یکی از بزرگترین اختراعات انسان طی قرنهای اخیر، کسب و کارِ سازمان یافته (Organized Business) بوده است. به این معنا که از اقتصاد مبتنی بر دکانداری به سمت اقتصاد مبتنی بر ساختار سازمانی روی آورده است. این الگوی کسب و کار، تا حد زیادی از الگوهای سیاسی و ساختارهای اجتماعی الهام گرفته است. قبل از اینکه چارت سازمانی اختراع شود و پستهای سازمانی مطرح شوند و چیزی تحت عنوان پستهای معاونتی شکل بگیرند، مفاهیمی مثل دربار و القاب درباری و وزارت در ساختارهای حکومتی پدیدار شدند. البته بعدها به علت چاق و فربه و ایستا بودن ساختارهای حکومتی و لاغر و چابک و پویا بودن ساختارهای کسب و کار (حداقل در مقایسه با دولتها) عملاً مفهوم سازمان و ساختار سازمانی بیشتر توسط کسب و کارها توسعه پیدا کرد و این بار، حکومتها و دولتها در سراسر جهان، […]
مطالب مرتبط با اقتصاد
ما و ابزارها
با دستگاه ضبط و پخش mp3 که تازه خریده بود بازی میکرد و هر کاری میکرد نه صدایی از آن در میآمد و نه صدایی به آن فرو میرفت! همه دکمه ها را زد. همه دکمه ها را دوتا دوتا زد. حتی یکی دوبار به دستگاه ضربه زد. گفتم: خوب این دفترچه راهنما رو بردار. حتماً نوشته که چگونه کار میکنه. گفت: نه بابا. این دفترچه ها مال آدمای خنگه. اینقدر توش توضیح واضحات نوشته حوصلم سر میره. من الان خودم می فهمم چیکار کنم. و این حرکت ساده، میشود اساس فرهنگ رفتاری ما. ابزارها را میگیریم بی آنکه حاضر باشیم دستورالعملها را بخوانیم. گاهی هم خودمان دستورالعمل جدید مینویسیم. گاهی هم دستورالعمل خودمان را به سازنده ابزارها هدیه میدهیم تا اطلاعات و دانششان افزون شود. با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان […]
سالی که گذشت: سال مذاکره
سال ۹۲ هم به پایان رسید. مثل همهی سالهای قبل که آمدند و رفتند. و مثل همهی سالهای بعد که خواهند آمد و نخواهند ماند. شاید این سال را بتوان سال مذاکره نامید. چرا که یکی از تاثیرگذارترین رویدادهای امسال، مذاکرهی ایران و جهان غرب بود. آنچه در اینجا میخوانید مرور یک دانشجوی کمسواد حوزهی مذاکره است بر آنچه گذشت. امیدوارم این نوشته بیش از آنکه زیر تیغ جراحی منطق منفعت اندیش، سلاخی شود، دعوتی باشد برای اندیشیدن. مهم نیست که حاصل این اندیشیدن، موافق این نوشتهها باشد یا مخالف آن. برای فردی چون من که به دور از دنیای سیاست است، طبیعی است که تحلیل «علت و انگیزهی رویدادها» ساده نیست و من هم قصد ندارم در این خصوص بنویسم. اما در مورد «تبعات رویدادها» میتوان نوشت. ترکیب سلیقه و تجربه و خواستهها و […]
ثروتمند شدن چه معنایی دارد؟
مردم ما وارن بافت را دوست دارند و کتابهای او را با اشتیاق میخرند. مردم ما بیل گیتس را دوست دارند و مصاحبههایش را با دقت می خوانند. مردم ما استیو جابز را دوست دارند و برای مرگش، بیشتر از آمریکاییها عزاداری کردند. ما ثروتمندان کشورهای دیگر را دوست داریم و به آنها احترام میگذاریم. پس عمدهی ما تفکرات «ضد سرمایه» و «ضد سرمایهداری» نداریم. پس چرا از دیدن ماشینهای گرانقیمت و زیبا در خیابانهای شهر لذت نمیبریم؟ مگر نه اینکه ویژگی زیبایی در این است که حتی وقتی هم متعلق به تو نیست، هنوز می توانی از دیدنش لذت ببری؟ به نظر میرسد ثروتمند شدن در جوامع مختلف، پیامهای مختلفی دارد. با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلطها […]
استعفای عاطفی
استعفا یکی از نقطه های عجیب در زندگی شغلی هر انسان است. لحظه ای که تمام تلاش و کوشش و ساخته ها و خاطره ها را، در یک اتاق رها میکنی، کیف ات را بر میداری و از ساختمانی بیرون می آیی که هفته ها، ماهها و سالها، بهترین بخش روزت را در آنجا گذرانده ای. دردی کشنده دارد و هر چه مدت کارکردنت بیشتر باشد کشنده تر. اما در فضای امروز جامعه ما، در کنار «استعفای قانونی» که با نامه نگاری و تسویه حسابهای بیمه و مالیات و … همراه است، شکل دیگری از استعفا پدید آمده که من آن را «استعفای عاطفی» مینامم. در این نوع از استعفا، فرد هنوز به محل کار خود مراجعه میکند. هنوز در لیست بیمه و حقوق شرکت وجود دارد. هنوز صبح ها و عصرها ساعت ورود و […]
آخرین دیدگاه