دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دسته بندی: اجتماعیات

استحالهٔ کلمات

استحاله کلمات

کلمات – یک کلمات را می‌توان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای گونهٔ انسان دانست. «کلمات» حتی از «زبان» مهم‌ترند. بسیاری از جانوران دیگر هم، به زبانی برای گفتگو با یکدیگر دست یافته‌اند؛ از گربه‌ها در خیابان تا زنبورها در کندو. اما این انسان است که توانسته ابزاری تا این حد انتزاعی بسازد. به واژه‌هایی مثل آزادی، امید، انگیزه، انتخاب، زندگی و رشد فکر کنید. این‌ها سیب و گلابی و هلو و شلغم نیستند که مابه‌ازاء فیزیکی و مجسّم بیرونی داشته باشند. در عین حال، به مهم‌ترین چیزهایی که ما می‌فهمیم و می‌خواهیم، اشاره می‌کنند. کلمات، دو کارکرد مهم دارند. نخست اندیشیدن است و دیگری گفتگو. ما نمی‌توانیم به چیزی که برایش کلمه نداریم فکر کنیم و به فرض هم که فکر کنیم، نمی‌توانیم آن را عمیق بفهمیم و به فرض هم که بفهمیم، نمی‌توانیم از آن […]

«نکاتی دربارهٔ نگارش مطالب انتقادی» یا «چگونه مثل مهرداد خدیر ننویسیم؟»

تفکر نقاد

مدت‌هاست نوشته‌های جناب آقای مهرداد خدیر را دنبال می‌کنم. به گمانم می‌توانم ادعا کنم که در چهار سال اخیر، حداقل در سایت عصر ایران، مطلبی از ایشان نبوده که نخوانده باشم. سال‌ها پیش، یک بار هم این فرصت پیش آمد که به شکل حضوری در دفتر عصر ایران ایشان را ملاقات کنم (در گزارش هفتگی شماره دو اشاره‌ای مثبت و کوتاه به آن دیدار داشته‌ام). به قضاوت من، در جایگاه یک خواننده، مقاله‌های روایی ایشان، موفق‌ترین نوشته‌هایشان هستند. اما در نوشته‌های تحلیلی‌شان، «نوسان کیفیت» کاملاً مشهود است. از سوی دیگر، مدت‌هاست در پی فرصتی هستم تا دربارهٔ ویژگی‌های یک مقالهٔ «تحلیلی-انتقادی» مطلبی بنویسم. اما مثال و نمونه‌ای مناسب، که قابل بحث و بررسی باشد، پیدا نمی‌کردم. اخیراً آقای مهرداد خدیر، مطلبی در نقد سخنان دکتر محمد بقایی (ماکان) نوشتند. دکتر بقایی بر این باورند که […]

جملاتی از کتاب مفتش اعظم | داستایوفسکی

کتاب مفتش اعظم

طی هفته‌های گذشته چند بار گفتگوهایی با دوستانم شکل گرفت که به مناسبت بحث لازم شد چند جمله‌ای از کتاب مفتش اعظم داستایوسکی را از حافظه نقل کنم و با خودم گفتم شاید بهتر باشد بخش‌هایی از آن کتاب را در روزنوشته‌ها برای شما هم بیاورم. همان‌طور که احتمالاً می‌دانید، مفتش اعظم (The Grand Inquisitor) در واقع فصل پنجم از کتاب پنجم برادران کارامازوف است. اما ماجرای آن چنان جذاب و پیام آن چنان مهم بوده که به شکل یک کتاب مستقل هم چاپ شده و خوانندگان هم از آن استقبال کرده‌اند. در زبان فارسی هم می‌توانید این اثر داستایوفسکی را به عنوان بخشی از نسخهٔ کامل برادران کارامازوف و یا به عنوان یک کتاب مستقل بیابید و بخوانید. با وجودی که ترجمه‌های متعددی از این اثر وجود دارد، من به دو علت تصمیم گرفتم […]

بیماریِ “چشم انداز نویسی” | مروری بر چشم انداز ایران ۱۴۰۴ و فضای مجازی ۱۴۱۰

چشم انداز ۱۴۱۰

پیش‌نوشت: این مطلب را در سوم مرداد ماه ۱۴۰۰ نوشتم و در روزنوشته‌ها منتشر کردم. اما تراکم کارها چنان زیاد بود که نتوانستم به موقع کاملش کنم. اکنون آن را کامل کرده‌ام و با تاریخ جدید (بیستم آبان ماه ۱۴۰۰)‌ بازنشر می‌کنم. اصل مطلب: در چند روز اخیر، بخش‌هایی از سند فضای مجازی در ایران ۱۴۱۰ منتشر شد (فایل PDF دو صفحه از سند). آخرین باری که یک سند چشم انداز حاکمیتی را خواندم، چشم انداز ایران ۱۴۰۴ بود که در سال ۸۲ منتشر شد. مروری بر آن سند نشان می‌داد که تدوین‌کنندگان، یا آشنایی چندانی با کارکرد چشم انداز نویسی نداشته‌اند و یا این کار را صرفاً به عنوان تشریفات انجام داده‌اند. بررسی یک سند چشم انداز دیگر که بعد از گذشت ۱۸ سال تنظیم و منتشر شده، نشان می‌دهد که نوع نگرش و عمق […]

از کلمه‌ی «سیستمی» نترسیم

مشکلات سیستمی - فساد سیستمی

آن‌چه در ادامه می‌آید،‌ مطلبی است که برای عصر ایران نوشته‌ام (لینک نوشته در عصر ایران) و در آن کوشیده‌ام معنای کلمه‌ی «سیستمی» را که در اصطلاحاتی مانند «فساد سیستمی» و «مشکلات سیستمی» به کار می‌رود توضیح دهم. سال‌هاست استفاده از این تعبیرها تصریحاً یا تلویحاً ممنوع بوده و رسانه‌های رسمی کوشیده‌اند آن‌ها را به کار نبرده یا به‌کارگیری آن‌ها را نقد کنند. این در حالی است که به گمان من، چنین برخوردی صرفاً ناشی از درک نادرست از واژه‌ی «سیستمی» بوده است. بی‌تردید اگر چنین مطلبی را از ابتدا برای مخاطبان روزنوشته می‌نوشتم، ساختاری محکم‌تر را به کار برده و جزئياتی بیشتر را مطرح می‌کردم. اما مخاطبان این نوشته، گروه دیگری هستند و برایم مهم بوده که پیامِ کلام، ولو به قیمت قربانی شدن برخی از ظرافت‌های علمی و فنی، به گروه هدف منتقل […]

عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان | مناظره یا گفتگو؟

روشنفکری و حقیقت

در روزهای اخیر، به واسطه‌ی گفتگویی که میان عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان در کلاب‌هاوس (که به قول سروش بیشتر به کباب‌هاوس تبدیل شده) شکل گرفت، مطلبی برای عصر ایران نوشتم (لینک نوشته در عصر ایران). البته انگیزه‌ی نوشتن آن مطلب، مقاله‌ی دیگری در عصر ایران بود که از زاویه‌ای متفاوت به گفتگوی این دو نفر پرداخته بود. دوستان عصر ایران هم، هم از سر لطفی که به من دارند و هم از این رو به طرح دیدگاه‌ها از زوایای مختلف باور دارند، با وجودی که محتوای نوشته‌ی من با مقاله‌ی قبلی همسو نبود، آن را منتشر کردند. آن مطلب را – صرفاً برای این‌که در آینده در دسترس باشد – در این‌جا بازنشر می‌کنم. آن را لابه‌لای تراکم کارها و بسیار سریع نوشته‌ام و در مرور بعدی دیدم که هم از نظر نگارش و […]

مرگ سعید الصحاف | کمدین بغداد

مرگ سعید الصحاف

مدتی پیش رسانه‌های ایرانی اعلام کردند که سعید الصحاف مرده است (+). اگرچه تا لحظه‌ای که این مطلب را می‌نویسم در ویکی‌پدیای انگلیسی او هنوز تاریخ مرگ اضافه نشده است، اما این اتفاق قابل‌درک است. الصحاف دیگر آن‌قدر شخصیت مهمی نیست که زنده یا مرده بودنش برای کسی فرق کند. کسانی که حدود یک دهه از من کوچک‌تر هستند، احتمالاً سعید الصحاف را چندان به خاطر نمی‌آورند. او آخرین وزیر اطلاع‌رسانی حکومت صدام بود. سال ۲۰۰۳ در روزهای آخری که نیروهای ائتلاف (به رهبری آمریکا و انگلیس) تقریباً همه جا را گرفته بودند و بغداد در آستانه‌ی سقوط بود، سعید الصحاف خبرنگاران را روی پشت‌بام وزارتخانه‌ی خود جمع کرده و مصاحبه‌ی مطبوعاتی برگزار می‌کرد و از موفقیت «مقاومت» می‌گفت. یک بار در شرایطی که بسیاری از فرماندهان رژیم صدام خودکشی کرده یا فرار کرده بودند، […]

یادی از رضا بابایی

رضا بابایی

در چند هفته‌ی اخیر حجم کارها و تراکم فعالیت‌هایم در حدی بود که فرصت نشد آن‌چنان که دوست داشتم و دارم، به روزنوشته بپردازم. چون نوشتن در این‌جا تمرکز حواس و ذهن منسجم می‌خواهد و مثل شبکه‌های اجتماعی نیست که با به هم چسباندن چند کلمه به هم و ساختن یا بافتن چند جمله، چیزی حاصل شود. با این حال، چون حداقل یک یا دو هفته‌ی دیگر هم در وضعیت فعلی خواهم بود و به سادگی نمی‌توانم آن‌جور که باید و شاید بنشینم و به روزنوشته‌ها بپردازم، گفتم به بهانه‌ی به‌روز کردن این‌جا از رضا بابایی یاد کنم. ما رضا بابایی را امسال از دست دادیم؛ به علت سرطانی که حدود یک سال مهمان تن او بود. و چه تلخ که در دوران کرونا آن‌قدر به «مرگ‌ها» و «از دست دادن‌ها» خو گرفته‌ایم که میل […]

محمدرضا شجریان | پیروزِ راهِ دشوارِ کنارِ مردم بودن

blank

محمدرضا شجریان را از دست دادیم. البته در مورد هنرمندان و نویسندگان و همه‌ی آن‌هایی که دستی در «خلق» دارند، مرگ پایان زندگی نیست و این بزرگان، با آثارشان به زندگی در میان ما ادامه می‌دهند و تأثیرگذاری‌شان رنگ نمی‌بازد. پیش از این یک بار در سال ۹۵ در مورد ایشان مطلبی نوشتم و در روزنوشته و عصر ایران منتشر کردم (محمدرضا شجریان: استاد اسطوره‌ای آواز و زندگی). حرف بیشتری ندارم که بنویسم. جمله‌ی کوتاهی که در اینستاگرام نوشتم، به نظرم خلاصه‌ی زندگی او را شرح می‌دهد: «از مردم بود و با مردم ماند.» هنرمندان، اندیشمندان و به‌طور کلی، همه‌ی صاحبان نام و اعتبار، در مقاطعی از زندگی وادار می‌شوند بین «همدلی با ملت» و «همراهی با قدرت» یکی را برگزینند و نیک‌بختی یا شور‌بختی خود را رقم بزنند. شجریان در این بزنگاه‌ها، هوشمندانه عمل […]

مناظره کاملا هریس و مایک پنس | سایه‌ی سی‌ساله‌ی یک سرقت ادبی

blank

امروز صبح، بی‌خوابی به سرم زد و نشستم مناظره‌ی کاملا هریس و مایک پنس را دیدم. موضوعات متعددی در مناظره مطرح شد که گزارش آن را – اگر علاقه‌مند بوده باشید – در رسانه‌ها خوانده‌اید و من هم قصد تکرار آن‌ها را ندارم. نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم، یکی از حاشیه‌های ظریف و کوچک مناظره است که از چشم رسانه‌های داخلی دور ماند. در بخشی از مناظره، به ماجرای مدیریت بیماری کرونا پرداخته شد. تحلیل‌گران معتقدند که این موضوع، یکی از اهرم‌های قدرت دموکرات‌ها برای حمله به ترامپ و تیم اوست. کاملا هریس به مایک پنس حمله کرد و مایک پنس هم پاسخ‌هایی ارائه داد. اما یک جمله‌ی پنس مورد توجه من قرار گرفت. او – نقل به مضمون – گفت که برنامه‌ای که بایدن و دموکرات‌ها برای مدیریت این بیماری فراگیر ارائه […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser