دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

مرور چند نکته برای روزهای آغاز سال

دوست داشتم برای شروع سال جدید، مطلبی بنویسم.

اما دیدم که حرف تازه‌ای ندارم و هر چه بوده تا امروز یه جایی (در متمم یا روزنوشته) نوشته‌ام.

نهایتاً تصمیم گرفتم همون حرف‌های قدیمی رو با موبایل ضبط کنم و به شکل یک فایل صوتی منتشر کنم.

امیدوارم حوصله‌ی شما از گوش دادن به این فایل سر نره و اگر احساس کردید ممکنه به درد کس دیگری هم بخوره، برای دیگران هم بفرستید:

 

محمدرضا شعبانعلی

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



59 نظر بر روی پست “مرور چند نکته برای روزهای آغاز سال

  • مهشید محمدی گفت:

    سلام آقا معلم
    عید رو بهتون تبریک می‌گم.
    و آرزو می‌کنم، امسال همون سالی باشه که برای رسیدن به خواسته‌هامون همت می‌کنیم.
    اوایل سال ۹۶ گفته‌ی زیر رو از شما خوندم که اگرچه قبلا هم دیده بودمش اما درکش نکرده بودم.
    “هرگز هدفی را که هیچ‌وقت از ذهنت بیرون نمی‌رود، از برنامه‌ی زندگی‌ات حذف نکن. چون پشیمانی همیشگی به همراه خواهد داشت.”
    می‍‌‌‌شه گفت تمِ کلی سال نودوششِ من جملات بالا بود. و ثمراتش رو هم در پایان سال دیدم.
    دنبال‌کردن خواسته‌هایی که لحظه‌ای از فکر ما خارج نمی‌شن یا ما رو به مقصود می‌رسونن، یا اینکه آسوده‌خاطر می‌شیم که اون هدف، متعلق به ما نیست و فضایِ ذهن‌مون رو برای کارهای مهم‌تر آزاد می‌کنیم.
    سبز باشی و برقرار؛ بهترین معلمِ من.

    • مهشید جان.
      خوشحالم که سال ۹۶ برات دستاوردهای مثبتی داشته.
      واقعاً به اون حرف با تمام وجود، ایمان دارم.
      من یه استعاره‌ای به اسم «سوهان ذهن» همیشه توی ذهنمه و مرورش می‌کنم.
      چیزهایی که انگار از درون وجود آدم رو فرسوده می‌کنه. البته شاید از بیرون اصلاً کسی این رو حس نکنه.
      اما خودمون می‌دونیم که گاهی در قالب پریشان‌فکری، گاهی در قالب خستگی زودهنگام، گاهی در قالب از دست‌دادن انگیزه و مواردی شبیه این بروز می‌کنه.
      من همیشه این «هدف‌های رها‌شده‌ی فراموش‌نشده» رو در گروه این «سوهان‌های ذهن» قرار می‌دم.
      هدفت هست. برات هم مهمه. فراموش هم نمی‌تونی بکنی. پیگیری جدی هم – به هر علت – انجام نمی‌دی.
      اصلاً انگار هر روز بخشی از انرژی آدم برای جابجا کردن این بار ذهنی صرف می‌شه.
      خوش‌حالم که یکی از این سوهان‌ها برای تو کمرنگ شده (شاید هم حذف شده).
      راستی.
      من چون کمتر برای تو پیغام می‌ذارم یا پیش اومده کامنت جواب بدم؛ بذار همین‌جا یه حرف غیررسمی هم بزنم:
      دیدی که بعضی‌ها رو جوری دوست داری که هر وقت اسم‌شون رو می‌بینی لبخند روی لبت میاد؟
      من هر وقت توی متمم اون کنار اسم تو رو می‌بینم که کامنت گذاشتی یا حرفی زدی همین حس رو دارم.

  • فواد انصاری گفت:

    سلام آقای شعبانعلی . بسیار ممنونم از فایل خوبتون
    میخوام امسال تم “سکوت” رو برای خودم انتخاب کنم. من خیلی از وقتها حرفهایی میزنیم که به من مربوط نیست. چیزهایی میگم که بعد پشیمون میشم. جو گیر میشم و قولهایی میدم که توان اجرا کردنش رو ندارم. با حرفهام خیلی ها رو ناراحت کردم. سکوت باعث میشه قولهای کمتری بدم. خود نمایی کمتری کنم. عمیق تر و آرام تر بشم و نظرهای الکی و احساسی ندم. این سکوت شامل نوشتن هم میشه. امیدوارم سال ۹۷ سال ساکتی برایم باشد. موفق و موید باشید

  • محمد جواد آسرایی گفت:

    سلام. سال نو مبارک.
    امشب(چند دقیقه پیش) داشتم در نرم افزار طاقچه به دنبال کتاب هنر رزم سان زو می گشتم، که به کتابی با این اسم برخوردم : «بازاریابی محتوا، استراتژی و راهکارها»
    به قسمت نظرات رفتم و دیدم تنها یک نفر ۵ستاره داده و تعریف کرده و او هم کسی نبود جز نویسنده کتاب.
    دریافتش کردم و به فهرستش نگاهی انداختم، بنظرم خیلی شبیه عناوین متمم اومد. بعد به قسمت منابع رفتم، اثری از متمم ندیدم ولی شماره ۳۲ منابعش(کتب) نوشته بود :
    ۳۲٫محمدرضاشعبانعلی،«بازاریابی درونگرا و برند به عنوان ناشر» ، ۱۳۹۳
    با خودم گفتم حدود ۳ ساله مداوم همراه روزنوشته و منقطع همراه متممم و تا حالا اسم این کتاب رو نشنیده بودم. شک کردم. گوگل هم کردم پیدا نشد.
    این لینک اون کتاب توی طاقچه است : https://taaghche.ir/book/25487
    بگذریم، این مقدمه نامربوط را گفتم تا یک سوال نامربوط تر بپرسم! در سال گذشته درکنار دانشگاه با بورس و معامله گری در بازار بورس و انواع تحلیل ها مربوطه اش آشنا شدم. متمم هم چند درس دراین باره داشت که گویا از سلسه درس هایی بود که ترجیح متمم ادامه ندادنش بود. تو این یکسال اکثر روشهایی که تحلیل می نامیدندش در نظرم سست و ضعیف آمد و کارامد بودنشان (در صورت کارامدی) را هم بیشتر مرهون خودانجام بودن فرض توده فعالان بازار که مبتنی براین تحلیل ها تصمیم میگرفتند می دانم.
    تا به الان به دو مسیر من درآوردی برای توسعه مهارت مالی در بورس رسیدم، یکی ترجمه استراتژی های جنگی در معرکه ی بازار (برای همین در طاقچه دنبال کتاب سان تزو) بودم و دیگری نگاه با عینک پیچیدگی به سیستم بازار . نمیدانم این دو مسیر مناسب هستند یا نه، امیدوارم پاسخ به این سوال عیدی من محسوب بشه 🙂 :
    ۱٫ آیا دو مسیر فوق رو برای تقویت مهارت تحلیل و فعالیت در سیستم بورس مفید میدونید؟ اگر بله، میشه راهنماییم کنید.(از هرجنبه! چه منابع چه خود رویکردا)
    سرچ که کردم در فضای انگلیسی وضع بهتر بود.منتها در فضای فارسی چیزی پیدا نکردم مرتبط با رویکردهای فوق.
    طولانی شد. عذر میخوام. امیدوارم سالی همراه لذت های بیشتر و عمیق تر پیش رو داشته باشید.

  • پریسا حسینی گفت:

    محمدرضای عزیز
    سال نو بر شما مبارک باشد.
    راستش به بهانهٔ تبریک سال نو، خواستم حرفی را بگویم که دوستان دیگری پیش از من گفته‌اند.
    یکی از بهترین اتفاق‌های امسالِ من، دوستی با شما و متمم و دوستی‌های دیگری بود که به واسطهٔ آشنایی با شما برایم شکل گرفت. و خیلی خوشحالم از بابت‌شان و برایم بسیار ارزشمند هستند.
    یکی از هزاران دستاورد این دوستی‌ها این بود که امسال بیشتر کتاب خواندم و بیشتر نوشتم و یادگرفتم.
    امیدوارم این روند که نطفه‌اش در سال ۹۶ و ۲۵ سالگی من شکل گرفت تا آخرین لحظه ای که نفس می‌کشم ادامه یابد.
    همیشه مشتاق شنیدن حرف‌هایتان و خواندن نوشته‌های شما و دیگر دوستان هستم.
    روزتون خوش.

    • پریسا جان.
      ممنونم از پیامت و خیلی خوشحالم که نوشتن و یادگرفتن جزو دستاوردهای مهم سال گذشته‌ات بوده.
      ممنونم که وبلاگت رو (نقش اول) معرفی کردی و برای خودم متاسفم که قبل از معرفی تو نخونده بودمش.
      چون در بحث استعاره مفهومی توی متمم راجع به نقش اول گفته بودی و این‌که ما هر کدوم نقش اول فیلم‌نامه زندگی خودمون هستیم، عنوانی که برای نوشته‌هات انتخاب کردی برام خیلی دوست‌داشتنی بود.
      فعلاً «خانه‌تکانی» و «تازه‌کار بودن» و «راه‌کارهایی برای نوشتن‌ درباره عکس‌ها» رو خوندم و حتماً در هفته‌‌های پیش رو، تمام آرشیوش رو هم می‌خونم.
      در کنار این حرف‌ها، به رسم سنت قدیمی رایج ایرانی، منم سال خوبی رو برات آرزو می‌کنم؛ با فرصت‌هایی بیشتر برای تجربه‌ی عمیق‌تر زندگی.

  • لیلا گفت:

    سلام آقا معلم عزیزم.
    حدود پنج ساعت می‌شه که ذهنم درگیر پیدا کردن یک تم هست، انتخاب کردن فقط یکی واقعا سخت هست، اونهم زمانی که همه رو لازم داری، دارم فکر می‌کنم شاید برای هر ماه یک تم رو تمرین کنم و اگر تبدیل به عادت شد و تمی بود که می‌خواستمش با خودم ببرمش ماه بعدی و یک تم جدید هم اضافه کنم. یا مثلا تمم رو بگذارم سخت‌کوشی که بتونم رنگش رو به کارهای متفاوتی که می‌خوام انجام بدم بزنم.
    از صبح منتظر دانلود شدن یک فیلم بودم، که حدود دو ساعت پیش تموم شد و تماشا کردم.
    The Bucket List، دو پیرمردی(یا میانسال) که کانسر دارن و متوجه می‌شن چندماه بیشتر زنده نیستن، یک لیست آرزوها یا کارهای قبل از مرگ می‌نویسن و از بیمارستان خارج می‌شن و می‌رن دنبال رویاها. داشتم فکر می‌کردم این ثبت کردن خواسته‌های ابتدای هر سالمون هم از جنس همین لیست آرزوهاست.
    می‌تونیم لیستی بنویسیم و بریم دنبالش، راستش خودم رو که مرور می‌کنم سال گذشته بدون داشتن چنین لیستی خیلی رفتم سمت لمس کردن چیزهایی که همیشه در ذهنم بوده و هیچ وقت تجربه‌اشون نکردم. بعضیاش از وقتی خودم رو شناختم برام یه رویا بوده و تونستم تجربه‌اش کنم و بعضی انقدر ساده و کوچک هست که شاید کسی خنده‌اش بگیره، مثلا در حد تست کردن یک مزه جدید از قهوه، یا در حد گفتن دوستت دارم به یک دوست و یک تشکر به سبک خودم.
    دوست نداشتم دنیا غافلگیرم کنه و بعضی کارها رو انجام نداده از دنیا برم. مدام وقتی کاری رو شروع کردم با خودم گفتم اگر یک ماه دیگر بمیری باز هم این‌کار ارزش وقت گذاشتن رو داره و باز هم می‌خوای اینطوری زندگی کنی، هر چند گاهی اوقات این سوال‌ها ناامید کننده بود و چیزی پیدا نمی‌کردم که راضی نگهم داره.
    دارم سعی می‌کنم تا حد توانم چیزهایی رو که می‌خوام لمس کنم و در مسیرشون گام بردارم و امیدوارم که بتونم با نفس کشیدن در هوای شما هدفمندتر و در سمت ارزش‌آفرینی این مسیر رو ادامه بدم.

  • آرام آخوندی گفت:

    سلام، سال نو بر شما و همه ی دوستان همکار و همه همراهان این خونه مبارک باشه.
    چقدر خوب که فایل ضبط کردید. الان حدود ده شب در مسیر برگشت از کار به خونه این پست رو میبینم و خیلی خوشحال شدم که مطلب مفیدی که دوست داشتنی هم باشه دارم تا ساعت باقیمانده رو بهش بپردازم.
    در روزگار پیش رو، امیدوارم همه بتونیم توانمندتر و خردمندانه تر عمل کنیم و دنیای پررونق و پرنشاط برای خود و دیگران بسازیم.
    پاینده باشید.

  • […] از شنیدن فایل صوتی محمدرضا‌شعبانعلی تصمیم به نوشتن این پست گرفتم. تو این فایل از طراحی تم […]

  • فرید آقاجانی گفت:

    سلام معلم بزرگوار،
    با تمام گرفتاری هاتون و وقت گران بهاتون که همه مون در جریانش هستیم
    باز هم ممنون از اینکه اینقدر برای دیگران ارزش قائل می شوید و تامین محتوای سالم و آکادمیک می کنید
    قطعا فایل را بارها گوش خواهم داد

  • […] حالا که نگاه میکنم میبینم شاید این اسم ها واقعا لازمن!) مطلبی که جناب شعبانعلی تو وبلاگشون ارسال کرده بودن رو گوش دادم و بعد از اون […]

  • سعیدمحمدی گفت:

    از خودم در تعجبم که اینهمه وقت حرفات رو میخونم و گوش میدم و هر جور شده دنبال میکنم ولی بازم برام تکراری نمیشی بقول خواجه “از هر زبان که میشنوم نامکرر است” حالا باید بگم “هر قدر من میشنوم نامکرر است”، ممنونم
    پی نوشت نامربوط: تمام عیدها یجوری بما سعیدها مربوطه چون همه میگن که مثلآ ” عید سعید فلان مبارک” و این نشان برحق بودن ما سعیدهاست?
    اصلآ هم خودشیفته نیستم?

  • طاهره خباری گفت:

    محمدرضای عزیز.
    اول از همه ساعات و اوقات خوبی رو در سال پیش رو براتون آرزو می‌کنم.
    دوم اینکه از نکات خیلی خوبی که در فایل صوتی گفتید، خیلی ممنونم. مواردی که به عنوان تم مثال زدید اونقدر موارد خوبی هستن که آدم وسوسه می‌شه برای امسال چند تا اسم همزمان انتخاب کنه ؛)
    امیدوارم که همتِ عملی کردن این ایده‌ی خوب رو داشته باشم.

  • شیرین گفت:

    سلام معلم عزیزم، چقدر دلتنگ صداتون بودم با تم پیشنهادهای باحال:)
    شنیدن این فایل صوتی به قدری بهم چسبید که فکر می کنم اگه الان به هفت نفر ارسالش نکنم پس از هفتاد روز اتفاق بدی برام میفته:)
    مختصر، مفید و پر از پیشنهادهای خوب.

    • سلام شیرین جان. خوشحالم که وقت کردی فایل رو گوش بدی.
      کلاً امسال تصمیم گرفتم فایل صوتی‌های بیشتر بذارم روی روزنوشته (البته منظورم از بیشتر، مثلاً “ماهی یه‌دونه” یا “سه‌ماه‌، دوتا” یا “پنج‌ماه، سه‌تا”ست. 😉
      نمی‌خوای یه پست بذاری روی وبلاگت چند تا عکس نزدیک‌تر نشون بدی گالری هنرهای دستی؟

  • امیرحسین کامیابی گفت:

    محمدرضای عزیز این اولین کامنت من در روز نوشته هاست که مصادف با نوروز هم هست. بدون شک یکی از بهترین و قشنگترین اتفاقهای زندگی من آشنایی با تو و روزنوشته ها و متمم هست و یکی از قشنگترین لحظه های زندگیم لحظه ای بود که مردادماه سال گذشته توی همایش تونستم از نزدیک ببینمت.از صمیم قلب دوستت دارم.

    • امیرحسین جان.
      از لطفت بسیار ممنونم و امیدوارم در کنار متمم، از این به بعد این‌جا هم بیشتر حرف‌هات رو ببینم و بخونم.
      الان که دارم این کامنت رو می‌نویسم، کمتر از یک روز از انتشار قصر شیشه‌ای ژانت والز می‌گذره و اتفاقاً دیروز که داشتم اون متن رو نگاه می‌کردم یاد یه حرفی افتادم که تو خیلی وقت پیش توی متمم گفته بودی.
      یه چیزی شبیه این بود که خودافشایی آدم‌ها اندازه‌ی خودشونه. هر چی بزرگ‌تر شن راحت‌تر می‌تونن خودافشایی‌های بزرگ‌تر بکنن.
      قصر شیشه‌ای دقیقاً مثال خوب حرف تو بود.

  • سارا حق بین گفت:

    معلم ارزشمندم، محمدرضای عزیز
    رسیدنِ بهار زیبا رو بهت تبریک میگم نه سال جدید رو . چون برای کسی که همیشه پویاست هر لحظه برایش جدید و نو هست و شاید این اصطلاح رایج چندان مصداقی براش نداشته باشه.
    خیلی خوشحالم که سال گذشته هدفم دیدن تو از نزدیک بود (در دفترچه اهداف ۹۶ یادداشت کرده بودم و تلاشهایی رو هم در شرف انجام داشتم) و با خوش اقبالی در گردهمایی متمم به هدف و آرزوم رسیدم هر چند که آسون نبود اما بسیار شیرین بود و تا همین لحظه بارها و بارها طعمش رو مزه مزه می کنم. امیدوارم سال ۹۷ در یک فرصت طلایی دیگه باز هم از نزدیک ببینمت چون مشتاق و دلتنگ دیدار یکی از بهترین های زندگیم هستم.
    موفق تر باشید.

  • یاور مشیرفر گفت:

    خب اولین کامنت سال جدید رو توی روزنوشته ها نوشتن خیلی کیف میده. (حتما یه کاپی چیزی بهم بدید که راضی باشم)

    عرض کنم حضور شما که حرفات که قطعا به دردمون میخوره. ولی به دردبخورتر و چشم نوازتر دیدن دوباره خودته و این مبلمان قشنگی که روش نشستی. راستش رو بخوای خیلی وقت بود برای دکوراسیون خونه دنبال یه همچین چیزی میگشتم. الان متوجه شدم که دقیقا چه طرحی توی ذهنم بوده.

    راستی، سال خوب و خوشی برات آرزو میکنم. البته نه از اون آرزوهای بی خاصیت دم سفره هفت سین. البته میدونم که تو به آرزوی من احتیاج نداری. خودت موفق هستی و خواهی بود و سال خوبی هم خواهی داشت. امیدوارم در سال های آینده هم باز «زیلو به دست» زیر روزنوشته ها منتظر مطالب جدیدت باشم.

    با مهر
    یاور

    • سلام یاور جان.
      هم‌راستا با حرف تو (درباره آرزو کردن) منم داشتم چند روز پیش‌ به یکی از دوستانم می‌گفتم که:
      « این‌جور آرزوهایی که سر سفره‌ی هفت‌سین می‌کنی بیشتر به درد همون ماهی قرمز سر سفره‌ات می‌خوره که نه تو حرف اون رو می‌فهمی و نه اون حرف تو رو.
      من بر اساس رفتارهایی که در طول سال با من داری، می‌فهمم که آرزوهات برای من چی هست.»

      یک نکته رو فرصت نشده بود بگم که الان شاید زمان خوبی باشه.
      من دکتر رنانی رو به صورت پراکنده و معمولاً به واسطه‌ی مطالبی که دیگران ازشون ارجاع می‌دادند یا نقل می‌کردند می‌خوندم. اما پیگیر جدی نوشته‌هاشون نبودم.
      یکی از اتفاق‌های خوب سال ۹۶ این بود که بعد از تاکیدهای جدی تو در وبلاگت، از خوانندگان جدی نوشته‌هاشون شدم و به نظرم در میان ایرانیانی که در سال ۹۶ به صورت جدی پیگیر حرف‌ها و افکارشون شدم، این مورد یکی از بهترین‌ها بود.

      • یاور مشیرفر گفت:

        اون قدر هیجان کامنت اول رو داشتم که سلام نکردم.
        البته تو همیشه بیشتر از من کتابخون هستی، ولی اگر خواستی بری سراغ دکتر رنانی، حتما کتاب «بازار یا نابازار» ایشون رو در اولویت قرار بده. (تو سایت دکتر رنانی البته PDF این کتاب برای دانلود گذاشته شده) که خب من به خاطر بحث کپی رایت و این چیزا معمولا میرم سمت خریدنش.

        اگر به سمت چپ پایین وبلاگم نگاه کنی، یه بخشی به نام «معلم توسعه من» جدا کردم. توی اون بخش چند تا مقاله از ایشون موجوده که تا همین الان هم نتونستم دقیق و درست بفهممشون.
        یه بخش مهمی از نوشته های دکتر رنانی حول محور آشنای تو میگرده: «مذاکره» و این که ما ایرانی ها از «امیرکبیر تا شیخ شجاع» بلد نیستیم “گفتگو” کنیم.

        مورد جالبش و مثال عالی ترش همین دید و بازدیدهای ما تو این ایام بود که غیر از «شوخی» و «خنده» هیچ حرف جدی نمیشه با دیگران زد. یعنی بلد نیستیم حرف جدی رو طوری بزنیم که به طرف برنخوره و طرف هم ظرفیتشو نداره که حرف جدی بشنوه.

        یادت میاد اون بحث «حرف زدن و نیاز و دستشویی رفتن» رو توی یکی از کامنت ها مطرح کردی؟ خیلی از ماها هنوز نمیتونیم منظور اصلی و مفهوم و مفهوم ضمنی و این چیزا رو از هم جدا کنیم. (نمونه اش البته خودم هستم که هر کامنت جواب تو رو ده بار می خونم تا بفهمم و بعدش سه روز میشینم فکر میکنم بهش تا بتونم کمی بفهممش.)

        خلاصه فکر میکنم به نقل قول فروید که برای علوم زیستی گفته بود، یه روزی توسعه و مذاکره باید یه جایی همدیگه رو ملاقات کنن. و خب خوشحالی من اینجاست که من در هر دو زمینه دو تا معلم خوب دارم و میتونم مفاهیمی که از تو و فایل های صوتی و دوره مذاکره ات یاد میگیرم رو ببرم سمت توسعه و البته تا حدودی فلسفه زبان. به این ترتیب شاید یه جایی گفتمان توسعه تو این مملکت همه گیر شد و شاید اون روزی که سرمو میزارم زمین، مطمئن بشم که حداقل یه قدم خیلی کوچیک برای توسعه مملکت برداشتیم.

        راستی حتما اگه تونستی «پویش فکری توسعه» رو هم دنبال کن. دبیرش همین دکتر رنانی هستند و دارن آرای متخصصین توسعه رو جمع بندی می کنند. (کاری که من قصدشو داشتم)

        به قول هومن کلبادی عزیز (که این روزا خیلی کمتر تو متمم می بینمش) زیادی روده درازی کردم.
        خوش باشید.
        با مهر
        یاور

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser