محمدرضا شجریان را از دست دادیم. البته در مورد هنرمندان و نویسندگان و همهی آنهایی که دستی در «خلق» دارند، مرگ پایان زندگی نیست و این بزرگان، با آثارشان به زندگی در میان ما ادامه میدهند و تأثیرگذاریشان رنگ نمیبازد. پیش از این یک بار در سال ۹۵ در مورد ایشان مطلبی نوشتم و در روزنوشته و عصر ایران منتشر کردم (محمدرضا شجریان: استاد اسطورهای آواز و زندگی). حرف بیشتری ندارم که بنویسم. جملهی کوتاهی که در اینستاگرام نوشتم، به نظرم خلاصهی زندگی او را شرح میدهد: «از مردم بود و با مردم ماند.» هنرمندان، اندیشمندان و بهطور کلی، همهی صاحبان نام و اعتبار، در مقاطعی از زندگی وادار میشوند بین «همدلی با ملت» و «همراهی با قدرت» یکی را برگزینند و نیکبختی یا شوربختی خود را رقم بزنند. شجریان در این بزنگاهها، هوشمندانه عمل […]
مطالب مرتبط با محمدرضا شجریان
لحظات ناب، شکنندهاند
در بخشی از کتاب راز مانا مصاحبهکننده از شجریان دربارهی «تجربهی لحظات اوج» میپرسد. لحظاتی که «اوج پرواز احساسی» به وجود آمده و تجربهای رخ داده که بتوان گفت: «دیگر از این بالاتر وجود ندارد.» شجریان در پاسخ میگوید که چنین نقطهای را تجربه نکرده است. او توضیح میدهد که تجربههای خوبی داشته، اما همیشه حس کرده که میتواند چیزی بالاتر از اینها هم وجود داشته باشد. او میگوید که گاهی اوقات فضایی ایجاد شده که به نظر رسیده بسیار به چنین تجربهای نزدیک است. اما معمولاً اتفاقی افتاده و همه چیز را به هم زده است. به عنوان مثال، به یک کنسرت اشاره میکند که فضای شگفتانگیزی داشته و جای سوزن انداختن نبوده. در حدی که پشت صحنه هم عدهای نشسته بودند. به تعبیر او «یک معنویتی در سالن بود که نگو!» شجریان رابطهی آن […]
#یادبود مردگان و یا #یادهست زندگان؟
پیش نوشت: این مطلب برای عصر ایران نوشته شده است. اصل مطلب: حوصلهی طولانی نوشتن ندارم. قبلاً به بهانهی حبیب، در مورد احترام به مردگان که در فرهنگ ما بسیار رایجتر از احترام به زندگان است نوشته بودم. در مورد بزرگانمان از جمله کیارستمی، پیشنهاد کرده بودم که لااقل تا زندهاند، حتی اگر شده کتاب کوچکی از آنها یا یکی از محصولات فرهنگی آنها را بخریم. نه برای آنها که آنها بینیاز از ما هستند. برای خودمان تا در زمان از دست دادنشان، کمتر رنج بکشیم و اگر افسوس میخوریم، به خاطر از دست دادنشان باشد و نه بیتوجهیهایمان. از لغت یادبود بدم میآید. به یادمان میافتد که کسی بود. ای کاش فرهنگستان یا هر جای دیگری، با زور یا قانون یا بخش نامه یا توصیه، به جای واژهی منحوس و مانوس یادبود واژهی نیک […]
آخرین دیدگاه