دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

نامه به رها: عاشق میشوی…

رهای عزیزم.

میدانم برای زندگیت هدفها و رویاهای زیادی داری. میخواهی درس بخوانی. بالاترین مدرکها را بگیری. بزرگترین شغل ها و زیباترین خانه ها را. تندروترین خودروها و خیره کننده ترین لباس ها را…

اما دیر یا زود، زمانی میرسد که عشق را تجربه خواهی کرد. زمانش را نمیدانم. مکانش را نیز. چرا که عاشق شدن، زمان و مکان مشخصی ندارد. اما ناگهان این حس را  با یکی از ضربان های قلبت لمس خواهی کرد و آن لحظه، تمام داراییهای مادی و معنویت را پیش رو خواهی گذاشت تا ببینی آیا میتوانند برای جلب نظر کسی که روبرویت نشسته است، کافی باشد؟

احساس گناه نکن و آزاد باش. لحظه ای را که میتوانی صرف عاشقی کنی برای هیچ کار دیگری حرام نکن. آرام باش و لذت ببر:

«تلاش» اگر یک جا مفید باشد، برای جلب محبت کسی است که دوستش داری.

«متقاعدسازی» اگر یک جا اثربخش باشد، برای متقاعد کردن اوست.

«غفلت» اگر یک جا توصیه شود، «غفلت از تمام دنیا و مافیها است» برای آنکه لحظه ای تنها به آنکه دوستش داری بیندیشی.

بکوش و بجوش و لذت ببر و بدان که عشق، عمیق ترین تجربه ی زندگیت خواهد بود. اگر چه عمق واقعی آن را جز در لحظه ی از دست دادن عشق، درک نخواهی کرد. دنیای عشق الزاماً دنیای شادی و رضایت نیست. انسان معمولی میتواند در هر چیز ساده ای، بهانه ای برای خندیدن بیابد اما انسان عاشق، عموماً باید از لابه لای اشک و اندوه، دلیلی برای لبخند زدن بسازد.

 اما مهم ترین رازی که زندگی به من آموخت را به تو میگویم. امیدوارم که آن را با «شنیدن» فرا گیری و باز «تجربه» نکنی. برای نشان دادن عشقت، چیزی را که او دوست دارد به دست بیاورد، هدیه نده. بلکه چیزی را که تو دوست نداری از دست بدهی، هدیه بده…

و در پایان، یادت باشد که در عشق واقعی، طرف مقابل تو بیش از شور و شوق، بیش از اتاق های تاریک و شمع های روشن، و پیش از شام در سالن های مجلل، دوست دارد که برای تو «دومین» نباشد…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


106 نظر بر روی پست “نامه به رها: عاشق میشوی…

  • آرشام گفت:

    شعر زیباییه / تقدیم به شما
    اگر زنی را نیافته‌ای که با رفتنش
    نابود شوی
    تمام زندگی‌ات را باخته‌ای
    این را
    منی می‌گویم
    که روزهایم را زنی برده است جایی دور
    پیچیده دور گیسوانش
    آویخته بر گردن
    سنجاق کرده روی سینه
    یا ریخته پای گلدان‌هاش
    باقی را هم گذاشته توی کمد
    برای روز مبادا

    – رضا ولی زاده

  • مهدی رضا گفت:

    گرگ

    شنگول را خورده است

    گرگ

    منگول را تکه تکه می کند…

    بلند شو پسرم !

    این قصه برای نخوابیدن است !

    از : گروس عبدالملکیان

  • تنهای تنها گفت:

    به راستی که عشق دنیایی است

  • سلام
    لحظاتی رو که میتونستم “عاشق” باشم از دست رفت ، و حسرتش در رویاها برایم باقیست…
    خیلی زیبا بیان کردین ….

  • نسيم گفت:

    سلام خسته نباشيد
    من ايميل زدم ولي خبري نشد.مي دونم سرتون خيلي شلوغه ولي ميشه خواهش كنم بهم لطف كنيد و جواب بديد.

  • ليلا گفت:

    چه خوب ميشه يه روزي همه اين نامه هارو يه كتاب بكنين

  • faeze گفت:

    سلام
    این متن بی نظیر بود

  • مهدی رضا گفت:

    به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
    اگر سفر نكنی،
    اگر كتابی نخوانی،
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
    اگر از خودت قدردانی نكنی.
    به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

    زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،
    وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند.
    به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

    اگر برده‏ عادات خود شوی،
    اگر همیشه از یك راه تكراری بروی،
    اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
    اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،
    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
    تو به آرامی آغاز به مردن می‏كنی

    ……….

    پابلو نرودا

  • احسان فتحی گفت:

    خیلی قشنگ بود واقعا درسته:-)

  • نوید گفت:

    ساده بگم عمو جان رها…..
    عشق ینی وقتی حتی یه عاشق این متن رو میخونه یه جریان داغ از تو تمام بدنش میره تو سرش و از چشاش یه سیال شور میاد بیرون.
    بدشم اینگار یه عالمه شوکولات و کاکائو خوردی بس که کیفوری
    :دی

  • پگاه گفت:

    منم ادامش یه نصیحت به رهاتون بکنم به عنوان خاله پگاه :)….رها جون ادبیات ما پر از داستانهای عاشقانه و عاشقایی که از دست معشوق و ناکام موندن از وصال سر گذاشتن به کوه و بیایون و از کارو زندگی افتادن…اینا داستانه …نکنه این داستانا تو رو از عشق و عاشقی بتوسونه …اصل اصلا اصلا….همه عشق و عاشقی شادی شور نیست ولی جدایی و ناکام موندن از معشوق هم همچین عوارضی نداره….پس هیچوقت عاشقی کردن و به خاطر این ترسها به تاخیر ننداز و اگر یه زمانی هم از رایطه عاشقانه ای که داشتی ناراحت و ناکام اومدی بیرون بدون که اون آدم قبل نیستی و عشقی بزرگتر و واقعی تر جای دیگه در انتظارته که تجربش کنی….اونقدر عشق و عاشقی کن تا عشق ورزی بشه جزیی از شخصیت منحصر بقردت و دیگه برای عاشقی کردن محتاج حضور شخص خاصی نباشی
    (اینا رو از اونجا گفتم که میبینم خیلی از این نوجوونا و جوونا وارد رابطه میشن و بعد از مدتی که حالا به دلایلی رابطه تمام میشه میرن تو مود افسردگی برای مدت طولانی و من چقدر ناراحت میشم وقتی میبینم جوونیشون و انرژیشون اینطوری هدر میره)

  • hosna گفت:

    سلام
    خيلي خوشم اومد از اين متن
    شايد چون يه كوچولو تجربه ش كردم..!!
    قانون كپي رايت تونو كه بلد نيستم!
    اما با ذكر آدرس توي وبلاگ خودم ميارمش…

  • حنانه گفت:

    سلام جناب آقای شعبان علی من بسیار دلم میخواهد با شما یک نشست و گپ و گفتی داشته باشم یک دنیا سؤال راجع به شما داخل ضهنم است که تا نپرسم آرام نمیشوم.
    نوشته هاتون بی نظیر و عالی رادیو مزاکره که دیگه شاهکار امیدوارم خدا بهتون سلامتی و دلگرمی بده که کارهای خوبتان را بازم ادامه بدهید .
    خوش به حال رها که راهنمای خوبی مثل شما دارد اما این رها کیست که اینقدر خالصانه برایش مینویسید و شک ندارم حرفهایتان از دل بر می آید چون بر دل مینشیند.

  • مهرنوش گفت:

    درود
    شرمنده و لی اینبار به دلم ننشست، نمیدونم چرا …

  • نسيم گفت:

    سلام
    جواب من و نداديد آقاي شعبانعلي بزرگ

  • لیلا گفت:

    سلام و ممنون از نوشته ی زیبای شما ، بعد از خوندن مطلب نظر بعضی از خواننده ها رو خوندم که نوشته بودن این یک عشق فانتزیه ولی نفهمیدم چرا این و می گن تعجبم وقتی بیشتر شد که شما هم قبول کردین که می تونه این طوری باشه !

  • مریم گفت:

    عشق رو تجربه کردم و پاکی اون رو زمانی فهمیدم که با خلوص نیت برای خوشبختی معشوقم دعا کردم اما افسوس که این لحظه های ناب دوام چندانی نداشت…

  • سمانه ع گفت:

    بازم به رها حسودیم شدبخاطر داشتنه همچین پدری.. یه سوال: چرا حتما باید چیزیو به کسی که عاشقشیم بدیم که دوست نداریم ازدستش بدیم؟

  • بابک گفت:

    محمدرضا جان، شاید در این پست بی مناسبت باشد اما چند روزی است برای دریافت نامه متمم به ای میلم سر می زنم و دست خالی بر می گردم و به امید این که پستی درباره این تاخیر گذاشته باشی به سایتت می آیم. کاش توضیح می دادی چرا متمم نمی آید، خیلی ممنون

  • الناز.د گفت:

    با اجازه …
    رها عزیزم
    زمانی که شیطنت عشق برق چشمانت و شوق صبح فردایت شد ,مراقب باش
    مبادا لحظه ای غفلت کنی بگذار آرام آرام وجودت را تسخیر کند و بر جانت بنشیند ..
    آرام باش این عشق برای توست تنها و تنها تو و هیچ کس را یارای آن نیست که معشوقت را لحظه ای از تو دور کند -چگونه توان جان را از جانی ستاند ؟!-
    مبادا عشق را با خودخواهی آلوده کنی..
    مبادا به دور آن حصار بکشی…
    بگذار آزاد باشد حتی اگر از آن تو نبود احساسش مال تو می ماند آن را با هیچ چیز معامله نکن که حسرتش در گوشه دلت ماوا کند …
    رها عزیزم
    مراقب باش ,مراقب لحظاتی که لحظه لحظه می آیند و به تو نزدیک میشوند …
    لحظاتی که آرام می آیند و میمانند…
    لحظاتی که تو را ,تمام شور و شوق و احساساتت را به یغما میبرد! آن لحظه که که دیگر نتوانی کسی را دوست داشته باشی..

  • البرت گفت:

    سلام
    تصور من اینه که برای اینکه انسان بتواند یک عشق مطلوب را تجربه نماید باید در مورد فرهنگهای ملل مختلف اطلاعات کافی داشته باشد(نوع و سبک عشق ورزی را فرهنگ یک ملت تعیین میکند -ضیافت افلاطون)یعنی عشق مطلوب با تجمیع فرهنگهای مختلف در یکجا میتواند اتفاق بیفتد
    اعتقاد من این است که وقتی در یک ساختمان چند طبقه هستیم و ما در داخل یک اتاق فقط اتفاقات داخل ان اتاق را میتوانیم لمس کنیم و باقی میشود حاصل شنیده ها
    عشق هم همین است هر کدام از ما میتوانیم فقط قسمتی از مفهوم عشق و دوست داشتن را درک کنیم اما چون این عشق دارای مفهوم عمیق و بزرگی است یک حس منحصر به فرد است
    پس میشه گفت هر حسی که بتواند ویزگی خاصی را نمایان کند شاید ارزشمند باشد
    در مورد لیلی و مجنون که در داستانها ادم اعتقادم بر این است که نماد عشق پاک نیستند( عشقی که بر اساس فاصله و دور نگه داشتن دو جنس بوده -مطلبی که خود شما چند ماه پیش بهش اشاره نمودید)
    انسانها تا ۲۴ سالگی بیشتر یه حس کنجکاوی به جنس مخالف دارن و بیشتر در حال ازمون وخطا اند -تحقیق علی سلطانی مجد
    یه جورایی میخام بگم عشق مطلوب رو نمیشه حس کرد ولی همان میزان کم و لو ناقص ارزنده ترین اتفاق زندگی یک انسان است

  • atefe165 گفت:

    سلام
    واقعا واقعا واقعا عشق یعنی همین :
    و در پایان، یادت باشد که در عشق واقعی، طرف مقابل تو بیش از شور و شوق، بیش از اتاق های تاریک و شمع های روشن، و پیش از شام در سالن های مجلل، دوست دارد که برای تو «دومین» نباشد…

  • نادی گفت:

    عشق آینه خداست.
    عشق رستاخیزی از دل خاک خود محوری…

  • نسيم گفت:

    سلام خيلي عالي بود ياد نوشته هاي چارلي چاپين به دخترش افتادم ….
    من خيلي قلم شما رو دوست دارم خيلي به دل مي شينه

  • آیدا گفت:

    “من همیشه احساس میکنم آنچه را که انسان در جسم خود نشناخت و نتوانست تحلیل کند، «روح» نامید.
    و آنچه را که انسان در روح خود نشناخت و نتوانست تحلیل کند «عشق» نامید.
    راستی به نظر تو، آنچه انسان در عشق خود می بیند و نمی فهمد چه خواهد نامید؟”
    سلام.واقعا غرق خوندن مطلب زیباتون شدم.خیلی خیلی خیلی قشنگ بود.این متن بالا سوالی بود که یکسال و اندی پیش ازم پرسیده بودید.خیلی برام گنگ بود.از هر کسی که لایق جواب دادن به این سوال بود،پرسیدم..اما در نهایت بازم هم به علامت سوال برای من ختم میشد.گشتم و گشتم باز هم رسیدم به خود شما!!!!!
    راستی به نظرتو،آنچه انسان در عشق خود می بیند و نمی فهمد چه خواهد نامید؟؟

    • سمانه گفت:

      آیدا
      من فکر میکنم پاسخ این سوال ،یک واژه نیست، بلکه معناست ،
      و معناها در واژه ها خلاصه نمیشوند ،هرگز!
      عشق را زندگی کنیم _ و دنبال واژه نباشیم ،تا برای آنچه که میببینیم و نمیفهمیم ،نامی برگزینیم _ هرچند سخت .
      در عشق ،هیچ چیز به نام خودش نیست
      همه ی اصول زندگی ،قاعده اش عوض میشود در عشق

  • سمانه گفت:

    بابا محمدرضا
    رها عاشق میشود… و به یاد خواهد داشت تمام تجربه هایت را.
    اما میخواهم چیزی بگویم،
    گاهی در عشق
    چیزی را که او دوست دارد به دست بیاورد، همان چیزی است که تو دوست نداری از دست بدهی…
    و آنجاست که رها «تجربه» خواهد کرد،عشقی را ،که تو از آن برایش نوشته ای و مینویسی…

  • مینا گفت:

    چیزی که دوست نداری از دست بدهی ، هدیه بده!!! به قول بزرگی برای عاشق بودن باید دست به ریسک های بزرگ زد.شاید همان از دست دادنست ولی چه چیز را؟ چقدر تا کجا؟ آیا برای این باختن میتوان حدی تعیین کرد.یک شوخی … بعضی وقتها طرفتان نمیرود تا عاشقش بمانین یا بفهمین عاشقش هستین . آنوقت آیا این موجود که حاضره تا آخر عمر عشق شما را لبیک بگوید اسمش چه می شود؟همراه و همسفر یا عذاب جان یا…..

  • عسگری-پوریا گفت:

    در تایید گفتار شما فرهیخته ای عاشق صدها سال پیش گفته :
    ” عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید……………ناخوانده درس مقصود ازکارگاه هستی”

    ضمن اینکه یادمان نرود که :
    “عشقهایی کز پی رنگی بود ……………عشق نبود عاقبت ننگی بود”

  • بهنام گفت:

    عشق یعنی نابودی.
    من که از عاشق شدنم پشیمونم.ولی یجورایی هم بگم که زندگی به همین عشق و شکست ها میچرخه و خوشه.
    victory is not to fall,it is to rise after every fall

  • farzaneh.p گفت:

    چقدر جمله آخر روباه هنگام جدایی از شهریار کوچولو را دوست دارم.

    «انسان ها این حقیقت را فراموش کرده اند، اما تو نباید فراموشش کنی، تو تا زنده ای نسبت به چیزی که اهلی کرده ای مسئولی.»


    پي نوشت: اهلي كردن يعني ايجاد حس علاقه

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser