باور شخصی من این است که شاید وجه مشترک اکثر کسانی که به این خانهی مجازی سر میزنند، به نوعی تجربه و دغدغهی یادگیری و آموزش باشد. این نوشته فعلاً در حد فکرهای اولیهی من است. خیلی زیاد لطف میکنید اگر شما هم ایدههایتان را اینجا بنویسید تا با کمک هم بتوانیم به اندازهی سهم کوچکمان به توسعهی فرایند آموزش و یادگیری کمک کنیم.
حتماً به خاطر دارید و خواندهاید که:
نخستین اتوموبیلها از نظر شکل ظاهری و طراحی، دقیقاً کالسکههایی بودند که فقط اسب نداشتند.
در نخستین موبایلها، کلیدها دقیقاً به همان شکل و همان ترتیب تلفنهای ثابت طراحی و قرار داده شده بود.
در نخستین برنامههای «خواندن کتابهای الکترونیک» انیمیشنهای ورق زدن برگهها وجود داشت تا استفادهکننده هنوز حس کند با کتاب کاغذی سر و کار دارد.
نخستین موتورهای جستجو (مثل آلتاویستا) به شدت شبیه سوپرمارکت بودند. چون شلوغی نشانهای از «جنس جور» بود!
شکل ظاهری نخستین روبوتها، دقیقاً مثل انسان طراحی شده بود.
سالها طول کشید تا:
به تدریج یاد گرفتیم که محل چراغها و محل نگهداری وسایل اضافی و ابعاد چرخها و ارتفاع صندلی و تعداد صندلیها و … میتواند تغییر کند. خودروها تا مدتها ارتفاع بلندی از سطح زمین داشتند. اگر چه دیگر اسبی در کار نبود، اما ارتفاع خودروها عملاً بر اساس قد اسبها انتخاب شده بود. ما هنوز هم قطعهی زیر درب خودرو را «رکاب» مینامیم…
به تدریج آموختیم که موبایل میتواند دکمه نداشته باشد یا اگر داشت الزاماً نباید تقلیدی از همان تلفنهای ثابت قدیمی باشد.
به تدریج آموختیم که چیزی که به کتاب الکترونیک ارزش میدهد، «ورق خوردن شبیه کتاب کاغذی» نیست بلکه «توانایی بسیار بهتر جستجو» است.
به تدریج آموختیم که توانمندی موتور جستجو در شلوغی به سبک سوپر مارکت نیست. در خلوت بودن و خالی بودن است.
به تدریج فهمیدیم که روبوت قدرتمند، ممکن است به شکل یک مکعب یا کره باشد و بتواند در خون ما یا شبکههای فاضلاب ما به دنبال یک هدف مشخص بگردد. دلیل ندارد حتماً دست و پا داشته باشد.
همین وضعیت این روزها در مورد آموزش الکترونیک و سیستمهای آموزش مجازی به وجود آمده است:
ما فکر میکنیم «آموزش مجازی» باید چیزی شبیه آموزش حقیقی باشد. همهی سیستمهای آموزشی مدرن را نگاه کنید. از استفورد شروع کنید که با همکاری Coursera کار میکند و با Udemy ادامه بدهید و در مسیر خود به پروژهی ام آی تی هم نگاهی بیندازید و آکادمی خان را ببینید. نهایتاً هم نگاهی به شبکهی یادگیری وب یاد خودمان بیندازید و آموزشهای الکترونیک مجتمع فنی تهران و زبان آی تی و …
حتی در کتابهای مرجع آموزش الکترونیک، سوال مشخص این است که: «چه کنیم که آموزش مجازی همان کیفیت آموزش حقیقی را داشته باشد؟». واقعیت این است که با این سوال، آموزش مجازی همیشه شکل ناقصی از آموزش در فضای آفلاین باقی خواهد ماند. ویدئوهایی از معلمهای تعجب زده در برابر دوربین که بدون حضور مخاطب هرگز نمیتوانند با احساس درست درس دهند و فایلهای صوتی از مدرسانی که بدون حضور مخاطب میکوشند هیجان کلام خود را حفظ کنند و متنهایی که از کتابها انتخاب شده و دوباره تایپ شده و اسلایدهایی که صرفاً سرفصلها را با فونت درشتتر و تصاویر زیبا نمایش میدهند.
شاید سوال خوب این باشد که: «آموزش مجازی چگونه می تواند متمایز باشد؟». چه باید کرد که مردم «دانشگاه آنلاین» را به «دانشگاه واقعی» ترجیح دهند؟ به شدت باور دارم که فضای مجازی قابلیتهایی بسیار گستردهتر از فضای حقیقی دارد و طی دو یا سه دههی آینده، از «دانشگاه» به شکلی که ما امروز داریم به همان تمسخری یاد میشود که از ما از «مکتب و مکتب خانه» یاد میکنیم.
مدتهاست تیم ما در حال خواندن و فکر کردن به نحوهی شکلگیری این تمایز است. شاید با همفکری هم بتوانیم سریعتر این راه را طی کنیم. بیصبرانه منتظر فکرهای شما هستم. امیدوارم وقت بگذارید و کامل توضیح دهید و فقط به چند کلمه بسنده نکنید.
آخرین دیدگاه