد که امیدوار باشم یکسال دیگر نه ده سال دیگر قرار است وضع بهتر شود…
    با شرایط الان که در مملکت نه فرصت هست نه پول ، فکر کردن به تمایز و استراتژی و توسعه و بقیه درسهای مدیریت بیشتر نا امیدم میکند و تنها انگیزه ام برای یادگیریشان و دل خوشی ام این است که دانستن بهتر از ندانستن است!
    برنامه پایش را می بینم که موضوعش «کار نیست؟ یا همت نیست؟ »است. و کلی ضغری و کبری که بله جوانان امروزی همت ندارند…
    اخبار را گوش میدهم . رنج میکشم از سیاستها ،از جهت دار بودن هر خبر ،از اینکه حس میکنم دارد به شعورم توهین میشود و هیچ کاری نمیتوانم بکنم.
    بله درست است همه این عوامل از کورش گرفته تا حمله مغول تا انقلاب همه در بدبختی این نسل سهیم هستند و من دهه شصتی هیچ کاری نمیتوانم بکنم.و باید امیدوار بود و پس از همه این تلاشها ، در اینده اگر اثری از زندگی در این خاک ماند به نسل بعد بگوییم ما نسل سوخته بودیم و هیچ کاری نتوانستیم بکنیم و هیچ انتظاری هم از شما نداریم ولی امیدواریم که شما بتوانید کاری کنید.

  • آیدا گفت:

    خیلی ایده خوبیه ، مخصوصاً اگه خیلی غیر رسمی باشه عالیه ،چون حال و هوای کلاس برامون تداعی میشه.
    من هرچی فکر میکنم این سایت بهتر از این نمیشه شما یه ایده بهتر اضافه میکنید.

  • سجاد گفت:

    ای محمدرضا ….. یه حسی بود ، یه کلاسی بود ، یه break بین کلاسی بود هیییی
    چقدر دلم برای اون کلاسا و اون صحبتا و پندهایی که ما تو اون زمان کلاس ازت میگرفتیم تنگ شده

  • هومن کلبادی گفت:

    سلام به محمدرضای عزیز و همخونه ای های عزیزم
    محمدرضای عزیز ، اول باید از این ایدۀ خوبتون تشکر کنم که علاوه بر محتوایِ بسیار عالی ، حستون رو هم با ما سهیم شدید (از بهنام عزیز هم تشکر می کنم که بهانۀ این کار زیبا شدن) . اینکه مدام جویا و پویا هستید قابل تقدیره . با اینکه حتا اگر تغییری هم ایجاد نکنید ، اکثریتِ همخونه ای ها ، همونجور که هستید ، شما رو دوست دارند و شاید نیاز به تغییر رو ، اونقدر که خودتون حس می کنید ، ما حس نمی کنیم ، ولی مدام در حال رشد و پیشرفت و تکامل و پویایی هستید و اینهم به نظرِ من ، یکی از عواملِ متمایز کنندۀ شما و این خونه هست که باعثِ ایجادِ این جاذبۀ عجیب و عمیق در مخاطبینتون شده و میشه .
    به قدری زیبا مسئله رو واکاوی کردید که ترجیح میدم نه دربارش حرف بزنم و نه بخشی از اون رو در کامنتم تکرار کنم چون معتقدم ، مثلِ خوندنِ یک کتابِ خوب ، وقتی که خواننده ، زیرِ یک مطلبی که به نظرش مهمتر هست رو خط میکشه ، در مراجعۀ بعدی و بازخوانیِ اون کتاب ، به سایر بخش های اون کتاب که خط کشیده نشده یا با ماژیک Highlight نشدن ، توجه کافی و لازم نمی کنه ، اینجا هم اگر بخشی از سخنانِ شما رو در کامنتم ، به عنوان برجسته ترین بخش صحبت هاتون (از نظر خودم) بنویسم ، عملاً اهمیتِ بقیۀ بخش ها رو زیر سوال بردم در حالیکه قلباً بر این باورم که تک تکِ کلماتتون میبایست مثل تکه های پازل ، در کنار هم قرار بگیره و به صورت یک سیستم و یک نظام با کلِ کامنت و مطلبِ شما برخورد بشه و با نگاهی سیستمی ، کلِ سیستم و صحبتتون رو ، بدونِ هیچ کم و کاست ، باید شنید و درک کرد .
    پی نوشت کاملاً بی ربط فقط برای اطلاع رسانی به دوستان :
    از زمانی که دوست عزیزمون ، محمدعلی حسینی مهر ، سایت Tinyurl.com رو برای کوتاه کردن و مختصر کردنِ آدرسِ لینک های که در اونها کلمات فارسی دارن و در زمانِ کپی شدن ، تبدیل به یک یا چند خط آدرسِ حاویِ کدهای نامفهوم مثل B%20c%50 میشن و یا حتی لینک هایی که حاویِ تعداد زیادی از کلمات هستند ، معرفی کرده بودن ، مرتب از این سایت استفاده کرده بودم و چند جا هم از این دوست عزیزم ، تشکر کرده بودم ولی امروز و به طور تصادفی ، با سایت جدیدی که از زیرمجموعه های گوگل هست ، آشنا شدم به آدرسِ https://goo.gl/ یا ( goo.gl )که دقیقاً ، همین کار رو انجام میده و برای مختصر کردنِ آدرسِ لینک ها ، کارایی داره و فکر می کنم از اعتبار بهتری برخوردار باشه و در واقع به عنوانِ Google url shortner شناخته میشه . شما می تونید آدرس لینک ها و url ها (که خیلی طولانی یا حاوی کلمات فارسی هستند) رو در فضای خالیِ بالای جملۀ shorten url وارد کنید (paste) و بر روی عبارتِ shorten url کلیک کنید و حاصلِ این کار ، تبدیلِ اون آدرسِ طویل ، به آدرسی بسیار کوتاه ، خواهد شد . در ضمن ، با این کار ، ادرس لینک یا سایتی که تبدیل شده هم در Database گوگل قرار میگیره و میتونه به SEO یا Search Engine Optimization اون لینک یا سایت هم کمک کنه . خیلی عذر می خوام که اینجا اطلاع رسانی کردم .
    ارادتمند همۀ همخونه ای های عزیزم و محمدرضای عزیز و تیم زحمتکشِ پشتیبانی – هومن کلبادی

    • هومن کلبادی گفت:

      سلام به همۀ دوستای عزیزم
      نمیدونم چرا به خودم اجازه دادم که اینجا و توی خونمون ، یه پیشنهاد و یه خواهش از همخونه ای های عزیزم بکنم و امیدوارم خارج از چهارچوب این خونه نباشه و تیم محترم تایید کنندۀ کامنت ها ، من رو به بزرگی خودشون ببخشن :
      یه حرکت خیلی زیبا ، از طرف شرکت سامسونگ شروع شده که شامل ضبطِ داوطلبانۀ داستان ها ، برای کودکان و عزیزانِ روشندل هست . در این حرکت ، شما میتونید به آدرس http://www.zabtkonid.ir/ مراجعه کنید و در قسمت تِستِ صدا ، ۳۰ ثانیه از صداتون رو ضبط کنید و برای تیم تایید کننده ارسال کنید که اگه صداتون مورد تایید بود و دوست داشتین ، در این حرکتِ زیبا ، سهیم بشید . به خدا میدونم اینجا (زیرِ این مطلب) ، جایِ این حرفا نیست ولی مجبور شدم و نتونستم جلوی خودم رو بگیرم . امیدوارم با مشارکتِ همخونه ای هایِ داوطلبِ ما ، حالِ دلِ این عزیزانِ روشندل که عمدتاً بیگناه و ناخواسته ، از این نعمتِ حیاتی ، محروم شدن ، حتا شده برای چند لحظه ، بهتر بشه
      به امیدِ روزای زیبا و خوش ، برای همۀ انسانها و هموطنانِ عزیزمون
      ارادتمند – هومن کلبادی

    • محمدعلی حسینی مهر گفت:

      سلام محمدرضا جان
      ممنونم از این که لحظات خوبی رو برامون رقم میزنین.
      از موقعی که توی مدرسه کسب و کار شریف این نکته رو مطرح کردین که آدم ها از زمانی به بعد که شناخته شدن، خودشون رو زندگی می کنن و با این کار طرف مقابل اعتماد بیشتری هم به ما می کنه طور دیگه ای به زندگی شما و بزرگان دیگه نگاه می کنم. این نکته رو یک بار هم در رادیو مذاکره در مورد موضوع “با پوست خوردن خیار” مطرح کردین.
      امیدوارم که بیشتر زندگی خودتون رو با ما به اشتراک بذارین.
      سلام هومن جان
      ممنون که این سایت رو هم معرفی کردید. این نکته که به seo کمک می کنه رو من نمی دونستم و باید بیشتر در موردش تحقیق کنم. امیدوارم که تیم محمدرضا هم به این موضوع بپردازن.
      یا علی

      • هومن کلبادی گفت:

        محمدعلی عزیز سلام
        ممنون از شما دوست خوب من . امیدوارم این سایت هم مثل سایت خوبی که معرفی کردید ، مفید واقع بشه
        ارادتمند – هومن کلبادی

  • کیانوش گفت:

    من در این شرایط سخت شادم که براین خاک هنوز اثری از زندگی باقی است وهنوز چراغ کم فروغ عشق سوسو می زند
    وباز هم در این شرایط سخت امید وارم که این شوم سرشتی وتلخ سرنوشتی از سرزمین ما رخت بر بندد واز این نحسی در بیاید
    اما طرح زیر ساخت یک برنامه ریزی بلند مدت تدریجی پایدار یک عمل گرای شجاع و عاشق می خواهد که مثل گاندی از این دنیا گذشته باشد
    که تحت تاثیر نبوده فداکارانه قدرت اجرای تئوری های تئوریسین های دلسوز و وفادار را داشته باشد
    ولی این را هم در نظر داشته باشیم : در طول این چند صد سالی که این سیستم غلط بر طبق شرایط بوجود آمد
    دیگران کاشتند وما خوردیم ماها از الان باید چی بکاریم تا نسل های آینده درست بخورند . نقش من این وسط چیست و چگونه است ؟
    آيا من هم یک تئوریسینم یا مجری فداکار ، واقعا ما به یک تصمیم کبری نیازمندیم …………
    چون خالصانه دوستتان دارم از دوستان عزیزم خواهش می کنم این فایل را چند بار گوش بدن ممنونم

  • شهاب - شاگرد دور گفت:

    کاش میشد کامنت ها هم صوتی بود اون موقع همان گونه که من نصف شب احساس کردم (محمدرضا) ذراتاقم روبه رویم نشسته و برایم سخن میگوید . من هم برایش حرفایی میزدم

  • افروز گفت:

    سلام این فایل رو چندبار گوش دادم هرچقدر گوش میکردم واسم تکراری نمیشد وجذاب بود همیشه به اونهایی که جواب کامنتشون رو میدید حسودیم شده این بار هم به بهنام حسودیم شد خیلی زیاد البته شایدم بهنام بهانه این کار بوده نمیدونم امیدوارم از این دست فایل ها بیشتر شود

  • مهران مداحی گفت:

    بهترین تحلیلی که تا بحال از تاریخ،سیاست، فرهنگ واوضاع خودمون شنیدم… چقدر خوب میشه تفکر و نگاه سیستمی رو در این فایل درک کرد…

  • کیانوش گفت:

    چه بنویسم…. جز تعریف و تحسین و تایید حرف حق و حقیقت چیز دیگری مگر می شود گفت . هزاران سلام و درود برتو معلمم

  • فاطمه گفت:

    سلام .جناب محمد رضا .ایده عالی بود.چون حس شما با کلمات عجین شده و ملکه ذهن من شده .

  • سعید عباسپور گفت:

    سلام
    کامنت صوتی ایده خوبیه و حس رو بیشتر منتقل میکنه ..
    .
    پیشنهاد: اگر هدف اونطور که خودت توضیح دادی اینه که ” این کلمات و واژه‌ها، از نوشتن. از تایپ کردن. از صفحه کلید. از صفحه نمایش. از همه‌ی چیزهایی که لحن و صدا و شادی و غم را، به خط و منحنی و ستاره و چشمک، تبدیل می‌کنند” بهتره که لحن بیان هم ، مثل همیشه لحن عامیانه خودمونی و صمیمی و گرم باشه .. محمدرضا شعبانعلی به خاطر لحن بیان صمیمی‌ و غیر کتابی‌ای که داره دوستانه حس میشه و عمیق درک میشه .. و نه اونطور که تو سمینارها و همایشها از اساتید دیگه میبینیم و همیشه یک حس رسمی مانع ارتباط قوی صمیمانه میشه حسی شبیه همون خط و منحنی و ستاره چشمک‌زن البته با امواج صوتی ..
    .
    هرچند مخاطب مستقیم این کامنت من نبودم اما ممنونم که حست و اهمیت این مساله رو بیان کردی ..
    .
    سعید عباسپور .. همراه شما

  • مرتضی گفت:

    زیباترین ایده ای بود که دیدم….

    • مرتضی گفت:

      ولی ایکاش متن یا بحث دیگه ای برای این ایده انتخاب میشد…. یعنی کاش این ایده بهتر مدیریت میشد

      • امبد گفت:

        خدای من شما واقعا” کاربرد نظر منفی را می دانید؟
        مرتضی با کل ایده موافق است فقط میگوید یک بحث و صحبت تازه.همین.
        خوب یابد، ممکن یا غیر ممکن هر کدام از ما دوست داریم مخاطب محمد رضا باشیم.نظر مرتضی به طور ضمنی تایید و درخواست تداوم این کار نه برای یک کامنت مکتوب بلکه با یک شیوه جدید بوده.مثلا”(نظر شخصی) دو یا سه رور بعد از هر نوشته که بچه ها کامنت گذاشتند محمدرضا در یک فابل صوتی راجع به کامنت ها، فضای کلی آنها، برداشتهای درست و غلط بچه ها صحبت کنه.آنوقت مثل اینه که همه دور هم نشستبم و معلم داره تمام نقاط کور ذهنمان را باز مبکنه.مرتضی جان ممنون.

        • مرتضی گفت:

          امیدجان از حسن نظر شما سپاسگزارم… راستش خودم هم فکر نمیکردم به زبون آوردن یه همچین احساس ساده ای، اینقدر به نظر بعضی ها سنگین بیاد…. تازه بعد از این منفی ها بود که فهمیدم بعضی (فقط بعضی) از افراد و دوستانی که به این خونه میان و کامنت میزارن و رأی میدن، جسارتا” فقط برای خودنمایی هست و یا هر نیت دیگه ای که من از اونا خبر ندارم. ظاهرا” این افراد طاقت هیچگونه انتقادی رو ندارن. تازه نظر من بهتر مدیریت کردن این ایده بود ونه چیز دیگه… که اونم اختیارش با صاحبخونه ست و ما مهمانی بیش نیستیم!!!
          به هرحال باز هم تأکید میکنم که محمدرضا، عزیز من و همه کسانی هست که به این خونه زیبا و پراحساس میان چون واقعا” اینجا حرفهایی شنیده و گفته میشه که شاید تا سالیان سال هیچ فرد دیگه ای اونا رو به ما یاد نده…
          چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی ::::: به شکوفه ها ; به باران ; برسان سلام ما را

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser