یکی از دوستان، ایمیلی زده به من کلاً در یک سطر:
«آقای شعبانعلی! امیدوارم درگیر مادیات نشوید».
ایمیل رو در پاسخ به ایمیلی زده که زیرش، لینک ده تا مطلب رایگان آموزشیه که برای تولید هر کدومش تیم ما کلی هزینه کرده و ارسال شده.
هر چی فکر کردم نفهمیدم منظور دوستم چیه. یعنی میگه: «فتوسنتز کنیم؟!».
بعد فکر کردم یعنی ایشون سر کار نمیره؟ چون کسی که سر کار میره روزی هشت تا ده ساعتش رو میفروشه که «مادیات» به دست بیاره.
بعد فکر کردم یعنی منظورشون اینه که «مادیات دغدغهات نباشه؟». اینم بعیده چون کسی که من رو یک ماه هم شناخته باشه میدونه که دغدغههای من چیه.
نمیدونم این بار منفی لغت «مادیات» رو کی به این لغت داده.
نمیدونم این «تفکیک مادیات و معنویات» رو کدام کلاهبردار هوشمندی در طول تاریخ انجام داده. چون این دو لغت در قرآن وجود نداره. ما در ادبیات اصیل مذهبی، دو واژهی دیگه داریم: «دنیا و آخرت». معنا و مفهوم این واژهها هم مشخصه. دنیا با اشاره به دنی بودن و پست بودن و در دسترس بودن و آخرت به معنای «لایهی دیگر». به معنای «فراتر از اکنون» و به معنای «توجه به پایان کار».
کسی که دعا میخواند و ریاضت میکشد و از خداوند طلب روزی بیشتر میکند، درگیر «دنیا» است و کسی که کار میکند برای اینکه کسب و کاری بیافریند و نانی سر سفره دیگران و در «آخر» زندگی، دنیا را به جای بهتری برای زندگی «خود» و «دیگران» تبدیل کند، درگیر «آخرت».
چرا فکر میکنیم نباید در جامعه دغدغهی پول و ثروت وجود داشته باشد؟
چرا فکر میکنیم ثروت فساد میآورد و تنها راه سالم زندگی کردن، نداشتن پول است که مطمئن باشیم آن را «غلط» هزینه نمیکنیم؟
این نگرش «تقوای پرهیز» از کجا آمده است که جا را برای «تقوای ستیز» کم کرده است؟
کسی که ثروتی کسب نمیکند و طبیعتاً نمیتواند ثروتش را در راه شر و خودپرستی و قدرت و فساد خرج کند، «سالمترین انسان» نیست. او کسی است که به جبر محیط یا به اختیار خود، از منابع جامعه بیشتر استفاده میکند و سهم کمتری در توسعه و تولید آن منابع دارد. هدف ما نباید دوری از ثروت باشد. باید آموزش ثروت آفرینی، از راههای درست و اخلاقی باشد.
جامعهی اسلامی، نباید چهرههای رنگپریدهی گرسنهای را شامل شود که نگاه خود را از بشقاب خالی غذا، به جوی شیر و عسل در قیامت و پس از ورود گور دوختهاند.
جامعهی اسلامی، باید ثروتمند باشد. باید دغدغهی مادیات داشته باشد. باید سیر باشد. باید محل حسرت دیگران باشد.
جامعهی اسلامی، آنطور که من میفهمم – و طبیعتاً این یک نظر شخصی است – باید دارای فاصلهی طبقاتی باشد تا فرق آنها که کم کار می کنند و آنها که زیاد کار میکنند مشخص باشد. آنچه جامعه اسلامی نمیخواهد «فاصله طبقاتی» نیست بلکه «گسل طبقاتی» است.
آنچه امروز از آن رنج میبریم، گسلی است که نه به خاطر تلاش و توانمندی بیشتر، بلکه به خاطر فساد و رانت و ناشایستگی، جمع شده است.
تفاوت جامعه اسلامی و غیراسلامی، در بی توجهی به ثروت آفرینی نیست. در نحوه هزینه کردن «ثروت آفریده شده» است.
آنها که ایدههای خوب دارند و اخلاق را میشناسند و انسانیت را میفهمند، برای فرار از «جهاد با نفس»، ترجیح میدهند راه مادیات را بر خود ببندند و آنها که اخلاق را نمیشناسند و ایدهای برای بهبود جامعه خود ندارند، مادیات را هدف اول زندگی خود قرار میدهند.
ای کاش. هر وقت فردی یا سازمانی را دیدیم که خوب کار میکند و دوستش داریم و با اصول و ارزشهای ما همراستاست، توصیهاش کنیم که «بیشتر به مادیات بیندیشد» تا بماند و بزرگتر شود و خدمت بیشتری کند نه اینکه او را هم به «تقوای پرهیز» تشویق کنیم.
کاش مادیت و معنویت، این واژههای تهی از معنا که حمال منافع اهل زر و زور و تزویر شدهاند از زبان و فرهنگ و تفکر ما رخت بربندند و «دنیا و آخرت» واژههای اصیل فرهنگ مذهبی، دوباره به میان ما برگردند.
شاید این جامعه، که نمونه کاملی از یک «جامعه دنیاگرا با پوستین معنوی» است، به یک جامعهی «آخرت گرا با ابزارهای قدرتمند مادی» تبدیل شود.
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
جناب شعبانعلی
باسلام
بنده از زمانی که با سایت شما آشنا شدم شاید کمتر روزی باشه که مطالب آنرا مطالعه نکنم فقط این را میدونم با صراحت بیان و شیوایی قلمتان که منشاء از تفکرات و تربیت سالم ملی مذهبی یا مذهبی ملی می باشد
ارادتمند شما محمد
سلام
بسیار نکته مهمیه. مگه شما به راننده تاکسی یا صندوقدار رستوران یا فروشگاه می تونید بگید “درگیر مادیات نشو”!!! شما یه خدمتی یا کالایی گرفتی باید هزینه اش رو پرداخت کنی. هیچ بحثی هم درش نیست. اما متاسفانه در جوامع توسعه نیافته یا بهتر بگیم در حال توسعه، مالکیت معنوی ارزشی نداره بخصوص در مورد علم. حالا در مورد مالکیت فیزیکی مگه جرات داره آدم حتی به یه موتور گازی (!!) یه نفر نگاه چپ بکنه، چرا؟ چون سند داره، چون با دو تا چشمامون می بینیم مال اونه. اما علم چی؟ علم مثلا ارزشی نداره چون علم رو فقط در فایل و پاورپوینت می بینیم که می شه کپی کرد و کپی رایت هم نداریم. علت این هم که کپی رایت نداریم به دلیل امضا نکردن توافقش یا سخت بودن کنترلش نیست چون هنوز به اون درجه از رشد فکری نرسیدیم که درک کنیم این علم هم مثل همون موتور گازی ارزش داره، اگه می خوای باهاش یه چرخی بزنی باید کرایه اش رو بدی ، اگه هم می خوای بخری باید هزینه اش رو پراخت کنی اما >>>> من می تونم زکات علمم رو هم بدم <<<< یعنی چی؟ یعنی اگر از یه حدی بیشتر شد به قولی به بحث زکات علم نشر آن هست بپردازم. دقیقا زکات چه واژه زیبایی است چون بخشی از یک مال را باید بدهیم ، نه همشو!!!
اگر بیشتر از بخشی از اون پرداخت بشه در واقع هدیه دادیم دقیقا مثل دادن یک کالا یا خدمت رایگان و این یک لطف است نه یک وظیفه. اینکه علمی داشته باشیم که بقیه برایش پوول پرداخت کنند یک وظیفه و آبرو داری هر عالم در قبال علم است. حداقل نسل آینده ما روش بشه که وقتی ازش پرسیدند می خواهی چه کاره بشوی بگن معلم، استاد دانشگاه، دانشمند، نویسنده یا محقق و نگن دلال، دلار فروش توی چهار راه استانبول یا بساز بفروش !!
راستش چند وقت پیش با یکی از دوستان در مورد کارآفرینی صحبت می کردیم ایشون خیلی از فایل صوتی شما در این مورد که پولی هست (به احتمال زیاد از طرح متمم) تعریف کرد. من اون قضیه ای که شما سی دی موسیقی رو برای دوستتون کپی کرده بودید اما بعدا رفتید یه سی دی از همون رو به جاش خریدید و شکستید در همونجا تعریف کردم. بهرحال این دوست ما فایل رو با اصرار با بلوتوث فرستاد اما من هنوز گوش نکردم و حتی چون وسط بقیه فایلهاست نا خودآگاه چند بار اولش پخش شده اما من رد کردم تا هزینه اش رو بدم. لطفا بفرمایید دقیقا باید چه کار کنم؟ عضو طرح متمم بشم؟
به نظرم تا درس قبلی استاد رو درست پس نداده باشم یاد گرفتن درسهای جدید فایده ای نخواهد داشت. 🙂
“باید باغِ خودت را پرورش دهی، به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد!”خورخه لوییس
متاسفانه هممون منتظر گرفتن گل هستیم از دست دیگران، با توجیههای متفاوت!!!!
یادمه استاد معارفمون میگفت دین اسلام نه تنها با تجملات و زیبایی مخالف نیست بلکه تو ایه قران میگه ، من حرم زینت الله..و نمیدونم چرا بعضی افراد ,رفاه و ثروت و کار افرینی رو حرام و کلاهبرداری میدونن. با اینکه ثروت تو جامعه اگه برای خدمت به خلق خدا و در نهایت احساس ارامش و شادی در جامعه بشه خودش بالا ترین ثوابه , واقعا چه به جا سنجیده گفتین اقای شعبانعلی، خسته نباشید و خیلی ممنون .
پانگلوس ; فرزند،در این دنیا که بهترین دنیاست و از آن بهتر نمی شود خلق کرد،همه چیز زنجیر وار به هم متصل است.هرچه رخ می دهد همه به سود آدمی است.ببین فرزندم اگر تو را در جوانی به خاطر عشق به دختر ارباب با اردنگی از کاخ بیرون نکرده بودند.اگر تو سال ها آوارگی و دربه دری نمی کشیدی،اگر تو را آن همه شکنجه نداده بودند،اگر با پای پیاده خاک آمریکا را نمی پیمودی،اگر صدها جراحت بر تن تو وارد نمی شد،اگر تو از روی ناچاری دست به سرقت نمی زدی،اگر تو را به اسارت نمی گرفتند و به بردگی نمی فروختند و بالاخره اگر آن همه حادثه را پشت سر نمی گذاشتی امروز در این کشتزار زیبای قسطنطنیه مربای بالنگ و پسته نمی خوردی !
پس هر چه در این جهان است و بر سرت می آید به سود توست.تو باید راضی و خشنود و خوشبخت باشی.
اصولا دنیا از این بهتر نمی شود…می فهمی ؟ درد،بیماری،من معتقدم همه چیز این دنیا برای خوشبختی به وجود آمده…گرسنگی،دربه دری،شکنجه،همه ی اینها لازمه ی زندگی است…اگر اینها نباشد آدم معنی خوشبختی را نمی فهمد!
کاندید(ساده دل) / ولتر
سلام.با همه درگیریهای بعد عمل نازنین هنوز خواننده خاموش نوشته هاتون هستم.عالی بود. چندین و چندبار خوندم لذت بردم
سلام مامان نازنین زهرا
ممنون از اینکه با کامنت گذاشتنتون مارو متوجه حضورتون میکنید و خوشحال میشیم
ممنون
حمزۀ عزیز سلام
از اینکه به هم خونه ای هامون اهمیت میدید ازتون ممنونم
به امید دیدار در ۶/۶
زهرا جان سلام
قدم نورسیده مبارک . امیدوارم حضور نازنین جان ، با نعمت سلامتی ، آرامش ، سربلندی و آسایش برای شما و خود نازنین جان به همراه باشه و زیر سایۀ شما و با درس هایی که از زندگی و آموخته های این خونه بهش میدید ، روز به روز شاهد رشد و توسعۀ مهارتهای ثمرۀ زندگیتون باشید .
به امید دیدار در ۶/۶
نوعی ” تفرعن معنوی ” عده ای را به این نتیجه میرساند که میتوانند بدون پول خوشبخت باشند. : آلبر کامو
سلام ممنون از حرفهای زیبا و پرمحتواتون.آقای مهندس،من خیلی خیلی خیلی نیاز به راهنماییتون دارم.وقتم خیلی کمه شاید وقت بگذره ………بابت کاردانشگاه تازه تاسیس در جریانش هستید که اینجا نگم فقط بهم بگید کجا و ازچه طریقی باهاتون صحبت کنم.محمدرضای عزیز میدونی که چقدر نیاز به راهنماییت دارم مخصوصا برای این مرحله از کارم…..
آقای شعبانعلی
چهارشنبه ۱۵ مرداد انتخاب رشته کنکور سراسری شروع میشه
قول داده بودی که یک فایل رادیومذاکره را درباره “انتخاب رشته” آماده کنی :
http://www.shabanali.com/ms/?p=4350&cpage=1#comment-43318
سلام محمدرضا جان
همیشه از خوندن حرفای عمیق و هدفدار و متعالی یه فیلسوف تموم عیار دینی اجتماعی و کلا همه جور فهم به دنیای دیگری میرفتم و حظ وافری بهم دست میداد .
گر چه این چند وقت یه کمی شاگرد تنبلی شده بود و خاموش تر از قبل شده بودم اما همچنان همونی هستم که بودم .
خداروشاکرم که محمدرضای عزیزمون روز به روز با عزت و اقتدار بیشتری همراه این جماعته .
ساعت ۴ صبح است. بم حق بدین که باز هم بدون را بدوم تایپ کردم
ببخشید منظورم بدوم اغراق بود. اشتباه تایپ کردم
بدون اقرار میگم: شاید برترین عالمان دینی، و درس خوانده های رشته های حوزوی یا دانشگاهی با گرایش های قرآنی و حدیثی، هم نتونن به این زیبایی فرق مادیت و معنویت رو روشن کنند. احسنت بر شما اقای شعبانعلی
ایه : و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه ، تایید کاملی بر اعتقاد شماست. به قول عرب ها، «ما» موصول عام است و همه چیز رو شامل میشه. پس قران میفرماید: هر نوع قوت و قدرتی را که لازم است فراهم آورید. . نفرموده که شما قوت و قدرت میخواهید چکار!
رهای عزیزم.
می ترسم.
میترسم که ذکر برای تو ورد شود
و دعا ابزاری برای جبران تنبلی
میترسم که فراموش کنی گاه رنگ مادیت، در مناجات معنوی یک مومن بیشتر از طعم معنوی است
همچنانکه گاه طعم معنویت، در تلاش یک کارگر، بیشتر از رنگ مادی است.
محمد رضا شعبانعلی
اشتباه بزرگ
در دوران کشاورزی هرکس به اندازه مشخصی از زمین برداشت می کرد به اندازه نیاز خانواده اش ان هم با تلاش و کوشش بسیار و امکان نداشت که فرد بیشتر از ان بدست آورد. پول و امکانات بیشتر برای عموم مردم یک خواب و رویا بود.
اما در دوران بعد از صنعتی شدن به مدد دستگاه ها و انرژی های ارزان بشر بسیار بیشتر از نیاز خود تولید کرد و اینجا سراغاز تعبیر شدن این رویا شد.
حالا ما در یک نظام و سیستمی قرار داریم که مادیات در ان حرف اول را می زند. و اگر کسی نظر مخالف هم داشته باشد باید همچون چرخ دنده ای با بقیه هماهنگ باشد.
ما در این سیستم زندگی می کنیم و مجبوریم.