دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

مطالب مرتبط با یادگیری

قوانین یادگیری من (۶): دانش واقعی رسوب نمی‌کند!

برای دوستانی که برای نخستین بار نوشته ای از سلسله مطالب تحت عنوان قوانین یادگیری من را می‌خوانند، لازم است توضیح دهم که این مطلب ادامه‌ی پنج مطلب دیگر است و مطالعه مستقیم این مطلب بدون مطالعه آنها، ممکن است موجب بروز پیش داوری یا سوء برداشت شود (مطلب اول، مطلب دوم، مطلب سوم، مطلب چهارم، مطلب پنجم). مهم‌ترین نکته‌ای که اگر چه بدیهی است، اما تجربه نشان داده که تکرار دائمی آن، همواره لازم بوده و هست، این است که: آنچه اینجا می‌خوانید کاملاً نظرات و سلیقه و تجربه‌ی شخصی است و هیچ پایه و اساس علمی ندارد و صرفاً اصول و قوانینی است که نویسنده‌ی این متن، در تحلیل یادگیری خود،‌ مد نظر قرار می‌دهد. همچنانکه خواننده‌ی این متن هم، اگر لحظاتی وقت بگذارد و قلمی در دست بگیرد، فهرست مشابه یا متفاتی از […]

قوانین یادگیری من (۵): یادگیری چریکی در برابر یادگیری منظم

مقدمه: این فایل پنجمین قسمت از سلسله فایل‌های قوانین یادگیری من است. از دوستانی که قسمت های قبلی را مطالعه نکرده‌اند تقاضا می‌کنم قبل از مطالعه این مطلب، آنها را مرور کنند (لینک قسمت اول، لینک قسمت دوم، لینک قسمت سوم، لینک قسمت چهارم). معنای لغت چریک و تداعی‌های مرتبط با آن، احتمالاً برای کسانی که در حوزه‌های نظامی فعالیت کرده‌اند، با آنچه در ذهن امثال من می‌گذرد تفاوت دارد. برای اینکه دقت کلامی حفظ شده و از سوء برداشت جلوگیری شود، شاید بد نباشد که قبل از ادامه دادن متن، کمی در مورد انگیزه‌ام از به کارگیری این صفت توضیح دهم. اصطلاح چریک و جنگ چریکی، بیش از دویست سال است که در نوشته‌ها به کار می‌رود. اولین کتابی که در این زمینه منتشر شد عنوانی شبیه این داشت: The Art of making war in […]

قوانین یادگیری من (۴): فرایند یادگیری فشرده وجود ندارد

در داستان‌ها و افسانه‌های قدیمی ملل مختلف، بسیار نقل شده که کاروانی در عبور از بیابانی بزرگ، با زمینی درخشان مواجه می‌شوند و می‌بینند که همه جا از الماس پوشیده شده. هر کس به قدر توان خود از آن الماس‌ها برمی‌دارد و سرزمین را ترک می‌کنند. پایان این نوع داستان‌ها معمولاً چنین است که عده‌ای، زیر فشار بار زیادی که برداشته‌اند می‌میرند و عده ای دیگر، از حسرت و اندوه اینکه چرا بیشتر برنداشته‌اند، دق می‌کنند و جان می‌سپارند! به نظر می‌رسد برای بسیاری از ما، تلاش برای یادگیری چیزی شبیه جستجوی سرزمین الماس است. به دنبال «یادگیری خالص و فشرده» هستیم. سرزمینی از الماس که عصاره دانش و تجربه انسانی در آن روی زمین ریخته باشد. البته باید پذیرفت که محدودیت زمان و شتابزدگی اجتناب ناپذیر عصر جدید هم، چنین رویکردی را تشویق و […]

درباره یادگیری: قوانین یادگیری من (۳)

این نوشته سومین نوشته از سلسله نوشته‌های قوانین یادگیری من است. نوشته‌ی اول مقدمه‌ای ظاهراً نامربوط بود و نوشته دوم، درباره‌ی ذهن مصداق یاب. این بار می‌خواهم راجع به مفهومی بنویسم که به شکل‌های مختلف در قالب کامنت‌ها و بحث‌ها در نوشته‌های خودم و در رسانه‌های عمومی مطرح کرده‌ام. اما به هر حال، دست باز من در اینجا باعث می‌شود راحت‌تر و بدون حذف و اضافه‌های غیرضروری بنویسم. چند سال پیش، در پایان یک دوره MBA یک ساله، دانشجویی پیش من آمد و گفت: «الحمدلله. هر چه را در این دوره MBA‌ به ما گفتند، من دیدم که ما دقیقاً به صورت کامل اجرا می‌کرده‌ایم. فقط اسمش را نمی‌دانستیم». شنیدن این حرف برای من خیلی عجیب بود. هم از آن جهت که در یک دوره‌ی یک ساله، اساساً اساتید و مدرسان متعددی می‌آیند و به […]

قوانین یادگیری من (۲): ذهن مصداق یاب

خیلی طولانی شده. خیلی. ببخشید. خودم دوباره خوندمش خجالت کشیدم. در نوشته‌ی قبل خواستم این بحث را شروع کنم که: چرا یاد نمی‌گیریم؟ اما مقدمه چنان طولانی شد که شروع واقعی بحث به این نوشته کشید. به نظر می‌رسد که یادگیری یک مهارت است. هر مهارتی – خواه نواختن موسیقی باشد و خواه صحبت به زبانی دیگر و خواه ساختن صنایع دستی – نیازمند دانستن تعدادی اصول پایه و تمرین کردن روی آن است. هر چیزی که تسلط بر آن، نیازمند تمرین و اجرایی کردن نباشد، از جنس «دانش» است و نه «مهارت». ویژگی دیگر هر مهارتی، فرد محور بودن آن است. وقتی از نواختن یک ساز موسیقی حرف می‌زنیم،‌ بلافاصله می‌گویند: پای درس چه کسی نشسته‌ای؟ اما حوزه‌ی دانش چنین نیست. دانش توسط دانشمندان تولید می‌شود اما مستقل از دانشمندان، معنا و بقا پیدا می‌کند. به محض اینکه […]

درباره یادگیری: چرا یاد نمی‌گیریم (۱)؟

مقدمه منهای یک: از بس که نوشته‌ام خسته شده‌ام. اما باز هم چون ظاهراً تعداد کسانی که هنوز نفهمیده‌اند و به نظر نمی‌آید که هرگز بفهمند، زیاد است، باید تکرار کنم آنچه اینجا می‌نویسم نظرات شخصی بنده است و هیچ ارزش دیگری ندارد! مقدمه صفر: دیروز در هواپیما – وقتی که از ابزارهای ارتباطی و دوستان و آشنایان منفصل می‌شوم و فرصتی برای فکر کردن پیدا می‌شود – با خودم فکر می‌کردم که جایی که امروز هستم حاصل کدام ویژگی‌های من است و اگر جای بهتری نیستم، حاصل کدام ویژگی‌هاست. فهرست بلندبالایی نوشتم. ویژگی‌های بد زیاد داشتم. مثلاً ترس از فرایند‌های طولانی اداری. من اصلاً از فرم و نامه و رفتن از این اتاق به آن اتاق می‌ترسم. به خاطر این هم، خیلی ضرر کرده‌ام. حاضر نشده‌ام بروکراسی دنیا را بفهمم. یادم می‌آید که قدیم‌ها چند […]

آن پنجمین کتاب…

استراتژی فردی من

این مطلب را برای عصر ایران نوشتم: آنچه اینجا می‌نویسم برداشت و نظر و تجربه‌ی شخصی من است. قطعاً پخته نیست. اما دیواری است که امروز در تحلیلها و تصمیم‌هایم به آن تکیه می کنم. طولانی است. خواندنش حوصله می‌خواهد. شاید فایده هم ندارد. اما باید جایی می‌نوشتم. نمی‌دانم چرا. نمی‌نویسم که بگویم این نگاه درست است. می‌نویسم که بگویم این نگاه هم وجود دارد: در مدل ذهنی من و در انتخاب‌ استراتژی‌ام برای یادگیری و زندگی. دوست دارم – به دلیلی که کمی پایین‌تر می‌نویسم – اگر زیر این نوشته کسی برایم چیزی نوشت، راجع به نگاه من به یادگیری نباشد. بلکه بیانی از نگاه خودش به یادگیری باشد. اما اگر هر انسانی را ایمانی باشد و ایمان چیزی باشد که هرکس حاضر است جانش را برای آن بدهد، می‌توان گفت: آنچه می‌نویسم ایمان […]

«آموزش» مقدس نیست

مقدمه ی اول: چند سال پیش، وقتی آموزش استراتژی و مذاکره را در ایران آغاز کردم، الگوهای آموزشی کشورهای توسعه یافته، پیش رویم بود. این بود که کلاسها را به همراه «مطالعات موردی» و «تمرین های گروهی» اجرا میکردم. استدلالم این بود که «دانش» را میتوان با «خواندن انفرادی» به دست آورد اما «بینش» جز با «مباحثه» و «تمرین» حاصل نمیشود. همیشه به دانشجویان اجازه داده ام امتحان های خود را «بدون حضور مراقب»، با استفاده از جزوه و کتاب و موبایل و حتی با مشورت همکلاسی ها انجام دهند. استدلالم هم این بوده که هیچگاه، در هنگام مواجهه مدیران با مشکلات، درها به روی آنها بسته نمیشود و موبایلها را از آنها نمیگیرند، پس چرا وقتی که من از آنها امتحان میگیرم، مشورت را ممنوع کنم یا جزوه ها را ببندم یا … اما […]

چالش اصلی در یادگیری

در هر جامعه و فرهنگی – خصوصاً جوامع کمتر توسعه یافته – به نظر میرسد بیشتر از «به خاطر سپردن آموخته های جدید» آنچه در یادگیری صحیح مهم است، «از خاطر زدودن آموخته های کهنه» باشد. با متمم:درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلط‌ها اکتفا کرد تاریخ چیست و به چه کار می‌آید؟ فروشی نیست! تبلیغ خلاقانه گاردین در تقلا برای رایگان ماندن چند جمله از کتاب جهان مکتوب | آیا آیندگان کتابهای ما را خواهند خواند؟ سواد رسانه ای – بازار جدیدی برای عرضهٔ خدمات | معرفی گراند نیوز زندگی در یک قطره آب | خاویر آزنار باتری‌های شارژی لیتیوم یون دنیا را تسخیر کرده‌اند +۹۶ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر […]

تلخی قهوه یا تلخی زهر (برای جوانهای زیر ۲۵ سال)

چند وقتی است که به وضوح احساس میکنم طیف مخاطبان سایت من گسترده تر شده است. سالهای پیش، مخاطبان من محدود به دانشجویانم بود و دانشجویانم عمدتاً مدیران میانی و ارشد در فضاهای کسب و کار بودند. خواسته ها و انتظارات آنها با خواسته ها و انتظاراتی که امروز از من و گفته های من میرود، بسیار متفاوت بود. بر اساس ایمیلهایی که دریافت میکنم متوجه شده ام که تقریباً نیمی از کسانی که این روزها با من در ارتباط هستند، کمتر از ۲۵ سال سن دارند. نسلی که مهمترین نیازشان در این سنین، «امید و انگیزه» است. این در حالی است که حرف من، نوشته های من و دغدغه های من، کمی طعم تلخ دارد. چه باید کرد؟ این حرفهای تلخ را باید شنید؟ باید بکوشیم که نویسنده را ارشاد کنیم؟ یا باید خواندن […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser