طی چند ماه اخیر، با چند تن از دوستان و آشنایانم چند مذاکره داشتم. همه آنها در کلاسهایم شرکت کرده بودند. برخی نه یک بار و دو بار. همه معتقد بودند که خودشان و من را می شناسند. معتقد بودند که به مهارت مذاکره کاملاً مسلط هستند. اما در مذاکره، رفتارهایی نشان میدادند که مرا به شدت نا امید می کرد. اشتباهاتی که هرگز انتظار دیدن آنها را نداشتم. چند روزی است فکر من، مشغول این مذاکره هاست. با کسانی که از من، دور هم نیستند. به نتیجه رسیدم که: «دانستن نصفه نیمه یک علم، از ندانستن آن خطرناک تر است. چرا که ما را دچار “توهم دانستن” میکند». و نیز دانستم که: «یادگرفتن تکنیک ها و ترفندها، بی آنکه مدل ذهنی یک مذاکره کننده موفق را به درستی بشناسیم، نمیتواند ما را به یک […]
آخرین دیدگاه