کنکور درس مهمی برای من داشت که هرگز در زندگی آن را فراموش نمیکنم: اگر در میان همهی گزینهها، حداقل یک گزینه وجود دارد که از نادرست بودن انتخاب آن مطمئن هستی، حتی انتخاب تصادفی سایر گزینهها هم، بهتر از خالی رد کردن پرسشنامه است. با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلطها اکتفا کرد تاریخ چیست و به چه کار میآید؟ فروشی نیست! تبلیغ خلاقانه گاردین در تقلا برای رایگان ماندن چند جمله از کتاب جهان مکتوب | آیا آیندگان کتابهای ما را خواهند خواند؟ سواد رسانه ای – بازار جدیدی برای عرضهٔ خدمات | معرفی گراند نیوز زندگی در یک قطره آب | خاویر آزنار +۳۱۷ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته […]
دسته بندی: حرفهای بی سر و ته
حزب کلیک (حرفهای بی سر و ته)
در فضای حقیقی، حزبها و نگرشهای مختلف داریم. مجموعههایی که هر کدام، بر اساس منافع و نگرش و دیدگاههای خویش، حضور دارند و در تضارب آراء، میکوشند همراهان خویش را بیابند. روزنامههای کیهان و شرق و همشهری و اعتماد و بهار و …، همگی مصداق نگاههایی هستند که در راه خویش، استوار هستند و بر ادعاها و اصول و ارزشهای خود، اصرار و استقامت دارند. اما در فضای مجازی، حزب و جناح دیگری موجود است که برایش نه دولت مهم است و نه ملت. نه منافع ایران و هیچ کشور دیگر. اینها فقط به Rank و رتبه فکر میکنند: سایتهای تشنهی کلیک. برای اینها، مهم نیست که ما، آرامش داشته باشیم یا شاد باشیم یا ناراحت یا ناامید. برایشان فقط مهم است که کلیک کنیم. آنها حزب کلیک هستند. حاضرند هر روز، خبری را اعلام […]
انتخاب شغل و مهمترین تصمیم ما
پیش نویس: حرفهای بی سر و ته چه هستند؟ اصل حرف بی سر و ته: معمولاً به صورت صریح و ضمنی، به ما میآموزند که مهمترین انتخاب شغلی ما، انتخاب بین کارمندی و کارآفرینی است. اما امروز، بعد از پانزده سال چرخیدن در فضاهای کسب و کار کشور و مدیریت کسب و کارهای مختلف، به این باور رسیدهام که مهم ترین انتخاب شغلی ما، انتخاب بین کار کردن در بخش خصوصی و کار کردن در بخش دولتی است. شرکتهای خصوصی که سهامدار دولتی دارند را هم میتوان تا حد زیادی، زیر مجموعهی بخش دولتی محسوب کرد. چون ویژگی شرکت خصوصی واقعی، فرد یا افراد سرمایه گذاری هستند که برای بازگشت و رشد سرمایه خود تلاش میکنند و انتظار دارند دیگران در برابر این مسئله، پاسخگو باشند. اما در بخش دولتی، سرمایه گذار، انبوه مردمی هستند که […]
حرفهای بی سر و ته
“علی، نباید اون دستگاه قدیمی رو بازسازی میکرد. اما کرد. نه به قیمت لوازمش فکر کرد و نه به اینکه لازم هست یا نه. علی دستگاه رو بازسازی کرد. نباید میکرد. الان بیست و پنج ساله که دستگاه اونجاست. سوئدیها رفتند. دستگاه موند. اما خوب کرد که بازسازی کرد. به نظرم من هم بودم بازسازی میکردم”. اینها رو یه پیرمرد مسن، توی یک کارخانه در شهرک قراملک در نزدیکی تبریز میگفت. به احترام من و چند نفر دیگه که توی جمع زبان آذری نمیدونستیم، فارسی میگفت. حدود دو ماه اونجا بودم تا به نصب یک دستگاه سنگ سوپرفینیش کمک کنم. معمولاً وقت چای، دور هم جمع میشدیم و گهگاه، پیرمرد بعد از مدتی که سر در استکان چای فرو برده بود، سر بلند میکرد و حکایتی، مثل حکایت بالا رو برامون میگفت. همکارانش خوشحال نمیشدن. […]
آخرین دیدگاه