همیشه بر این باور بوده ام که برای شناختن انسانها، نباید در داراییها و پیروزی ها و سکه ها و مدالها و خانه ها و ماشینها و مدارک تحصیلی و مدارج علمی و … غرق شویم. برای شناختن انسانها و نزدیک شدن به آنها باید زخمهایشان را شناخت.
انسانها زخمهایشان را فریاد میزنند: در حرفهایشان، در رفتارشان، در انتقاداتی که از شما میکنند، در پیشنهادهایی که برای شما دارند، در رویاهایشان و حتی در شکل نگاهشان.
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
سلام
خیلی زیبا بود چندین بار خوندم وبهش فکر کردم ، بارها به این موضوع دقت کردم و در دیگران دیدم مخصوصا” در شکل نگاهشون.
چند وقتی بود به سایتتون سر نزده بودم چقدر عالیه که میشه به نظر دیگران رای داد ،جذابیت سایت بیشتر شده.
سلام به همه
امیدوارم بهترین روز زندگیتون رو در حال سپری کردن باشید
امیدوارم روزی برسه که زخمی نباشه …. دردی نباشه………….
اما خصلت دنیا همون طور که توی قران اومده با درد و رنج همراهه…
پس وظیفه ما چیه ؟
سلام
فکر کنم رشد کردن درد داره…
سلام
مرسی استاد عزیز که باز هم یکی از حقیقت ها رو اثبات کردید؛؛
“ز” مثل زلزله؛؛
“ز”مثل زخم؛؛
می دانی زلزله با آمدن تو روستای ما را شناختند!!می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد؛؛ درست ولی مگر کمک به روستاییان برای زندگی بهتر ثواب ندارد؟؟
چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدن قلب شان به شش ریشتر لرزه احتیاج دارند؟؟
می دانی به چه فکر میکنم؟؟
به زلزله بعدی…به روستای بعدی…لودر بعدی…درمانگاه بعدی و به زنده های لودر و کمپوت ندیده
به پدر هایی که با تنگدستی آوار های بعدی را تکه تکه بر سقف خراب خود می چینند تا روزی مریم و لیلا و حمیدشان را از زیر آن بردارند
می دانی زلزله ما که رفتیم ولی خدا کند روزی بنویسند.
“ز”مثل زندگی
من انسانم؛
زخم عمیق زمین
آهوی تیرخوردهای بر شانههای خداوند
: احمد عزیزی
آنچه مرا نکشد قوی ترم می سازد ” نیچه”