قبلاً مطلبی در مورد بیل گیتس و اسنپ و صنف اتومبیلهای کرایه نوشته بودم. دیدم در گزارش جدیدی که از دیدگاههای بیل گیتس منتشر (تکمیل و به روز) شده، دیدگاهی با ادبیات کاملاً متفاوت مطرح شده است. او این بار – با تغییری مهم و جدی – میگوید: این روباتها مثل Microsoft Excel هستند. اینها اگر هم چند شغل را از بین میبرند، شغلهای جدید ایجاد میکنند. از خواندن این گزارش در وال استریت ژورنال خوشحال شدم. موضع گیری قبلی بسیار نگرانکننده بود (حتی اگر روبوتکس، قابل دفاع باشد، کسی که در تمام عمر خود روبوتکس نداده، منطقی نیست از آن دفاع کند). امیدوارم در اطراف صنف اتومبیل کرایهی ما هم کسانی باشند که زودتر به این دوستان کمک کنند تا شرایط جدید را درک کنند. پی نوشت: گزارش وال استریت، یک ویژگی مهم و […]
مطالب مرتبط با آینده تکنولوژی
خودران – تکنولوژی هر روز سوالات اخلاقی جدیدی را روی میز میگذارد
چند ماه اخیر، اخبار خودروهای بدون راننده یا Autonomous Cars که من ترجیح میدهم آنها را خودران بنامم، زیاد شده است. نکته ای در مورد معادل فارسی Autonomous Car (فعلاً: خودرو بدون راننده) بر روی استفاده از خودران تاکید دارم. چون اگر حواسمان نباشد، ممکن است طی چند سال آینده که خودرانها وارد کشور شدند، با معادلهای شگفت انگیزی معادلستان مواجه شویم. اگر خوش شانس باشیم، رانانه را پیشنهاد میدهند و اگر بدشانس، شاید آدم بَر هم جزو گزینهها باشد (اگر بتوانید حدس بزنید که آوابَر به چه چیزی گفته میشود، باید به خلاقیتتان آفرین گفت). بگذریم. آنچه برای من جالب بود و دوست داشتم با شما هم در میان بگذارم، یکی از هزاران چالش مربوط به اخلاق تکنولوژی است: یک مانع روانی جدی برای حمایت قانونی از خودران ها دقیقاً در زمانی که آمریکای شمالی […]
خودرو بدون راننده گوگل: راننده هایی که آدم نیستند!
یک ماه گذشته، یکی از زیباترین خبرهایی که شنیدهام و دوست داشتهام، مکاتبات گوگل و دولت فدرال آمریکا در مورد خودروهای Autodrive است. خودروهایی که بدون هدایت انسان، مسیر خود را طی میکنند. خودرو بدون راننده گوگل، تا کنون ۵۰۰ هزار کیلومتر در اتوبانها و نواحی شهری آمریکا رانندگی کرده، بدون اینکه حتی یک مورد تصادف داشته باشد و این سابقه، برای اینکه صاحبان تکنولوژی ادعا کنند که سیستم های هوشمند آنها، در زمینهی رانندگی، مستعدتر از انسان است، کافی و پذیرفتنی است. اما مجوز رسمی قانونی برای اینکه این خودروها به صورت انبوه در خیابانها در حال حرکت باشند، طبیعتاً باید توسط مراجع قانونی صادر شود. گوگل طی ماههای گذشته، مکاتبات متعدد خود را با مراجع قانونی انجام داد و یکی از سوالات کلیدی گوگل، این بود که آیا اساساً قانون گذار، در هنگام […]
درباره فراموش کردن و ویژگیهای دیگر حافظه بیرونی
پیش نوشت صفر: این مطلب، هنوز ساختار کامل و درست ندارد. فقط اینجا آن را نوشتم تا با توجه به نظرات و بحثهای دوستان، به تدریج آن را تکمیل کنم. لطفاً آن را چیزی بیشتر از یک چرکنویس در نظر نگیرید. پیش نوشت یک: قبلاً مطلبی نوشتم تحت عنوان دنیای دیجیتال و شکل گیری حافظه بیرونی و بعداً آن بحث را در مطلبی تحت عنوان شکل گیری حافظه بیرونی و درد جاودانگی ادامه دادم. در اینجا میخواهم همان بحث را در قالب چند سوال ادامه بدهم. پاسخهایی که برای آنها مینویسم، صرفاً پاسخهای پیشنهادی است و طبیعتاً ممکن است تحلیلها و قضاوتهای دیگری هم وجود داشته باشند که در این مقطع زمانی، هنوز به درستی نمیتوانیم هیچ یک از این تحلیلها را، اعتبارسنجی کنیم. سوال اول: آیا فراموش کردن، یک ضعف است؟ یا آن را […]
دنیای تکنولوژی، حافظه بیرونی و درد جاودانگی
پیش نوشت صفر: این متن ادامه قسمت اول بحث در مورد حافظه بیرونی است. پیش نوشت ۱: مادر بزرگ، وقتی که همهی فرزندان و نوهها در نخستین روزهای سال در خانهاش جمع میشدند، بعد از غذا، با علاقه و هیجان، آلبوم عکسهای بچهها را میآورد. آنها را باز میکرد و برای چندمین سال متوالی، داستانهای مربوط به هر عکس را تکرار میکرد. داستانهای تکراری مادربزرگ اما، شنیدنی بودند. چه آنکه میدانستیم، فرصت شنیدنشان محدود است و اگر به آنها گوش ندهیم و با آنها نخندیم و اشک نریزیم، تا عید سال بعد، فرصت دیدن و شنیدن آنها را نخواهیم داشت. مادربزرگ وقتی مُرد، آلبوم عکسها در شلوغی رفت و آمدها گم شد و قصههایش هم در میان انبوه غصههای ما به فراموشی سپرده شد و آنچه ماند، روایتهایی ناقص و مبهم و متفاوت است که […]
دنیای دیجیتال و شکل گیری حافظه بیرونی – قسمت اول
پیش نوشت نامربوط: مدتی پیش با یکی از دوستان غیرایرانی، در یکی از خیابانهای تهران قدم میزدیم. مغازهای را دید که پشت آن کاغذهای زیادی چسبانده شده بود. او که گاه و بیگاه به ایران سر میزند گفت: اینجا را میشناسم! اینجا را میشناسم! فارسی بلد نیستم. اما اینجا را میشناسم! پرسیدم کجا؟ گفت: این مغازه را میشناسم. بنگاه معاملات املاک است. در سفر قبلی خودم یاد گرفتم. پیشنهادهای جذابشان را روی شیشه میچسبانند. لبخندی زدم و گفتم: آره. قبلاً این کار را میکردند. اما الان کمتر شده. خیلی کمتر. اطلاعاتشان را در کامپیوتر و یک شبکه مرکزی ذخیره میکنند. با جستجو در دیتابیس، پیشنهادهای مناسب را بر اساس نیاز و اولویت تو، پیدا میکنند. گفت: اما این بنگاه املاک است. میدانم. من در سفر قبلم یاد گرفتم. مجبور شدم برایش توضیح بدهم که مغازهای که […]
آخرین دیدگاه