پشت صندوق یک غرفهی فروش غذا در یک مجموعه از غذافروشیها (به قول امروزیها فودکورت) ایستاده بود. پول خوراکی ۱۸۵۰۰ تومان میشد. گفتم: میشود کارت بکشم؟ یک بار امتحان کرد و نشد. گفت اگر اشکال ندارد پول نقد بدهید. از صبح چند مورد بوده که دو بار از حسابشان برداشت شده. من شرمنده میشوم. بیست هزار تومان دادم. هزار تومان در صندوق داشت و داد. اما ۵۰۰ تومانی نداشت. در جستجوی ۵۰۰ تومان بود. گفتم: مهم نیست. اما کیف پول شخصیاش را از جیب درآورد و ۵۰۰ تومان از آن پیدا کرد و داد. گفتم: نباید از پول شخصی بدهید. گفت: این مشکل شما نیست که کارتخوان کار نمیکند و صندوق هم پول خرد ندارد. مشکل من است. بعد از اینکه خوراکی را با لذت فراوان – به خاطر این برخورد خوب او – خوردم. […]
آخرین دیدگاه