فایل جدید رادیو مذاکره، برای من با همه فایلهای قبل از آن فرق دارد. بدون برنامه ریزی ضبط شد. در مسیر حرکت از تهران به سمت شمال، در جاده چالوس، مثل همیشه روبروی فروشگاه دهاتی متوقف شدیم تا بستنی و ماست و … بخریم. سالها بود که این نوع خریدها را همیشه از «دهاتی» انجام میدادم. چون آنجا را بیشتر یک مجموعه فرهنگی میدیدم. در سالهای گذشته، بارها در کنار خریدهایمان، در کیسهی ماست و بستنی، کتاب انداخته بودند و رفتارهای پخته و هوشمندانه این مجموعه را در تلاطمهای سالهای اخیر کشور دیده بودم.
محمدرضا پوراکبر (سمت راست تصویر)، یکی از دوستان و دانشجویانم را آنجا دیدم و متوجه شدم که پنج سال است مدیریت پروژه توسعه مجموعه دهاتی را به عهده گرفته. از او تقاضا کردم که با هم یک فایل رادیو مذاکره ضبط کنیم و او پیشنهاد داد که این کار را با حضور ایزد پلخوابی، مالک و بنیانگذار فروشگاه دهاتی (در میانه تصویر) انجام دهیم.
کاش میشد تمام آن چند ساعت حرف آنجا را ضبط کنیم. کاش میشد اگر حرفها را ضبط کردیم، می توانستیم منتشر کنیم. اما به هر حال، یک ساعت از آن گفتگو را برای شما به عنوان سوغات سفر آوردهام.
این فایل رادیو مذاکره، اولین فایلی است که من به دلیل اینکه گریهام گرفت نتوانستم آن را درست به پایان برسانم. امیدوارم در آینده فرصتی دست دهد و آن را تکمیل کنم. این فایل را نمیتوان در زمانهای بیحوصلگی گوش داد. بگذارید شبی، نیمه شبی، زمان خلوتی، وقتی از شلوغی دود و آهن شهر خسته شدید، به سراغش بیایید. شاید آرامشی که ما آن روز در آن محیط تجربه کردیم، برای شما هم تجربه شود.
قبلاً همیشه دهاتی، برای خریدهای میانه راه در جاده چالوس، یکی از انتخابهای من بود. اما اکنون که دستاندرکاران آن مجموعه را میشناسم، قطعاً «تنها انتخاب من» است. امیدوارم، روزی فرهنگ دهاتی و دهاتیها آنقدر فراوان شود که دوباره، فروشگاه ایزد پلخوابی، یکی از انتخابهای ما باشد!
برای دانلود این شماره از فایل صوتی رادیو مذاکره میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
رادیو مذاکره – گفتگوی محمدرضا شعبانعلی با ایزد پلخوابی و محمدرضا پوراکبر درباره فروشگاه دهاتی
صفحه فروشگاه دهاتی در فیس بوک هم اطلاعات و تصاویر خوبی دارد.
خیلی زیبا بود
فقط فایل صوتی که توی سایت منتشر شده یکم صداش کمه و ممکنه بعضی دوستا باش مشکل داشته باشن
من صدای فایل رو بیشتر کردم و شما میتونید فایل اصلاح شده رو با همون حجم اولیه از این لینک دریافت کنید
http://www.mediafire.com/listen/46glaf5zajlxayy/dehati.mp3
محمدرضای عزیز
با سپاس مجدد از تمام عشق و سخاوتی که با ما سهیم میشید می خوام اعتراف کنم به نوعی اعتیاد مبتلا شدم که بسیار زیباست . اعتیاد به روزنوشته ها ، متمم ، آپارات و خلاصۀ کلام ، محمدرضا شعبانعلی . بعضی اوقات یک ترس عجیبی وجودم رو فرا میگیره چون یاد خاطرۀ آقای هویدا (مرحوم) در زندان اوین میافتم زمانی که آقای مطهری (شهید) به دیدارشون رفت و گفت : دیدید رافت اسلامی رو ، دیدید که در زندان های جمهوری اسلامی کسی رو شکنجه نمیکنند ! آقای هویدا پاسخ داد : شما بدترین شکنجه رو نسبت به من کردید . آقای مطهری با تعجب پرسید : ما !!!!! آقای هویدا پاسخ داد : بله . من به مطالعه اعتیاد دارم و شما من رو از خوندن و مطالعه محروم کردید و این بدترین شکنجه برای من بوده . حاضرم حتی کتابهای شما رو بخونم ولی بخونم . و آقای مطهری هم خواستۀ ایشون رو اجابت کرد و تعدادی از کتابهای خودشون رو برای مطالعه به ایشون داد . امیدوارم من که به جای چرخیدن بی هدف در فضای بی حاصل facebook و . . . به خواندن مطالب زیبای شما و شنیدن رادیو مذاکره و . . . معتاد شدم ، روزی نرسه که به دلایل غیرموجه موجود ، به درد آقای هویدا مبتلا بشم . همیشه سلامت ، آرام ، پایدار و پیروز باشید . ارادتمند شما ، هومن
واي …
“وای به سرزمین خورشید، شکوه لاله ها چه زیباست
با گل سپید مهتاب، طلوع زندگی چو رویاست
وای، غنچه ی زندگی، بر لبم، می زند جوانه
من و بهار پر ترانه، من و امید بی کرانه
وای به گوش من می آید صدای ساز مرد چوپان
وای چه قصّه ها می گوید ز لاله ی سرخ بهاران”
… اين فايل ديوانه كننده بود. مخصوصا تيكه ي آخرش و ترانه و صداي مخملي “محمد نوري” نازنين كه يادش گرامي.
گذاشته بودم اين فايل رو امروز بعدازظهر، تو ماشين، “توي غار تنهاييم!” توي مسير طولاني تري كه قرار بود برم گوش بدم ولي ديگه دلم طاقت نياورد. تا بعدازظهر بخواد برسه كه بتونم اونجور كه دلم ميخواد گوش بدم، الان گذاشتم و بين كارهام شنيدمش.
چند بار گريه ام گرفت. اول بخاطر ظلمي كه به نور محمد شد…
دوم بخاطر مرگ انسانيت… (باورم نمي شد … خدايا چه به سر ما آدمها اومده …؟) …
و سوم بخاطر اينكه ديدم از اون طرف، انسانيت هنوز به قشنگترين شكلش توي آدمها وجود داره… همون كاري كه آقاي پلخوابي كرد.
آقاي پلخوابي عزيز. ميخوام ازتون تشكر كنم كه اينقدر خوب هستيد.
واقعا كاري كه شما كردين شايسته ي تقديره… ازتون ممنونم.
و ترانه محمد نوري چقدر هماهنگي داشت با اين فايل و چقدر زيبا بود… و چقدر روحمو نوازش داد …
چندين بار بهش گوش دادم و گوش خواهم داد …
و ممنون محمدرضاي عزيز … مثل هميشه سوغاتي هات پر از شگفتي بود …
و لطفا هروقت به دهاتي رفتي، سلام اهالي خونه ي مجازي ات رو هم بهشون برسون.
سلام
+وقتی خوندم “بدون برنامه ریزی ضبط شد” منتظر کار دلی بودم.
+ آدم قدری خیالش آسوده تر میشه وقتی امثال آقای پلخوابی وجود دارند که دغدغه حالِ افراد و محیط زیست رو دارند.
+وقتی قصه نورمحمد رو گوش می کردم توی دلم دعا کردم کاش هیچ فرد بی سواد و کم سوادی توی کشورمون وجود نداشته باشه. و آرزوی وجدانی همیشه بیدار برای تمام افراد به ظاهر متمدن دارم.
+ممنون بابت انتقال ِ حال ِ خوب
محمدرضای عزیزسلام.
الان گوش دادن به فایل رو تمام کردم.خیلی لذت بردم.مدتی بود فراموش کردم بودم که اگه برای عشق و علاقت کارکنی پول و چیزهای دیگه هم به دنبالش می اد.بهم یاداوری شد.یادم امد که یه مدت زیادی هست که رمان نمی خونم و… .ممنون که لذت هات رو تقسیم میکنی.یاعلی
ببخشید که تو این پست گذاشتم ، صفحات زیادی باز بود اشتبا ه شد 🙂
سلام.خیلی زیبا بود و احساسی که بم داد با فایل های که در رادیومذاکره گوش دادم فرق داشت…..شاید با تمام شنیده ها ونگاه های من تا به امروزفرق داشت……سپاس
آدم های ساده را دوست دارم!
همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند!
همان ها که برای…
همه لبخند دارند!
همان ها که همیشه هستند،
برای همه هستند!
آدم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد؛
عمرشان کوتاه است!!
آدم های ساده را دوست دارم!
بوی ناب “ آدم ” می دهند
……………………………………………………….
منم با سیمین جان موافقم…شهرزاد جان جای خالیت احساس میشه.
عزيزم …
رها جان. ممنونم…
توي حال و هواي چشمهاي باروني بعد از اون فايل، ديدن كامنت قشنگ تو هم كه ديگه ….
من چقدر خوشبختم كه توي اين خونه ي پر مهر، در كنار صاحبخونه و دوستان پرمهر، جايي براي من هم هست …:)
ممنون که هستید، که از بزرگی وخوبی ومحبت میگویید که صدای مهربانیتان می آید هنوز
سلام محمدرضای عزیز.
الان فقط نظرات دوستان رو خوندم و فرصت نکردم فایل روگوش بدم.باید ازشما و دوستانت تشکر کنم بابت فایل هایی که اماده کرده اید.یاعلی
بعد از فایل سهیل رضایی یکی از زیباترین فایل های رادیو مذاکره بود.چه آرامش خاصی در صدای آقای پلخوابی بود و غبطه خوردم به داستان گویی زیباشون.البته جا داره از تدوین موزون فایل موسیقی های دلنشین و فضاسازی که در آن به کار برده شده هم تشکر کرد.
سپاسگزارم
تا وقتی امثال آقای پلخوابی نازنین هستند یعنی خدا هنوز از ما آدما ناامید نشده…
مرسی از حس خوبی که به ما دادین
اول: عذرخواهی آقای پلخوابی…! اعتراف میکنم اولین تصویر ذهنی که با دیدن تصویرتون (قبل از گوش دادن به فایل) توو ذهنم شکل گرفت اشتباه بود. باشد برای من که دیگر شکل دهنده تصویر ذهنی ام از افراد، «گفتار» و «اعمال» آنها باشد، نه اولین تصویر خوب یا بدشان!
دوم: ممنونم از کسی که این فایل رو تدوین کرده بود.برای من موسیقی حین گفتگو مثل فایل گفتگو با سهیل رضایی، فوق العاده و دلچسب بود…(یه نمونه اش اونجاییکه نورمحمد خبردار شد که چی شده و مث بچگی هاش شروع به گریه کرد…)
سوم: ” گفت: حقوقت چقده نور محمد؟ گفت: ۲۱۶ هزار تومن. گفت: چرااااا؟! گفت: « حقوق » همینقده.” عاشق این قناعتتونم.
چهارم:
دمــت گـــرم آقا ایزد پلخوابی؛ دمت گرم…
این گفتگو یک رنگ دیگه ای داشت و حال و هوای من را دگرگون کرد. ممنون محمد رضا جان. حیف بود آقای پلخوابی را نشناسیم.
من الان در کانادا زندگی می کنم و حسابی حال و هوای ایران را برام زنده کرد و گریه امانم نمی دهد…
اگر دوباره این آقای پلخوابی را دیدی بهش پیشنهاد بده رمان بنویسه خیلی استعداد خوبی توی تصویر سازی و شخصیت سازی داره و لابد با این همه آدمی که می بینه و با یان نگاه دقیقی که داره داستانهای قشنگ زیاد دیگری مثل داستان نورمحمد برای گفتن داره …
ممنون استاد عزیز،فقط یه جمله بگم(((حالمو خوب کردی)))
محمد رضا به امید روزی که رادیو مذاکره تبدیل بشه به تلویزیون مذاکره(منظورم اینه که مصاحبه ها رو بتونیم تصویری ببینیم) وقتی این مصاحبه رو گوش می کردم اونقدر حس خوبی داشت که دوست داشتم منم اونجا بودم.