پیش نوشت: این مطلب، خیلی کوتاه و ناقص است. صرفاً اینجا نوشتم تا با دیدن دوبارهاش، کمی بیشتر فکر کنم. اصل مطلب: هر روز، صبح قبل از شروع کار روزانه، تعدادی از سایتهای خبری ایرانی و خارجی را مرور میکنم. چند روز اخیر، احساس کردم که روند افت کیفی سایتها بسیار محسوس شده است. در این قضاوت من، این مسئله را هم لحاظ کنید که تقریباً با دستاندرکاران تمام سایتهایی که چک میکنم، رابطهی دوستی بسیار نزدیک دارم و احتمالاً سوگیری ذهنی مثبت، باعث شده که خیلی دیرتر از سایر مخاطبان، احساس نارضایتی کنم. ترجیح میدهم به نام هیچیک از سایتها اشاره نکنم. اما روند مشخص است: سایتها به وضوح از #شبکه های اجتماعی عقب افتادهاند. منظورم از عقبافتادگی، این نیست که مثلاً خبرهایی در شبکههای اجتماعی هست که در سایتها نیست (این یک واقعیت است که […]
مطالب مرتبط با استراتژی محتوا
پنج نوع مخاطب برای کسب و کار (خصوصاً در شبکه های اجتماعی)
در گذشتههای دور (از حدود سه هزار سال پیش تا حدود ده سال پیش) وقتی انسان در مورد کسب و کار فکر میکرد، دیگران را به سه دسته تقسیم میکرد: آنها که مشتری هستند. آنها که مشتری نیستند و نخواهند شد. آنها که مشتری نیستند و ممکن است مشتری بشوند. دوران جدید، مفهوم دیگری را در کنار مشتری و شاید به جای مشتری مطرح کرده است: مخاطب. امروز، سازمانها با مخاطب خود حرف میزنند. مخاطب ممکن است هرگز مشتری نباشد. اما مخاطب است. مشتری هم ممکن است مخاطب نباشد. سازمانها با مخاطب حرف میزنند و به مشتری میفروشند. البته این دو گروه، میتوانند با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. شاید هم تا حد زیادی نزدیک باشند. اما به نظر میرسد که دنیای جدید و فرهنگ جدید و ابزارهای جدید، فاصلهی بالقوه بین مخاطب و مشتری را […]
وقتی همه نویسنده ایم – مروری بر چالشهای استراتژی محتوا در دوران جدید
محسن امین، در کنار همهی تخصصهایش، تیترنویس خیلی خوبی است. همان چیزی که فرنگیها به آن Copywriter میگویند. امیدوارم فرصتی پیدا کند و با هم یک فایل رادیو مذاکره در مورد نوشتن و رسانه تهیه کنیم. حتی در پیامهای شخصی هم، مینیمال مینویسد. دیروز برایم دو عکس فرستاد و زیرش نوشت: روزنامهی فردا! محسن عزیز لطف کرده و گزارشی از بخشی از جلسهای که قبلاً در روزنامهی همشهری داشتیم و در مورد آینده روزنامه نگاری و رسانه و تولید محتوا با دوستان عزیزم در همشهری گپ زدیم را منتشر کرده است. عنوان اصلی و عنوان دوم متن را هم انتخاب کرده که من خیلی دوست داشتم: وقتی همه نویسندهایم مروری بر بایدها و نبایدهای استراتژی محتوا در روزگاری که تعداد نویسنده ها بیشتر از تعداد خواننده هاست البته محسن امین همیشه حرفی میزند که درست […]
گزارش بازدید از دفتر روزنامه همشهری
به لطف و دعوت دوست خوبم آقای محسن امین، فرصتی شد تا امروز به دفتر روزنامه همشهری سر بزنم. ساختمانی زیبا به همراه محیطی مهربان و دوستداشتنی و محدودهی وسیعی از فعالیتها. تا جایی که من میدانم دفتر روزنامه همشهری یکی از گستردهترین مجموعههای مطبوعاتی است که جمعی بزرگ و متنوع از اهل نشر و قلم را زیر یک سقف گرد آورده است. از بخش خبری تا بخشهای تحلیلی و از بخش بورس تا بخش فرهنگ و مجموعه گستردهای از مجلهها مانند دانستنیها و دوچرخه و خردنامه و سرزمین من. فرصتی بسیار ارزشمند بود تا فرایند تولید محتوا در چنین حجم گستردهای را ببینم و اصول و چارچوبهایی را که برای انجام کار هماهنگ و کیفی در چنین حجمی گسترده به کار گرفته میشود، بیاموزم. با وجودی که در تمام ساختمان چرخیدم و بخشها را […]
شبکه های اجتماعی در آیینه تاریخ
پیش نوشت ۱: قبلاً در نوشتهای تحت عنوان شبکه های اجتماعی و ابرواقعیت جدید از علاقهام به شبکه های اجتماعی گفتم و توضیح دادم که علاقمندم در فرصتهایی که پیش میآید، گهگاه در مورد آن بنویسم. اگر چه به خاطر جدید بودن مفهوم شبکه های اجتماعی – لااقل به شکل دیجیتال آن – نمیتوان نظرهای قطعی و تحلیلهای دقیق در این زمینه ارائه داد، اما اینها باعث نمیشود که از فکر کردن به این مفهوم که بخش قابل توجهی از زندگی امروزی ما را شکل داده است غافل شویم. اولین نوشته جدی در این زمینه، بحث شبکه های اجتماعی و مفهوم نظافت اجتماعی بود و اکنون شاید فرصتی باشد تا کمی به آینده شبکه های اجتماعی فکر کنیم. پیش نوشت ۲: کمتر موضوعی را میتوانید بیابید که نظرات و تحلیلها در مورد آن به اندازهی تحلیلهای مرتبط با […]
رسانه هایی از جنس انسان یا انسانهایی از جنس رسانه…
گاهی فکر میکنم، ما در جمع انسانهایی از جنس رسانه یا رسانه هایی از جنس انسان، زندگی میکنیم. عده زیادی مثل یک ضبط صوت هستند. صداهای دیگران را ضبط کرده اند و بازپخش میکنند. تو گویی که مردگان را از قبر بیرون آورده اند، تا دوباره سخن بگویند. عده ای مانند تلویزیون هستند. برنامه های متنوع پخش میکنند. فرستنده اما در جای دیگری قرار دارد که تو نمی بینی و نمیدانی. عده ای مثل وبلاگ هستند. تا میبینی، چند کلامی حرف میزنند و منتظر هستند که کامنت بگذاری یا دوباره به آنها سر بزنی… تنها معیارشان در زندگی، «تعداد دیدارها» است نه «کیفیت» آنها. عده ای مثل فیس بوک هستند. هر وقت می بینی، استیتوس اعلام میکنند و انتظار دارند هر چه میگویند، لایک کنی. عده ای مثل تلویزیون های شیک بزرگی هستند که به […]
آخرین دیدگاه