دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

چرا دیگر کار خیر انجام نمیدهم!

حدود ۱۰ سال است که در ایران کلاس و سمینار برگزار میکنم.

هیچوقت برای همایشها و کلاسهایم تبلیغ های روزنامه ای و رسانه های انبوه نداشته ام.

چند هزار نفر در سایت من ثبت نام کرده اند و اطلاعات تماس خود را گذاشته اند و هر بار، با ارسال ایمیل یا پیامک، همایشها و کلاسهایم تا سقف ۱۰۰۰ نفر پر شده اند.

این بار، اعلام کردم یک سمینار به نام «توقف اضطراری» در روز جمعه در تالار الغدیر دارم و عواید آن به صورت کامل به بنیاد کودک اختصاص می یابد.

در انواع رسانه ها اطلاع رسانی کردیم اما برای اولین بار در این ده سال، تعداد ثبت نامی ها تا این لحظه به زحمت یکصد نفر رسیده است!

چند روزی است که در حال بررسی و ریشه یابی هستم. اینکه چرا مردم به «من» راحت تر از «کودکان محروم» پول میدهند!!

نظر جمعی از دوستانم را که در حوزه رسانه فعال هستند جویا شدم و در نهایت ناامیدی، پاسخ مشترکی دریافت کردم: «مردم به کلمه خیریه حساس شده اند».

به نظر می رسد در طول سالهای گذشته، عمده همایشهای خیریه بیشتر از محتوای علمی و کاربردی، به تحریک «احساسات» مخاطب پرداخته اند و به همین دلیل، زمانی که مردم کلمه خیریه را می شنوند احساس میکنند قرار است در برنامه ای شرکت کنند که «احساس آنها را تحریک کند» و نه اینکه «مغز و ذهن آنها» را تغذیه نماید.

این چنین است که برنامه من در روز جمعه، به رغم علمی و کاربردی بودن، به دلیل واژه «خیریه»، از اقبال کافی برخوردار نشده و بر اساس نظر کارشناسان، اگر این سمینار بدون واژه خیریه اعلام میشد، استقبال کاملاً متفاوتی را تجربه میکرد.

این رویداد، پیامی است برای من و همینطور خبری است برای سایر دوستان و عزیزانی که تصمیم دارند در حوزه های خیریه فعالیت کنند… به نظر میرسد واژه «خیریه» یک واژه ممنوعه است. کار خیر را باید بی نام خیر انجام داد…

منتظر خواندن نظرات شما هستم.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


61 نظر بر روی پست “چرا دیگر کار خیر انجام نمیدهم!

  • حامد گفت:

    سلام محمد رضای عزیز
    من خودم وقتی که اس ام اس همایش به دستم رسید واقعا خوشحال شدم که شما ، آقای نخجوانی و شاهین فاطمی سمیناریو برگزار میکنید که خیریه هم هست، اما دلیل اینکه خودم نیومدم واقعا به خاطر کلمه خیریه نبوده به این خاطر بوده که برای سفر کاری اون روز تهران نیستم
    امیدوارم این همایش باز هم برگزار بشه با همین ترکیب عالی

  • گیتی گفت:

    باید منتظر ممنوع شدن خیلی از واژه ها شد!
    از جمله ساده زیستی، صرفه جویی و خیلی چیزهای دیگر!

  • علیرضا - قشم گفت:

    هر دم از این باغ بری می رسد …

    مثل اینکه از این به بعد باید در آخر همایش اعلام کنی راستی عواید این جلسه به بنیاد داده می شود.

    اما محمد رضا جان من مطمئنم که با همت امثال تو بنیاد جور دیگری معرفی خواهد شد و جای خود را بین مردم خصوصا قشر تحصیلکرده ی متوسط جامعه باز خواهد کرد . تو راه آن را خواهی یافت. به امید برگزاری همایش به نفع بنیاد در استادیوم ۱۰۰ هزار نفری آزادی…

  • سعیده ( ) گفت:

    سلام..

    به نظر میرسه که همینطور باشه، …

    پیشنهاد من: از این به بعد اگر تصمیمم گرفتید که بخشی از عواید رو به کار خیر اختصاص بدید، بهتره گفته نشه…

    ولی جدا از اینها، خیلی خیلی مشاهده و تجربه جالبی بود، من خودم اصلا فکر نمیکردم اینطوری باشه…واقعا یه واکاوی عظیم روانشناختی میخواد که البته دلیلش هم کما بیش واضحه…

    همونطور که گفتین این رویداد پیام مهمی رو برای همه ما داشت…

  • فایزه گفت:

    بله ما به واژه خیریه حساس شده ایم.همانطور که میدانی یک عکس از کودک فقیری درحال گریه بالباسهای نامناسب را اگر به فردی نشان دهی راحتتر حاضربه خرج کردن است تا به ان کودک کمک کند اما اگر بگویی ما چندهزار ادم تنگ دست داریم درجامعه که نیاز به حمایت مالی دارند کمتر استقبال و خرجی میبینی.بله احساسات برعقل برتری میجویند و اما کلمه خیریه!گاه اعتمادمان را به این واژه خدشه دار کرده اند و ما خیریه ای که واقعا خیریه باشد و مطمین باشیم از رسیدن کمکمان به افراد مستحق را کمتر دیده ایم ما خسته شده ایم از به قول تو درگیرشدن احساساتمان فقط.

  • مهدی بهرامی گفت:

    سلام محمدرضا رمز موفقیت دیده نشدن هست شیطان هم زیاد موفقیت داشته وداره چون اهل خود نمایی نیست

  • علی گفت:

    محمد رضا جان من فایل صوتی مقدمه ای بر هوش هیجانی را گوش میدادم که دیدم گفتی من از اینکه بهم بگویند بیسواد عصبانی میشوم. چقدر خوبه! درسته سی بی تی تراپیست ها میگویند کوربیلوها را در چالش دائم قرار دهید اما به نظرم یه جاهای نباید ان ها را زد یکیش همین حوزه ی سواد و مطالعه است. ان چنان مبحث هوش را خوب طبقه بندی کردی و جا انداختی معلومه شناختت وسیع که اینقدر راحت فراشناخت میدهی به بچه ها!فقط یه نکته من چون فایل ها را با وسواس گوش میدهم شما گفتی وضعیت اخر ولی دکتر شیری گفت ماندن در وضعیت اخر چون وضعیت اخر اطلاعات تخصصی بیشتری داره.به هر صورت فایل های رادیو مذاکره برای هر فراگیر حرفه ای میتونه مناسب باشه چه تو مذاکره چه خود زندگی.دفعه بعدی هم اگه شد در باره مولفه سوم خود انگیزشی برامون صحبت کن!تو قلب من که یه جای ویژه داری!

  • abolfazl گفت:

    سلام
    وجود واژه خیریه حس ترحم افراد را برمی انگیزه این باعث میشه آدم فکر کنه داره به یه سری لطف میکنه ، که شاید تمایل زیادی هم نسبت به این کار نداشته باشه . اگه این واژه نبود آدم فکر میکرد واسه افزایش آگاهی خودش داره خرج میکنه و با احساس رضایت بیشتری پول می داد.
    همچنین افراد نسبت به کار خیر بدبین شدن به خاطر وجود تکدی گرها یی که تو مترو و تو سطح شهر میبینیم.

  • ناشناس گفت:

    سلام
    به نظرم کاربرد واژه خیریه حس ترحم طرف مقابل را برمی انگیزه و آدم فکر میکنه که می خواد یه لطفی بکنه در حق دیگران و شاید خیلی مایل نباشه ولی اگر این واژه نبود میشه گفت این هزینه را برای خودش داره خرج میکنه واسه افزایش اطلاعات خودش پس تمایل بیشتری داره که پول بده .
    دوم اینکه خیلی از ما نسبت به کار خیر بدبین شدیم که دلیلش میتونه وجود زیاد آدم های تکدیگر باشه که تو سطح شهر تو مترو و خیلی از جاها میبینیم . وجود این جور آدم ها دید انسان را نسبت به کار خیر عوض میکنه آدم بدبین میشه.

  • عليرضا گفت:

    والله راستش من اينطور فكر نميكنم و شايد عوامل ديگري هم در اين موضوع دخيل بوده‌اند.

  • م. گفت:

    مسئله، واژه “خیریه” نیست .. زیادی از اعتمادها سوء استفاده شده خصوصا در فضای مجازی و از طریق سایتهای اینچنینی …

    فرصتی لازم است که تشخیص داده شود برنامه خیریه ای سارق اعتماد است یا مغذی روح !

  • علیرضا - قشم گفت:

    هر دم از باغ بری می رسد …

    مثل اینکه از این به بعد باید در آخر همایش اعلام کنی راستی عواید این جلسه به بنیاد داده می شود.

    اما محمد رضا جان من مطمئنم که با همت امثال تو بنیاد جور دیگری معرفی خواهد شد و جای خود را بین مردم خصوصا قشر تحصیلکرده ی متوسط جامعه باز خواهد کرد . تو راه آن را خواهی یافت. به امید برگزاری همایش به نفع بنیاد در استادیوم ۱۰۰ هزار نفری آزادی…

  • سلینجر گفت:

    تعدادی از ما مبتلا به بیمار مسری به نام الرژی روحی هستیم که منبع این اپیدمی رسانه ها و کانون ان تلویزیون است , کافیست تنها ۳۰دقیقه یک بخش خبری را تماشا کنید انگاه شما به صورت باور نکردنی مسخ شده اید این سرگیجه مدت کوتاهی همراه شماست پس از اندکی که به خود می اییم از این جادو و افسون شدن سخت هراسان شده ودچار جبهه گیری میشویم واین آغاز قضاوت ها , پندار ها و کج فهمی ها است که لازمه ان الرژی به هر واژه , نما و تصویری است که تکرار ان مارا با خاطرات تلویزیون و یا تیترهای فحشنامه ها تنها میگذارد .پرسشی که شما مطرح کردید زخمی بزرگ از تاریخ سبک زندگی ماست ودرمان ان ………..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • صفورا گفت:

    واقعا تعجب کردم که گفتی استقبال کمه
    متاسفانه ما ادای آدمای روشنفکر رو در میاریم به این جاها که میرسیم اهل حساب و کتاب میشیم یا شاید بی کلاسی میدونیم شرکت در مجالسی که با این نیته
    این روزا فقط از دین داریم دور نمیشیم بلکه از انسانیت هم یه جورایی دوریم
    البته دین ما جز سفارش به نوع دوستی و به فکر همدیگر بودن نیست
    حالا ببین روی همین مطلب چند تا نظر میزارن
    به کجا داریم میرم ما ؟
    چی بودیم چی شدیم؟
    پیامبر ما رحمه للعالمینه ما هم مثلا پیروشیم!!!!!!!!!!!!!!!

  • anahita.s گفت:

    چون عموم انسانها دوست ندارند افراد کمتر از خودشان را ببینند …. و به قولی نگاه میکنند طرف چقدر می ارزد…در حالیکه با نگاه به پایین تر از خود است که رشد میکنند…
    و شکر گذار لطف خداوند به خودشان میشوند و آنها را از کبر و خود پسندی دور میکند….

  • مرتضی گفت:

    محمد رضا جان…
    بنظر من خود کلمه “خیریه” مردم رو حساس نکرده…
    کلمه ” عواید آن ” مردم رو حساس کرده…
    یه زمانی فروشندگی میکردم ( به قول عموم مردم بازاریابی)، یه بار یه آگهی دیدم که در مورد بازاریابی با پورسانت بالا چاپ شده…
    زنگ زدم بهشون، آدرس دادن گفتن حضوراً برم اونجا، منم رفتم.
    یه موسسه خیریه بود، به اصطلاح خودشون بازاریاب برای جذب خیّر میخواستن…
    باید میرفتیم سراغ مردم تو فروشگاه های مناطق مرفه نشین تهران، از مردم کمک مالی برای ایتام جمع میکردیم…
    ۳۰ درصد!! این مبلغ فقط پورسانت بازاریاب بود، اونم آخر هر روز نقد!!
    خودشون چقدرشو میخوردن؟!
    خلاصه نظر من اینه کلمه “عواید” برای مردم ابهام برانگیزه نه “خیریه”.
    موفق باشید

    • shabanali گفت:

      دوست عزیزم مرتضی جان.
      در همه آگهی ها نوشته شده که محل ثبت نام سایت بنیاد کودکه.
      بنابراین، عواید و درآمد و سود و ورودی و income و turnover همه یک معنی میدهند!

  • الف گفت:

    شب بخیر

    از نظر من این واکنش خیلی غیر عادی نیست.معمولا مفاهیم با موقعیت ها در ذهن افراد شکل می گیره و مغزها شرطی می شوند.

    مثل خیلی از واژه های دیگه که بعضی ها حتی خودتون حساسید .

  • نوید گفت:

    نظر بدیم؟!! جسارت نباشه استاد !!!
    در کمال احترام به حس نوع دوستی و خیر خواهیتون
    اما به عتوان ۱ پیشنهاد: کافی بود با یه فونت ریز و کم رنگ زیر میرای بوروشورها مینوشتی ….. و اینقدر بولدش نمیکردی.
    اما نظر شخصی من اینه که یه جامعه ی سالم به خیریه نیاز نداره!!! مردم-بیمارها-فقرا و باقی اقشار هم از این کشور حق دارند حداقل حق امرار حداقل معاش …..!!!

  • نیما گفت:

    سلام .به نظرم موضوع خیریه نیست موضوع مشکلات مردم و جا نیافتادن درست این فرهنگ در جامعه است.
    برا خود من اومدن خیلی سخته با اینکه عاشق بجه ها مخصوصا نیازمنداشونم اما شرایط و مشکلات نمیزاره که بتونم شرکت کنم حتماثبت نام کنم به خاطر خیر بودنش اما نمی تونم بیام.فک کنم ۶۰% کسایی که شرکت نکردند به همین دلیله.
    کارتون درسته شما به خاطر نیتتون خوشحال باشید به خدا نفس عملتون خیلی قشنگه.
    در ضمن صادقانه بگم بنظرم خیریه قشنگترین کلمه ای هست که تو عمرم شنیدم .
    خدا خیرتون بده.

  • sanam گفت:

    سلام، بهتون تبریک میگم به خاطر نیت خیرتون.
    هر وقت اسم خیریه میاد یاد سریال زیبای قصه های جزیره میافتم. اینکه وقتی قرار بود یه کار خیریه انجام بدن همه هرکاری از دستشون میومد انجام میدادن. از پختن غذا گرفته تا گلدوزی دستمال و…. همیشه هم غصه ام میگیره از اینکه شنیدن این کلمه تو فرهنگ خودمون احساسی به همون خوبی بهم نمیده.
    احساس میکنم یکسری خاطرات بد داریم که باعث این گسست یا عدم توجه واطمینان شده. اینکه یه تقسیم بندی صورت گرفته و کارهای خیریه رفته زیر بیرق گروهی و منتسب شده به یه عده ای که متأسفانه به نظرمن زیاد موفق عمل نکردن. کارهای خیر همیشه تو کشور ما پیوند خورده با ریا و مقاصد شخصی. نتیجه شده دافعه از این کارای جمعی. من اطمینان دارم وخیلی دیدم که آدمایی که از این کارای جمعی دوری میکنن خودشون تنهایی کار خیر انجام میدن اما باید قبول کنیم که خیلی وقته پشت کردیم به کار جمعی.

    ما اول باید این مَثَل غلط رو از فرهنگ وادبیاتمون پاک کنیم که
    “هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیرد.”

    خسته نباشید و مرسی به خاطر توجه به بیماریهای جامعه

  • ش گفت:

    سلام
    وقت بخیر
    من فکر نمیکنم مردم به اسم خیریه حساسیت داشته باشن که اگر اینطور بود این همه آمار انجام کار خیر نداشتیم.به نظر من کار خیر ،هر کاری میتونه باشه که به آدم احساس خوب بده.رضایت قلبی.خوشحالی.حتی بدون دادن پول هم میشه این حسو ایجاد کرد.
    فکر میکنم اگر نمایشگاههای خیریه یا همایشهایی از این دست با استقبال رو برو نمیشن به خاطر اینه که اون احساس رضایت رو تو دل شرکت کننده ایجاد نمیکنه.طرف یه پولی میده و یه کالایی هم دریافت میکنه.تناقضش هم از همین جا شروع میشه.شاید مردم به این تناقض حساس شده باشن.دادن مبلغی پول و دریافت مطلبی یا کالایی به ارزشی بیشتر از اون مبلغ تحت عنوان انجام کار خیر!!!اینکه آدمارو به یه پاداش دنیوی تحریک به انجام کار خیر کنن چندان خوشایند و دلنشین نیست.
    و خلاصه کلام اینکه همون حرف شما:
    کار خیر را باید بی نام خیر انجام داد…

  • Setareh گفت:

    شاید قانع کننده ترین،تلخ ترین و در عین حال سرسری ترین کلمه این باشه:
    از بین رفتن اعتماد

    البته اصلا” اصلا” اصلا” منظورم شخص شما و کار با ارزشتون نیست،اما متاسفانه اقدام بینهایت زیبا و قابل ستایشتون به خاطر کم لطفی و بی انصافی دوستانی نه چندان دوست زیر سوال رفته و آدمایی هسنتد که بقیه رو با یه چشم میبیننن و در موردشون قضاوت میکنن.
    بهترین سرمایه مون زمانی است که حالا در اختیار داریم نه پولی که تو جیبمونه.چه بهتر که این سرمایه رو جایی خرج کنیم که بعدش حس خوبی از صرف به موقعش داشته باشیم ،حسی که حتی با به یاد آوردنش لبخندی تو در درونمون به وجود بیاریم اون وقته که اعتماد و عدم اعتماد خود به خود کنار میرن با این کلمه خودمون رو گول نمیزنیم.
    خوبه که گاهی دوباره اعتماد کنیم،قرار نیست این بار هم مثل دفعه های گذشته تو ذوقمون بخوره.

  • سلام
    می گویند اگر کار خیری می خواهی انجام بدهی بی سر و صدا انجام بده
    اگر می خواهی به کسی کمک کنی طوری کمک کن که کسی خبر دار نشود
    همه اينها را راجع به کارهای خیر و کمک به نيازمندان گفته اند ولی نمی دانم چرا وقتی از این همایشها برگزار می شود همه برگزار کنندگان به خیریه بودنش افتخار دارند
    شايد برخی به خاطر اينکه برند خود را با خيريه پيوند بزنند اين کار را می کنند
    به هر حال هر چه باشد نظر من اين است که بی سر و صدا بهتر است
    خود شما هم خوشحال تری
    گرچه می دانم که نظر و عقيده شما در خصوص راه اندازی اين برنامه فقط خيريه بوده است ولی نکته اينجاست که قبلی ها راه را خراب کرده اند
    انشالله که هميشه شاد و سرزنده باشی

  • معصومه1 گفت:

    سلام استاد به نظر من تمام شاگردان شما وهمين طور خوانندگان سايت جنس حرفهاي شما را ميشناسيم و هيچ حساسيتي هم به كلمه خيريه نداريم ولي اكثر طيف خوانندگان شما را دانشجويان تشكيل ميدهند و شما زمان مناسبي را انتخاب نكرديد چون اكثرن امتحان دارند.

  • پرویز گفت:

    سلام
    محمد رضا راستش رو بخوای اصلاً کامل نخوندمش فقط سرسری نگاه انداختمش…
    برای من یکی لااقل مسئله کار خیر و غیر خیر نیست، من که فعلاً دانشجو هستم و فعلاً دست و بالم تنگ هست شاید با این وضع اقتصادی که پیش اومده شرایط خیلی های دیگه هم مثل من باشه!
    و در مورد این حساسیت با این که تا حدود زیادی با حرفهایی که زدی موافقم، اما فکر کنم در مورد تو و کسانی که تو رو می‌شناسن به خاطر خودت می آن سر برنامه‌هات فقط کیفیت مهم باشه نه چیزهای دیگه…
    به هر حال دستت بابت معرفی این سایت درد نکنه، عده‌ای اون رو شناختن و همین خیلی بیشتر از تعداد شرکت کنندگان می‌ارزه…

  • سمانه گفت:

    محمدرضاي عزيز
    وقتي پست« دعوت به شركت در سمينار »را گذاشتي وفقط يك كامنت تاييد شده را در صفحه ي وبلاگ زير آن پست ديدم ميخواستم اين نوشته را بفرستم كه گفتم بهتر است قضاوت عجولانه نكنم وبنشينم ومنتظر بمانم شايد ،بلكه خبرهاي خوب ببينم بعد از برگزاري اين سمينار …
    روزي نوشته اي با اين مضمون «حساس به مفهوم يا حساس به واژه ها »را نوشتي ،وامروز دوباره انگار مردم اين سرزمين حساس شدن به واژه ها وبه مفهوم آن بي توجه اند!
    اما امروز ميبينم قضاوتم يا بهتر است بگويم پيش بيني ام درست از آب در آمده! صبح امروز وقتي با يكي از دوستانم در باره ي شركت در سمينار صحبت كرديم وديديم كه فرصت حضور در سمينار را بنا به دلايلي نداريم گفتيم حداقل ثبت نام كنيم تا كار خيري انجام دهيم وحتي شده براي ريا بياييم واينجا بنويسيم كه اين كار را انجام داده ايم بعد گفتيم شايد كساني بخواهند در اين جلسه شركت كنند واز گفته هاي شما هم بهره اي ببرند چرا فرصت بودنشان را از آنها دريغ كنيم ،ما كه نميتوانيم حضور داشته باشيم پس ثبت نام نكنيم تا ديگران باشند واستفاده كنند . تصميم گرفتيم مبلغ ثبت نامي را به حساب موسسه خيريه واريز كنيم.
    اما الان با خواندن اين پست اعلام ميكنم تا ريا شود وهمه بدانند من براي حضور در اين سمينار ثبت نام ميكنم حتي اگر در اين سمينار حضور نداشته باشم.
    اگر نوشته هايم بد شدو كلمات تكراري زيادي ميبينيد عذر خواهي ميكنم .حالم از خودم بد شده .
    اين جمله را هم دوباره بولد كن ،
    كه
    گاهي نياز به توقف داريم ،توقف اضطراري!!!!!!!!!!!!
    شايد مقصر مردم اين سرزمين نباشند ،انگار خيلي چيزها باعث شده اند كه اين بي تفاوتي ها شكل بگيرد .اما بااين وضع ،يادمان باشد گاهي همه ي دلايلمان هم دليل خوبي نيستند براي بي تفاوتي …

  • شیما گفت:

    کمتر از ۱۰۰ نفر!!!!!!!!

    “«مردم به کلمه خیریه حساس شده اند».”
    به نظر من دلیل چندان منطقی ای نیست
    دلیل منطقی تری که به ذهنم میرسه اینه که بقیه آدما هم مثل من کارت عابرشون رو گم کردن :)))

  • الهام گفت:

    متاسفم که این حرفهای تلخ رو میزنم ..
    ممکنه خیلی سوتفاهم برانگیز باشه ..
    ولی خب میدونی که من خودت و انگیزه و کیفیت کارتو میشناسم ، و منظورم جنس کار تو نیست ..

    کاملا شفاف جو غالب این روزا رو میگم ..

    طی این چند سال تو کنسرتها و نمایشگاههای نقاشی و عکاسی که تحت عنوان خیریه برگزار شدن شرکت کردم ،
    اما بعد از بیشترشون حس خودم و یازخور بقیه هم این بوده که طرف تو برگزاری کمکاری کرده و یسری از کارهای دم دستی و درجه چتدم خودشو به نمایش گذاشته ،
    و قطعا اگه مراسم خیریه نبود و قرار بود به خودشم چیزی برسه حتما بیشتر مایه میذاشت و کارهای درجه ۱ شو هم میاورد ..

    خیلی بده که این داره یه اتفاق نظر عمومی میشه که ما قرار نیست بخاطر دیدن یه کار عالی یا یادگیری یه مطلب علمی و کاربردی به یه مراسم خیریه بریم ، یعنی اصلا قرار نیست همچین چیزایی اونجا عرضه بشن ..

    این وسط یه انگیزه ی خیرخاهانه میمونه که صرفا با پرداختهای نقدی سریع هم قابل حلند، دیگه چرا این همه راه بیایم و ۳،۴ ساعت وقت بذاریم؟؟
    اگه هم دلمون کنسرت و همایش علمی درست و حسابی خواست حب میریم به جایی که خیالمون راحت باشه که قراره برامون مایه بذارن و جنس درجه اول بهمون بدن ..
    .

    افرادی مثل تو دارن تاوان کم لطفیهای به عده ی دگه رو پس میدن ..
    البته اینها توجیه خوبی برای انجام ندادن کار خیر نیستن،
    باید بفکر چاره باشیم ..

  • علی گفت:

    سلام محمد جان
    میدونم نظرم رو حذف میکنی ولی میگم.

    شما چند همایش عمومی داشتید که با استقبال عالی مردم روبرو شد اما مردم دیدند که واقعا چیزی واسه گفتن نداری. حرف جدید نمیزنی هی تکرار میکنی.
    خوب اینه که استقبال کم میشه
    پس مردم به شما بیشتر از بچه های نیازمند اعتماد ندارند ، مردم از شنیدن تکرارها خسته شدند.

    اگر دموکراسی بر سایت حاکمه نظرم رو حذف نکن.جوابم رو بده

    متشکرم

    • shabanali گفت:

      علی جان.
      تو چند قضاوت غلط و دور از واقعیت داری که من با توجه به اینکه ترجیح دادی به صورت ناشناس مطلب بنویسی و شجاعت دادن اسم و مشخصات نداشتی، مجبورم در جلوی دیگران اینجا برات پاسخ بنویسم:

      ۱- اولین قضاوت غلط اینکه فکر کردی که من نظرت رو حذف میکنم. این در حالیه که قبلاً در همین سایت گفته بودم که جز حرفهای رکیک چیزی رو حذف نمیکنم. شاید حرفهای خودت رو از این نوع در نظر گرفتی.
      ۲- حدود دو هفته پیش همایش معارفه کلاس مذاکره حرفه ای من تشکیل شد و با وجودی که اعلام کرده بودم ۴۰ نفر رو می پذیریم، ۴۰۰ نفر شرکت کردند و در سالن جا نبود. نمیگم من در برخی همایشها حرف تکراری نزده ام. اما کاش نام همایش رو هم می گفتی که بهتر بشه پاسخ داد. چون من تا به حال یک همایش عمومی (با مدیریت تیم خودم) بیشتر نداشته ام.
      ۳- حداقل برای اینکه نشون بدی که به بچه ها علاقمند هستی، کافیه که پول به حساب بنیاد کودک بریزی اما نیای. شماره پیگیری رو هم به عنوان کامنت در همین سایت بگذار. هر چند من شخصیت شناسی خوانده ام و امثال تو را میشناسم که موج سواران رایگان هستید نه چیزی بیشتر…

    • حسن گفت:

      به خاطر اینکه میدونم محمدرضا منو نمیشناسه اینو می نویسم
      من محمدرضا را میشناسم(تا حدودی) به خاطر شناختم حاضرم چندین میلیون خرج کلاسها و برنامه هاش کنم با اینکه از نظر مالی وضعیت عالی ندارم ولی تا همیشه هستم با اون فقط به خاطر شخصیتش و علمش دیگران هم با مانبودند مهم نیست
      ((خاطبوا الناس عَلی قَدَرِ عُقُولِهم)){ با مردم در خور فهم انان سخن گویید}.

  • Mina گفت:

    جالب بود برام.فکر نمیکردم مردم روی این واژه حساس باشند.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser