دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

متمم دو ساله شد (تشکر و قدردانی)

 امروز دومین سالگرد تولد متمم است.

دو سال پیش، در دوم بهمن ۹۲، دوستان عزیزی که نام آنها را قبلاً فهرست کرده‌ام، برای ثبت نام در متممی که جز یک ایده (و البته چند سال سابقه‌ی تلاش‌های شکست خورده و فرساینده‌ی یک معلم) چیزی نبود، پول پرداخت کردند. عددی که شاید به نظر خودشان عدد کوچکی بود و عملاً نمی‌توانست حتی هزینه‌های همان نخستین روزهای ما را هم پوشش بدهد، اما یک پیام مهم داشت: تاکیدی بر اینکه، می‌توان به متمم در آینده به عنوان یک مجموعه‌ی خودگردان نگاه کرد و این کار قرار نیست نیمه کاره رها شود. چون قرار نیست به تلاش‌ها و منابع مالی یک نفر وابسته باشد.

متمم، با حمایت آن دوستان و دوستان زیادی که بعداً به جمع حامیان آن پیوستند، رشد کرد. بخشی از این حمایت، مالی بوده و بخشی دیگر، حمایت در قالب تولید محتواهای ارزشمند و مشارکت در بحث‌ها و تبدیل کردن متمم به یک فضای تعاملی آموزشی. قطعاً اگر هر یک از این دو گروه حمایت‌ها نبودند و نمی‌ماندند، امروز متممی وجود نداشت و امروز هم، خوب می‌دانیم که زنده ماندن و زنده نماندن متمم، در گرو اراده‌ی هزاران نفری است که در قالب یکی از دو شیوه‌ی فوق یا هر دو شیوه‌ی فوق، در مورد بقای آن تصمیم می‌گیرند.

سال گذشته، با افتخار و خوشحالی نوشتم که ما پربازدیدترین سایت آموزش مدیریتی و مهارتی هستیم. امسال هم وضعیت همان است. جز اینکه سال قبل بر اساس آمار الکسا در ایران، حول و حوش رتبه‌ی ۱۶۰۰ تا ۱۷۰۰ می‌چرخیدیم و این روزها حول و حوش ۸۰۰ و ۹۰۰ در نوسان هستیم و برای سایتی که بازدیدکننده‌ی عام ندارد و دسترسی به محتوای آن نیازمند لاگین کردن است، مقدار فعلی این شاخص فراتر از حد انتظار ما بوده است.

اگر چه گفتن این شاخص، بیشتر برای مخاطبان دوری است که معیارها و اصول و ارزش‌های ما را نمی‌دانند. درست مثل پدری که برای همکارش، از زیبایی فرزندش می‌گوید و خود می‌داند که اعتبار و ارزشی که برای فرزندش قائل است، به اتکای این زیبایی نیست و رویایش برای آینده‌ی فرزندش، زیباتر شدن نیست. بلکه اثرگذار بودن است.

دوستان متممی‌ (که در کنار ما، آنجا را ساخته‌اند) می‌دانند که معیارهای ما چیز دیگری است و هرگز خودمان را با این معیارها نمی‌سنجیم. اگر معیار ما کمیت بود، درس‌ها را باز می‌گذاشتیم و به دنبال تبلیغ و بنر و بازدیدکننده و فروش و مشتری و کسب درآمد می‌رفتیم. نه اینکه با تمرین گذاشتن و محدود کردن، محتواهایی تولید کنیم که بعضی از آنها (مانند تصمیم گیری پیشرفته و یا پرورش استعدادها) جز چند ده نفر، خواننده‌ای ندارد و نمی‌تواند داشته باشد.

متمم، نسبت به دو سال پیش رشد زیادی کرده، اما در مقایسه با جایی که باید باشد (و می‌تواند باشد) فاصله‌ی زیادی دارد. ما متممی‌ها،‌ دوست داشته‌ایم و داریم که متمم در کنار افزایش دانش و توسعه نگرش و مربی‌گری برای بهبود مهارت‌ها، خانه‌ای برای امید به روزهای بهتر باشد. محلی برای به اشتراک گذاشتن آموخته‌ها. محلی برای اثبات اینکه، اگر آموزش درست و اصولی و به دور از بازاری مآبی باشد، می‌تواند نشان دهد که رابطه‌ی بین تلاش و دستاورد آنقدرها که همیشه به ما گفته‌ند، مبهم نیست. محلی که به تدریج، به جای فارغ التحصیلان جویای کار، دائم التحصیلانی را پرورش دهد که کارفرماها، به دنبال آنها هستند. محلی برای مدیران، تا با دانش روز آشنا شوند و برای جوان‌ترها، تا آموزش را همراه با امید به روزهای بهتر برای کشورمان، تجربه کنند.

در اینجا می‌خواهم از دو گروه دوستانم، با ذکر نام و اشاره به شناسنامه‌ی آنها در متمم، تشکر کنم:

گروه اول، کسانی هستند که بیشترین پرداخت را در متمم داشته‌اند و عملاً بیشترین حمایت مالی را از ما انجام داده‌اند. برخی از این دوستان، در حدی عضویت چند ماهه و چند ساله خریده‌اند و تمدید کرده‌اند که الان نگرانی اصلی من برای شب اول قبر هستند! چون اعتبار کاربری آنها تا سال‌های سال، تمدید شده و هر بلایی سر من یا – زبان لال – متمم بیاید، ما باید مراقب دین‌مان به آنها باشیم. اگر چه می‌دانم که اگر عمر و مجالی بود، سالها بعد که گزارش این سالها و حاشیه‌هایش ارائه شود، آنها بیشتر از امروز، احساس غرور و رضایت خواهند کرد.

گروه دوم هم، کسانی که بیشترین حضور و مشارکت را در بحث‌ها داشته‌اند و از دوستانشان امتیازهای زیادی دریافت کرده‌اند و سیستم تحلیل محتوای متنی متمم هم، مجموعه اطلاعات عرضه شده در نوشته‌های آنها را بیشتر از سایرین ارزیابی کرده است. همه‌ی ما خوب می‌دانیم که اگر از متمم، بحث‌های این دوستان و سایر دوستان متممی را بگیریم، چیز چندانی باقی نمی‌ماند.

متمم برنامه ‌های زیادی برای آینده دارد که بخشی از آنها را در پیام اختصاصی به دوستان متممی گفته‌ایم و آنها که نخوانده‌اند، می‌توانند اینجا بخوانند. امیدواریم که بتوانیم به شکلی جلو برویم و حرکت کنیم که شرمنده‌ی محبت‌های متممی‌ها نباشیم و همچنانکه در این یک سال، تحولات بزرگی در متمم روی داده است، متمم سال بعد، با متمم امسال،‌ قابل قیاس نباشد.

دوستانی که بیشترین حمایت مالی از متمم را داشته‌اند:

۱-سیده سکینه شفیعی نژاد

۲-عبداله ایپکچی

۳-سامان عزيزی

۴-علی کریمی

۵-شهرزاد

۶- هومن کلبادی

۷-صلاح الدين قوي پنجه

۸-منوچهر اسکویی

۹-سید اشکان میرحسینی

۱۰-شراره ش

۱۱-شهروز رفعتی

۱۲-شایان عالمیان

۱۳-حمیدرضا دهقانی

۱۴-آفاق رحمانی

۱۵-فهیمه یزدانی

۱۶-علیرضا محمدی

۱۷-مهدی

۱۸-علی توکلی

۱۹-محمد تقی امینی

۲۰-مریم کاظم خانلو

۲۱-گلاله یزدان پناه

۲۲-مهدی خانی

۲۳-بابک یزدی

۲۴-محسن ملك پور

۲۵- شهاب فرمانی نژاد

۲۶-نیکی کیان

۲۷-هادی احمدی

۲۸- وحید وهابی

۲۹-آرام آخوندی

۳۰- کامیار مهران پور

۳۱-عظیمه حسن زاده

۳۲-کیوان علیمحمدی

۳۳-احسان جلال الدینی

دوستانی که بیشترین مشارکت و تولید محتوای آموزنده را داشته‌اند:

۱- هومن کلبادی

۲- عليرضا داداشی

۳- هیوا شم

۴-سامان عزيزی

۵-شهرزاد

۶-پیمان اکبرنیا

۷-سیمین ابراهیمی

۸-محسن سعيدي پور

۹-سارا

۱۰-طاهره خباری

۱۱-فواد انصاری

۱۲-داوود شاکری

۱۳-حامد

۱۴-علی کریمی

۱۵-علیرضا امیری

۱۶-چراغی

۱۷-مریم. ر

۱۸-سیده سکینه شفیعی نژاد

۱۹-شراره ش

۲۰-م وحیدنیا

۲۱-نیما ظهیریان

۲۲-ياسين اسفنديار

۲۳-معصومه خزاعی

۲۴-عبداله ایپکچی

۲۵-سعید عباسپور

۲۶-سمانه عبدلی

۲۷-ضیاء شیخ الاسلامی

۲۸-یاور مشیرفر

۲۹-سجاد سلیمانی

۳۰-اعظم روحی

۳۱-آتبین مقصودی

۳۲-معصومه شیخ مرادی

۳۳-محسن رضایی

۳۴-آرام آخوندی

۳۵-حمید طهماسبی نژاد

دلم می‌خواهد در پایان یک تشکر ویژه هم داشته باشم. شاید در طول این دو سال،‌ اسم من در رابطه با متمم، زیاد شنیده شده باشد. یا نام شادی قلی پور، را به خاطر اینکه مدیر برنامه‌های من (در گذشته) و مسئول روابط عمومی متمم (امروز) بوده است را، شنیده باشید.

اما نام سمیه تاجدینی، که مدیریت توسعه نرم افزاری متمم را بر عهده داشته، معمولاً کمتر دیده و شنیده شده است. امروز، نقش فرایندها در متمم، بسیار بیشتر از نقش محتواست و متمم هر روز به یک پلتفرم آموزشی هوشمندتر نزدیک می‌شود. ما حتی بخش‌های زیادی از قابلیت‌های متمم را، هنوز معرفی نکرده‌ایم و قابلیتی مثل محتوای پویا و رفتارشناسی کاربران و تحلیل سمانتیک، بخش کوچکی از زیرساخت‌های پیچیده‌ی متمم هستند و اینها جز با دانش و تخصص و پیگیری‌های سمیه، عملی و پیاده سازی نمی‌شده است.

امیدوارم همه‌ی کسانی که اسم آنها در این مطلب برده شد و دیگرانی که کنار ما و با ما هستند و به بهانه‌های مختلف به لطف و محبت‌هایشان اشاره کرده‌ام و می‌کنم، بتوانیم در کنار هم، فضای بهتری  را برای آموختن و آموزاندن، بسازیم و توسعه دهیم.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


105 نظر بر روی پست “متمم دو ساله شد (تشکر و قدردانی)

  • حامد گفت:

    از متمم انقدر به خوبي ياد شده و انقدر ارزشمنده كه نياز به تكرار مكررات نيست. ارزش وجود محمدرضا و كاري هم كه انجام داده هم انقدر عظيمه كه به تسخير كلمات در نمياد اما يه پيشنهاد داشتم.
    همونطور كه در متن اشاره شده، برخي از دروس هستند كه مخاطب خيلي كمي دارند اما همون تعداد كم مخاطب علاقه زيادي دارند كه درس ها به صورت كاملا تخصصي دنبال كنند؛ پيشنهاد ميكنم نوعي عضويت براي اين دسته افراد تعريف بشه تا با پرداخت حق عضويت متفاوت به مطالبي كه خاص اونها تهيه ميشه دسترسي داشته باشند و پيشرفتشون هم به صورت خاص رصد بشه. يه رابطه دوسويه و برد برد ايجاد ميشه؛ ضمن اينكه ديگه مخاطبان براي همه درسها وقت نميگذارن و ميرن سراغ درسهاي تخصصي (استراتژيك عمل ميكنند)،
    مطمئنم به زودي متمم در حد دانشگاههاي بزرگ و باسابقه قد علم خواهد كرد، به اميد اون روز همگي تلاش ميكنيم

  • نادره گفت:

    تولدمون مبارک باشه
    دست همگی شما عزیزان رو می بوسم

    با افتخار بگم که جشن دو سالگی ماهم هست
    در این دوسال به تمامی افرادی که می شناختم متمم رو معرفی کردم
    امیدوارم به قول قدیمیا جشن ۱۲۰ سالگیش رو آیندگان هم ببینند
    محمدرضای عزیز و دوستان همراه تبریک و سپاس بابت همه ی تلاشهاتون

  • امير مظهري گفت:

    محمدرضا
    سلام
    خودموني بودن منو ببخش
    چون براي من بيش از يك معلم دلسوز هستي، يه دوست خوب يا شايد معلمي دلگداخته ! 🙂
    صرفا اين كامنت رو براي اين زدم كه بعد از مدت ها دستم به كامنت باز شه و هيچ ارزش علمي نداره و فقط يك اثر هنري هست !
    نميدونم چرا كامنت فوبيا دارم ولي خب بسه ديگه.
    واقعا از اين فرصتي كه ايجاد كردي براي ما ممنونم
    سپاسگزارم شاكرم و چاكرم مخلصم
    يه دونه باشي

  • MaReza گفت:

    سلام به محمدرضا شعبانعلی عزیز، شادی قلی پور، سمیه تاجدینی و دوستان خوب متممی ام
    تبریک دو سالگی متمم به همگی.
    چند جمله حرف دل بود که گفتم اینجا و به این بهونه براتون بنویسم.

    محمدرضا جان! استاد عزیزم
    متممی که تو برای توسعه مهارت ها ایجاد کردی، فضایی گرم و صمیمی – برعکس فضای خشک کلاس های دانشگاه – هست که من بعد از مدت کمی تجربه ی فضای متمم، به این نتیجه رسیدم که قید تحصیلات تکمیلی را (به شیوه ی متعارف آن) بزنم و علایق شخصی ام را در متمم، که فکر میکنم از بسیاری از دانشگاه ها پربازده تر هست، پیگیری کنم. همچنین، در یکسالی که نسبتا جدی مباحث را دنبال کرده ام، چیزهای زیادی از متمم آموخته ام و از این بابت از تو ممنونم و خود را مدیون تو می دانم که علی (ع) فرموده هر کس یک کلمه به من یاد بدهد، مرا تا اخر عمر برده خود کرده و حال آنکه من از تو هزاران کلمه آموخته ام. رضایت از زندگی (که از خود تو آموخته ام که بزرگترین دستاورد زندگی است) را برایت از خدا می خواهم.

    شادی پر انرژی و سمیه عزیز!
    از شما هم صمیمانه ممنونم. شمایی که بار اجرایی متمم روی شانه های شماست و بدون وجود و کمک های شما، به هیچ وجه متمم سرزندگی حالا را نمی داشت. امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشید.

    راستیییی! امروز صبح، بعد از چندین هفته به تعویق انداختن، فایل وردی را ویرایش و برای چاپ آماده می کردم که حاوی مطالب کانال تلگرام Justfor30days بود (دلیلش هم این بود که مباحث کانال تلگرام را خیلی دوست داشتم و میخواستم چاپش کنم تا با تمام وجودم آنها را لمس کنم!). الان که این مطلب را خواندم، به عنوان عضو کوچکی (شاید کوچکترین عضو) از خانواده متمم احساس خوبی پیدا کردم… این بود که گفتم شاید بد نباشد آن را اینجا بگذارم:
    (سعی کردم هیچ چیزی از مطالب کانال حذف نشه و در چاپ هم خوانا باشه. ۴۲ صفحه شده.)

    http://cloud.zigur.com/index.php/apps/files/download/justfor30days.pdf

    دوستدار شما
    محمدرضا زمانی (مَرِضا)

  • مهدی نوری اظهر گفت:

    سلام و عرض تبریک به مناسبت دو سالگی مدرسه متمم و خدا قوت خدمت همه عزیزانی که چیزی بیش از یکسال با آنها بوده ام و به طور ویژه از استاد بزرگوارم محمدرضا شعبانعلی که بیش از هر چیز گشودن پنجره ای جدید به دنیای پیش رو را مدیون اویم. بسیار خرسندم که با متمم آشنا شدم و متاسفم که مشغله زندگی و شغلی فرصتم را محدود کرده است برای یادگیری بیشتر و مشارکت بیشتر در مباحث متمم . با این حال و تا این حد هم برایم مغتنم بوده است و اثر گذار . همیشه شاد و سلامت باشید و توفیقتان روزافزون. پر توان باشید و پاینده.

  • zohreh گفت:

    سلام
    برای شما و گروه متمم و همه اعضای متمم ارزوی رشدو موفقیت روز افزون دارم.

  • محمدجواد مقومی گفت:

    پاینده باد متمم و استاد عزیزما.از شما بسیار ممنونیم.قطعا خانه امید من هست متمم و برای این دوست دارمش.وقتی دلم گرفته هم میتونم برم اونجا و حالم بهتر بشه.

  • ابی گفت:

    امیدوارم روزی برسه که متمم هم مثل سایت ویکی پدیا ویکی باشه برای انواع مهارت. ویکی مهارت.
    ولی بعد از دو سال درست نیست تو متنتون پرانتزها رو درست تایپ نکنید. ) البته فقط یه شوخی (
    و امیدوارم روزی کارتهای اعتباری بین اللملی در ایران راه اندازی بشه تا ماهاییکه خارج از ایران هستیم هم بتونیم حمایت مالی کنیم.

  • علی طوسی فرد گفت:

    ممنون پرتوان تر ازگشته با ذکر پیشرفت های فروان

  • علی طوسی فرد گفت:

    ممنون خیر دنیا وآخرت

  • مریم گفت:

    تولد متمم مبارک باشه.

  • انصار گفت:

    سلام
    به به، چه مناسبت خوبي ۳> 3>
    اون روزي كه تو كرج دفتر مديران ايران به موضوع متمم اشاره كردي رو هرگز يادم نميره.
    يادمه گفتي دنبال مترجم محتوا اينام هستي و همون روز شمارتو بهمون دادي.
    جديت كار تو حرفا و چهره ت مشخص بود.
    خوشحالم كه از روزاي اول بودم و به نظرم يكي از بهترين تصميم هاي زندگيم بوده و هست
    راستي اين روزا شايد سرم خلوت تر باشه، براي متمم همكار افتخاري اگه ميخاين در خدمتم. از نظافت و چايي دم كردن تا هرچيزي كه در توانم باشه. اطلاعات تماسم رو كه دارين…
    ارادت

  • علیرضا داداشی گفت:

    سلام و صد سلام.
    «هیجان » – بدون شک این احساسی است که دکمه های کی برد زیر انگشتان من دارند احساسش می کنند.
    سردم شد.
    من الان وسط دو ترم دانشگاه هستم. یک تعطیلی دو هفته ای. فشردگی برنامه های درسی برای من که هیچ وقت دانشگاه را محلی برای اخذ مدرک و مدرک های تازه تر و تازه تر ندیده ام، فرصت مغتنمی است برای پرداختن به پژوهش های عقب افتاده؛ برای رسیدن به کارهای علمی نیمه کاره مانده؛ برای خواندن کتابهایی که خریده ام و منتظر پایان ترم بوده ام تا مطالعه شان کنم.
    در حال حاضر در مرحله ی آغاز فرایندی هستم که می خواهم به تز پایان دوره منتهی اش کنم. خوشبختانه خیلی شلوغم.
    الان در شرایط فشردگی برنامه هایم، تنها دلشوره ای که دارم این است که پس چرا کارهایم تمام نمی شود تا به متمم برسم.
    احساس شاگرد تنبل بودن را دوست ندارم؛ آن هم در بهترین دانشگاه؛ ولی وجاهت و جایگاه مهم متمم باعث می شود که تنها در وضعیتی به سراغ متمم بیایم که می دانم در بهترین و آماده ترین وضعیت خودم هستم.
    ———-
    می خواهم برای تان چند خاطره بنویسم. شاید تکراری باشد.
    ۱- وقتی حدودا دو سال پیش فهمیدم که قرار است «متمم» شکل بگیرد، علی رغم اینکه بانی آن را مدت کوتاهی بود می شناختم و او را انسانی متفاوت می دانستم، ولی باز نگران شدم. حدود نیم ساعت (آن موقع سرم خلوت تر بود) نشستم و با خودم فکر کردم که آیا این انسان متفاوت، آن قدر متفاوت هست که چنین اقدامی را عملی کند. راستش تجربه های جسته و گریخته ی دیگر علاقمندان محترم این حوزه را دیده و شنیده بودم که تقریباً هیچکدام – دست کم تا آن روز – به موفقیت ختم نشده بود.)
    برای اینکه با آموزش مجازی بیشتر آشنا شوم و بهتر بتوانم این فضا را بشناسم و اگر لازم شد – چه فکرهایی می کرده ام – به محمدرضا کمک کنم ، به سراغ دوستانی رفتم که تجربه ی درس خواندن مجازی را داشته اند.
    اعتراف می کنم که با تردید و محافظه کارانه به اعضای متمم پیوستم.
    ۲- من امسال سه مصاحبه ی خیلی مهم علمی داشتم که در دو مصاحبه، از میانه ی صحبت ها، بحث به «متمم» کشیده شد و به «محمدرضا شعبانعلی». چه حس خوبی به من دست می داد!
    ۳- بارها و بارها متمم را به دیگرانی که احساس می کرده ام می توانند مخاطب بالقوه ی آن باشند معرفی کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که تشخیصم در بالقوه بودن آنها اشتباه نبوده.
    این قدر هست که الان برای همکلاسان دکترا هم به این نکته رسیده ام که متمم را به تمام شان نمی توان معرفی کرد. (آخر حق با محمدرضا است. در آنجا هم تعداد «علاقمندان پژوهش» و «کاربردی کردن علم» خیلی کم است. من و دو نفر دیگر.)
    ۴- بارها و بارها از آموخته های متممی ام سر کلاس های درس برای دانشجویان توضیح و تشریح و مثال آورده ام. (البته با ذکر منبع). هیچ وقت از هیچ دانشی این قدر مطمئن نبوده ام که از این آموخته های متممی.
    ۵- موضوعی که برای پژوهش های حال حاضرم انتخاب کرده ام و قصد دارم به تز پایان دوره تبدیلش کنم، در حوزه ی «برندینگ» است. خیلی فضاهای علمی را به دنبال منابع گشته ام و رفرنس های خوبی هم پیدا کرده ام، اما حتما آموزش های سری «برند و برند سازی» متمم تامین کننده ی بخشی از منابعم خواهد بود. ضمن اینکه مطمئناً هر جا شک داشته باشم، محتواهای دیگر را با «متمم» چک خواهم کرد.
    ——-
    همیشه خودم را مدیون «محمدرضا شعبانعلی» ، «شادی قلی پور» و «سمیه تاجدینی» می دانم. همچنین بقیه ی کسانی که در گروه متمم به امر مهم و خطیر «تولید محتوا» مشغول هستند و نیز دوستان عزیزی که از کامنت های شان بسیار آموخته ام.
    حالا دیگر مدتهاست که هربار نقل قولی می کنم یا به هر دلیلی دیگری از متمم و محمدرضا صحبت می کنم، با حس خوبی می گویم:« دوست و استاد عزیزم : محمدرضا شعبانعلی».
    سایه پر مهرتان برقرار و روزگار عزتتان مستدام.
    سالگرد تولد متمم بر من و شما مبارک.

    • علی کریمی گفت:

      علی رضا جان به نوبه خودم تولد دوسالگی را به همه متممی خصوصاً شما تبریک می گویم. اعتراف می کنم کامنتی از شما در روزنوشته ها و متمم ندیده ام که نخوانم و رد شوم. فقط خواهش کوچکی از شما و همه دوستان دارم که نوشته های بیشتری از خودشان به ما هدیه بدن. که یاددادن و یادگرفتن کسب و کار ما متممی است.

  • شهره گفت:

    از تمام زحمات شما سپاسگزاريم انهم از نوع فراوانش، كه بي منت و بي دريغ متنهاي خوب مي گزاريد چه اينجا چه تلگرام ، شايد خيلي قبل شما بودند ولي شما يك كس ديگري بوديد و هستيد، بهترين برايتان باشد

  • امین ساغر گفت:

    سلام ..تولد دو سالگی متمم رو تبریک میگم….فرایند به پیشرفتی میگن که یع مقدار شیب به سمت بالا داره ومن خوشحالم به خاطر اینکه عضو کوچکی از متمم هستم ومطمین هستم که جای خوبی هستم ….پایداری متمم رو از خداوند خواستارم

  • میلاد کا گفت:

    سلام

    خب گفتنی ها رو دوستان خوبم گفتند با بهتره بگم نوشتند. هر آن چیزی که می خواستم بنویسم زیباتر و کامل تر در نوشته های دوستان متممی خودم بیان شده اما خواستم به سهم خودم از معلمی که به جد شایسته ی مفهوم و معنای معلمی ست تشکر کنم و همین طور از تیم خوبش که افتخار آشنایی و دیدن این بزرگواران از نزدیک رو دارم یعنی خانم قلی پور و خانم تاجدینی که احساس می کنم به عنوان عضو کوچکی از مجموعه ی بسیار خوب متمم به این دو عزیز به خاطر تلاش هاشون مدیونم.

    از تک تک دوستانم در متمم ممنونم و باید بگم من از خیلی از نظرات و جواب هایی که به تمرین ها میدن یادداشت برداری می کنم و یاد میگیرم. هر چند معتقدم که شاگرد متعهد و پرتلاش متمم نبودم اما تمام تلاشم اینه که مسیری رو برای رسیدن به تعهد به این محیط تأثیرگذار طی کنم.

    پی نوشت: وسط نوشتن نظرم ، رفتم و مطلب معلمی که از ماه آمده بود… (http://www.shabanali.com/ms/?p=3983) رو خوندم و خواستم بگم : محمدرضای عزیز برای شما میستر ساعتی معلمی بود که از ماه آمده بود و برای من شما معلمی هستید که از ماه آمده اید. مطمئنم دیگر کسی را مانند شما نخواهم دید. سلامت باشید معلم عزیز

    بهترین آرزوها

  • علی گفت:

    روزها گذشت و سالی به متمم تمام شد
    گنج نهانی که به کوشش به نام شد

    آسوده شد هر آنکه نفهمید راز عشق
    آسودگی به لطف متمم حرام شد

    بی بهره بودم ز خرد تا به لطف دوست
    خورشید دانش ز متمم به بام شد

    دیوانه باش ای دل آگَه در این سرا
    آگاهی و خرد سبب اتهام شد

    شاعر غنیمت شمر و یاد گیر از عمر
    آن کَس که به نام شد ز همین اهتمام شد

    اهتمام: تلاش و کوشش (در اینجا منظور کار هست)

    ببخشید اگه از شعر خوشتون نیومد 🙂
    دو سالگی متمم مبارک باشه و امیدوارم همیشه موفق باشید.

    • na3r گفت:

      من تازه متمم رو پیدا کردم و حسابی سورپرایزم ازش ..!
      تولدت مبارک …! به امید عرضه متمم در مقیاس های بزرگتر و سازمانی …

    • محمد تقی امینی گفت:

      باران که شدی مپرس این خانه ی کیست
      سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست

      گر درک کنی خودت خدا می بینی
      درکش نکنی کعبه و بتخانه یکی ست

  • شیدا گفت:

    تولدت مبارک
    ممنونیم از شما

  • محسن نوری گفت:

    هرچند که این روزها کمتر تمرین حل میکنم و کمتر مشارکت دارم اما این دو سال در کنار متمم و دوستان متممی، بهترین دو سال زندگی من بود. از همه تیم بزرگ متمم مخصوصا محمدرضا، شادی و سمیه عزیز ممنونم و براتون بهترین‌ها رو آرزو دارم

  • آسیه گفت:

    متمم عزیز سلام و عرض ادب

    از صمیم قلب تولدت را تبریک می گم و امیدوارم هزاران هزار سال شاد و خرم باشی.

    دوست خوب من دوستت دارم.

  • Roza گفت:

    محمد رضای گرامی
    تولد متمم آنقدر اتفاق مبارکی بوده است که هر یک از ما میتوانیم به خاطرش دو بار در سال جشن بگیریم یک بار جشن تولد متمم را و یک بار سالگرد آشنایی خودمان با متمم را. از برکات این تولد،آشنایی با معلمی مانند توست که در حد توانش میکوشد به آنچه به دیگران می آموزد عمل هم بکند و قدردان باشد. قدر دان هر آنچه خوبی است و چقدر این دو ویژگی نادر هستند آنقدر که خداوند هم از ناسپاسی و بی عملی انسانها به شدت گله مند است. تلاشهایت مستدام و بالنده باد.

  • معصومه شیخ مرادی گفت:

    خیلی وقت پیش ها این مطلب را نوشتم و دیدم چقدر امروز خوبه که به خاطر تولد متمم اینجا بنویسمش چه روز خوبیه دوم بهمن…
    اون رو تقدیم می کنم به معلم خوبم و همه دوستان متممی ام که این روزها بهترین دوستان من هستند و بزرگترین امیدواری های من برای تلاش زندگی شادی و غم ، معنای زندگی ام هستند این را با افتخار می گویم و بر خود می بالم…

    همه چیز از لغزش ناخودآگاه این انگشتان دراز و لاغر و بی جان بر صفحه این (کیبورد) شروع شد یک لحظه چون تولد پروانه ای که سالها در پیله ابریشمش به نازآلودگی خواب عمیقی خو کرده بود رها از ترس ها و اندوههای نا آشنا… بسیار کوتاه بود و عمیق آن لحظه… و بعدها بدجور به ماندن وادارم کرد ماندنی طولانی و عمیق چون بوی یاسی که سالهای سال هر روزهای بهار از همسایه بغلدستی اتاقم را پر می کرد از جنون و من مجبوربودم هی نفس های عمیق بکشم و یک لحظه هم بویش را گم نکنم پر از هجوم کودکانه بهار ، ماندنم جوانه زد و گل داد چون گلدان های روی پله های خانه پدری که وقتی خواهرم رفت سراغ زندگی اش به من سپرد و بعدها که من رفتم دنبال بی سرنوشتی ام به خواهر کوچکترم اما هنوز دلم پیش آنهاست و بیشتر نگران شمعدانی هام که روحیه حساسی دارند.نمی دانستم ماندنم می کشد به پاییز و بهارهای پی در پی و زمستانهای تنهایی را در این خانه سر خواهم کرد لب پنجره اش خواهم نشست و با روزگار که همچون مسافر دم غروب با آن چمدان کهنه قدیمی با نیم نگاهی به پنجره ای دور همیشه آماده رفتن است، در مه بغض می کنم و اشکم پرده در باد رهای خانه را دیوانه تر خواهد کرد . نمی دانستم آنقدر در این خانه می مانم که آشنای تمام پنجره هایش می شوم و دوست تمام دلتنگی هایش آنقدر تا قلب خواهرانه ام هر روز مثل گنجشک های باغ پدربزرگ که به اندوه و حسرت پیوست بتپد آنقدر که خوشی ها و ناخوشی هایم لابلای روزهای درگذر این خانه طی شود و امید و آرزوهام در این خانه جان بگیرند کنار صاحبخانه اش بایستم و هر غروب برای دل شکسته خورشید گریه کنیم و دوباره بوی تند کاغذ و قلم بپیچد توی این اتاق سوت و کور شبیه خوشحالی و ابهام آن روزهای اولی که پشت آن نیمکت های رنگ و وارفته نشستم به امید و شوق بزرگ شدن دوباره خودکارهای رنگی بخرم و دفترهای صورتی پر از شوق یادگیری پر از فوران کلمات که بی سبب نبود آنقدر دوستشان داشتم کلماتی که راه این خانه را نشانم دادند… حالا کم کم پی می برم به راز عمیق صندوقچه عاشقی مادربزرگ…به بوی عمیق آن کتابهای کهنه کاهی پر از فراموشی به آن نسیم ملایمی که به زندگی فرا می خواندم. انگار دوباره همه چیز برایم جان گرفته است…

  • معصومه گفت:

    متمم دوست داشتنی تولدت مبارک.
    تشکر و سپاس از محمدرضای عزیز معلم دانا و توانای زندگیم و شادی و سمیه عزیزم که با همت و همکاری شما متمم به این مرحله رسید. باعث افتخارم است که تمام لحظات تنهایی ام را با همت شما عزیزان به خوشحالی و سرزندگی و آرامش سپری می کنم. خیلی خوشحالم از این آشنایی و تعامل لحظه ای که با کلیه دوستان متممی دارم و هر روز و هر لحظه لذت یادگیری و آموختن را تجربه می کنم. ممنونم از همه زحمات و همراهی و آموخته های مفید و اثربخش شما خوبان

  • مجید صادقیان گفت:

    من تقریبا ۱۸ ماهه که همراه متمم هستم. روزای اول محیط و روند اش واسم گنگ بود. هنوزم هست. یادگیری تو متمم لذت بخش نیست و اتفاقا این حسن اش هست. گرچه اخیرا کمتر بهش سر می زنم اما از اون سختی های دوست داشتنی است. ممنون از شما و تیم تلاشگر تون که به ما سختی می دین تا رشد کنیم.

  • مهدی گفت:

    محمد رضای عزیز .تبریک میگم میلاد شوال “متمم”را در “صیام”روزمرگی های آموزش متعارف .وخداقوت به همکارن پرتلاشتان.راستش آرزو دارم وامیدوارم روزی را شاهد باشم که همت وحمیت شمابرای ارتقای سطح مهارت وتواناییهای ایرانیان به “مانیفست” ذهنی وقلبی متولیان آموزشی کشورتبدیل شود تاباحمایت های همه جانبه از شما وتفکراتتان ،نهایتا”سطح ترازجامعه وبویژهمدیران سازمانها وبنگاههاارتقا یابد. محمدرضای عزیز،از این که متممی هستم وروزانه”ریه”افکارم را با “هوای”متمم آشنا می کنم خیلی خوشحالم.موفق باشید

  • فاطمه گفت:

    امیدوارم سالهای سال متمم باشه و بتوینم همراهش خودمونو رشدبدیم

  • محمد معارفی گفت:

    سلام به همه
    مقدمه: احتمالا کامنتم خیلی طولانی میشه. پیشاپیش ببخشید.
    من هم مثل بیشتر بچه ها اون اوایل تقریبا تمام مطالب متمم رو میخوندم. معمولاً توی مسیر خونه تا محل کار یا دانشگاه. اما کم کم، هرچی جلوتر میرفتیم متوجه میشدم که انگار مطالبش خیلی جدی تر از چیزیه که فکر میکردم و باید بهتر وقت بذارم. بعد هم که یه مدت کلاً دور شدم و اخیراً دوباره موقتاً با یه درس که به کارم بیشتر مربوطه شروع کرده م.
    به دلیل اینکه مدیریت (ام بی ای) میخونم همیشه مدل بیزنسی متمم، فارغ از تمام مطالب فوق العاده ش برام جذاب بوده و دنبال کردن تغییرات متمم همیشه برام آموزنده بوده. وقتی مقاله ای (http://motamem.org/?p=6310) درباره ی جامعه ی هواداران برند رو میخونم و می بینم متممی که خودش این موضوع رو درس میده، به بهترین شکل ممکن تمام انواع روابط ستاره،شبکه و گروهی رو درونش شکل داده شگفت زده میشم. یا وقتی می بینم که در دانشکده ها یا آموزشگاهها به ما آموزشهایی میدن، بدون اینکه نسبت به دامهای این آموزشها هشداری داده بشه، درحالی که متمم به عنوان مثال در این مطلب (http://motamem.org/?p=6198) ابتدا ما رو آماده میکنه و بعد درس رو شروع میکنه، با خودم میگم که متمم با همه ی چیزهایی که قبلاً دیده م به شدت فاصله داره و از همه ی اونا برتره.
    توی این کشوری که بی عدالتی آموزشی در حد فاجعه باری وجود داره و تبعیض آموزشی بین ساکنان شهرهای بزرگی مثل تهران و ساکنان استانهای محرومی مثل سیستان و بلوچستان و … بیداد میکنه، متمم به نظر میرسه تنها مرجع آموزشی ای باشه که جدیت یک دانشگاه واقعی رو داره و تمام ساکنان ایران که به اینترنت دسترسی دارن، در هرجای این کشور میتونن از بروزترین مطالبش استفاده کنن بدون اینکه نیاز داشته باشن تمام هزینه های مالی و روحی گذشته رو تحمل کنن. توی سمینار امسال متمم، وقتی که یکی از خانمها از سراوان به عنوان یکی شاگردهای خوب متمم معرفی و تشویق شد، کلی ذوق کرده م. و کلی لعنت فرستادم به سیستم آموزشی ای که بچه ها رو توی یه رقابت کور و مسخره و بدون تمرکز بر استعدادهاشون له میکنه و هرگز نمیتونه عدالت آموزشی مناسبی برقرار کنه.
    وقتی که سرور اندازه ی یک روز مشکل پیدا میکنه و حساب کاربری شما توی متمم، چند برابر شارژ میشه، این خودش اندازه ی دهها کتاب و مقاله که دانشکده های مدیریت ما فقط اداشو درمیارن، فرهنگ سازی داره. متمم درسهاش رو زندگی میکنه. درسهایی مثل ارزش آفرینی و مفاهیمی مثل مسئولیت اجتماعی.
    شما توی متمم به روزترین مطالب رو از بهترین اساتید و کتابهای دنیا میخونید و توی کامنتها و تمرینها اینها رو به فضای کاری ایران و دنیای واقعی متصل می کنید. اتفاقی که مثلا ً توی درس مهارت فروش حرفه ای (http://motamem.org/?p=4434 ) و کامنتهای آقای علیرضا جاهد یا هومن دوست داشتنی عزیز که هردو از دوستان بسیار با تجربه در صنایع مختلف هستند قابل مشاهده ست. یا حتی دوست جوان و عزیزی به اسم پیمان اکبرنیا با کامنتی شبیه به این (http://motamem.org/?p=4682&cpage=1#comment-6079)
    متمم هرگز فراموش نکرده که لازم نیست که شاگرداش رو با کیسهای HBR خفه کنه بدون اینکه حرفی از مدل ذهنی، ارزش آفرینی و واقعیت های اجرایی دنیای واقعی کار بزنه، بلکه کاملاً آگاهانه و برنامه ریزی شده، شما رو از افتادن توی دام توهم دور میکنه و در یک مسیر حساب شده به روز ترین مطالب رو براتون درونی میکنه.
    وقتی سیمین ابراهیمی هست همیشه میتونید وجود احساس رو بین کامنتها، علی رغم جدیت اونها حس کنید. یا وقتی نیاز دارید که مثلاً خیلی بیشتر در مورد کانمن بدونید یا چندین ویدیو یا کتاب معتبر در مورد مطلبی که در متمم منتشر شده، بهتون معرفی بشه، هیوا همیشه ما رو غافلگیر می کنه، مثلاً اینجا (http://motamem.org/?p=10914&cpage=1#comment-34173 ) .
    وجود افرادی مثل، هیوا، هومن، شهرزاد، سمانه، یاور مشیرفر، علیرضا جاهد، سامان عزیزی، علیرضا داداشی و خیلیهای دیگه که من الان اسمشون درخاطرم نیست، باعث میشه که متمم یه فضای صرفاً دانشی نباشه.
    توی متمم یکی ساعت پنج صبح درسش رو میخونه، یکی هفت یکی ده شب، یکی تمرینها رو زود انجام یده یکی کمی بعد و … اینجا برخلاف دانشگاه که شما مجورید طبق چارچوب مشخصی که لزوماً کارایی هم نداره درسها رو انتخاب و بعد پاس کنید، هر کسی متناسب با نیاز و علاقه و زمانی که داره درسهای مورد نظرش رو انتخاب میکنه.
    من به جرئت میگم که اکثر کسانی که متمم رو خیلی جدی دنبال می کنن. قطعاً شهروند بهتری خواهند بود. در برخورد با همکاران یا خانواده مهربانتر هستند، نسبت به جامعه مسئولیت پذیرترند و در محیطهای کاری بسیار اثرگذارتر… تمام اثراتی که یک سیستم آموزشی سنتی هرگز نمیتونه داشته باشه.
    درباره ی محمدرضا که حرفی نمیشه زد، حرفی که بزرگی و خوبی این مرد رو کامل توصیف کنه. مردی که معلمی رو به معنای واقعی زندگی کرده. اما محمدرضا دو همکار فوق العاده داره. شادی آرام و مهربان عزیز که همیشه انتخاب موسیقی هاش برام دلنشین بوده. حتما همه تون اون حرف محمدرضا توی یکی از فایلهای صوتی یادتونه که میگه “شادی براشون یه آهنگ پخش کن حال کنن”. همکار دیگه سمیه ی تاجدینیه. کسی که نه تنها حواسش به متمم هست، بلکه به ما همیشه ثابت کرده که حواسش به تک تک متممی ها هم هست. سمیه برای من دوست واقعا عزیزیه و همیشه قدردان زحمتهاش بوده م.
    از همه ی دوستانی هم که کامنت میذارن و متمم رو بسیار غنی تر می کنن خیلی تشکر میکنم.
    واقعاً ببخشید کامنتم اینقدر طولانی شد. راستش برای من همیشه عدالت آموزشی از یک طرف و عمل کردن به تئوری هایی که درس داده میشه از طرف دیگه، خیلی خیلی مهم بوده و متمم رو به خاطر تمایز عجیبش در این دو مورد بی نهایت دوست دارم.
    امیدوارم بتونم بیشتر همراه متمم باشم
    تولدش مبارک

    • علیرضا داداشی گفت:

      سلام بر محمد معارفی عزیزم.
      اول اینکه وقتی دوستانم در زمان نوشتن از متمم و محمدرضا، از من هم نام می برند، واقعاً خجالت می کشم.( ما که باشیم که اندیشه ی ما نیز کنند؟)
      دوم، در باره ی «عدالت آموزشی» نوشتی؛ نکته ای دارم که اگر اینجا ننویسم بعید است جای دیگری بنویسمش:
      حدود دو سال پیش برای شرکت در دوره ی تربیت مدرس معرفی شده بودم. استاد خوبی داشتیم. یک روز که تنها دفعه ای بود که دیر رسیده بودم، دیدم دوستانم در حال پاسخ به سوالی هستند که استاد در ابتدای جلسه طرح کرده تا درس را با پاسخ به آن سوال شروع کند.
      به من نگاه کرد، پرسیدم: «سوال چیست؟»
      سوال این بود: «به نظر شما بزرگترین مشکل آموزش در دنیا چیست؟»
      من پاسخ دادم: «این که همه ی آدم های مستحق آموزش، امکان آموزش دیدن ندارند. به کودکان کار اشاره کردم ، به کودکان فقیر ، کودکان دست فروش سر چهار راه ها و ….»
      اما، پاسخ موردنظر استاد این بود:
      «اهم مشکلات آموزش این است که:
      ۱- فاصله ی زمانی زیادی بین یافته های علمی و تبدیل آنها به منبع در دسترس وجود دارد.
      ۲- برخی از آموزش گیرندگان معتقدند که خیلی اطلاعات دارند.
      ۳- …
      و …..»
      او به ضرورت محتوای مورد نظر خودش داشت مشکلات را بر می شمرد و من گوش می دادم و یادداشت می کردم. ولی همانجا با خودم تصمیم گرفتم که هرگز دغدغه ی آن رو خودم را فراموش نکنم. دغدغه ای که دیرین بود ولی آن روز به ضرورت پاسخ به آن سوالی که بد فهمیده بودم، مطرحش کردم.

      محمدرضا را همیشه این گونه شناخته ام: «کسی که به سختی و به گرانی به دست آورده، اما به راحتی و به رایگان می بخشد.»
      خدایش مستدام بدارد.

      • محمد معارفی گفت:

        آقای داداشی عزیز، سلام
        جمله تون واقعاً قشنگ بود. در مورد حضور شما و بقیه دوستان واقعاً اغراق نکردم. من مقاله ی “استراتژی چیست” پورتر رو خیلی دوست دارم و فکر می کنم که حضور دانشجویانی مثل شما بخشی از اون فعالیتهاییه که پورتر اشاره میکنه. میخوام بگم متمم دانشجویان متفاوتی هم داره که از بقیه ی محیطهای آموزشی متمایزش میکنه.
        همونطوری که قبلاً هم اعتراف کرده م، من علی رغم اینکه از محتوای آموزشی متمم لذت می برم اما از مشاهده ی نوع شکلگیری و رشد و تکامل متمم لذت به مراتب بیشتری می برم. از اینکه متمم خودش رو بر مبنای چیزهایی که درس میده میسازه خیلی لذت میبرم. از اینکه در کنار دقت به حیات مادی(و سودآوری در بلندمت) ارزشهای واقعی (نه شعاری) داره و از همه مهمتر این ارزشها رو به دانشجویانش که بخشی از جامعه هستند هم منتقل می کنه. شما خودت مدیریت تدریس می کنی و بهتر از من میتونی این مسائل رو ببینی. راستش چند خط دیگه هم نوشتم، اما چون مقایسه هایی بود بین متمم و جاهای دیگه که اینجا نمیشد گفت ترجیح دادم حذفشون کنم… مرسی که وقت گذاشتید و نوشتید.

    • شهرزاد گفت:

      دوست خوبم. محمد جان.
      من هم خیلی از لطفت ممنونم و از اینکه مطالبی که می نویسم برات قابل استفاده است و حس خوبی بهت میده، خیلی خوشحالم.
      دلم میخواد بدونی که من هم همیشه از خوندن نوشته های آروم، دقیق، پخته و مهربون تو (اینها حسهایی هستند که همیشه از خوندن نوشته هات میگیرم) لذت میبرم.
      امیدوارم تو و همینطور دوستان خوب دیگرمون مثل محسن(نوری)، ضیا، هومن (کلبادی)، هومن(رهبری) حسین(پسرک خامه فروش)، نیکی(کیان)، آزاده م، سمانه، شیوا، یاسین اسفندیار، محسن رضایی، و … دوستهای خوب دیگه ای که این روزها نوشته های کمتری ازشون می بینیم و می خونیم، ما رو از نعمت خوندن نوشته های خوبشون بیشتر بهره مند کنن.

      • محمد معارفی گفت:

        شهرزاد عزیز سلام
        پیام شما رو بعد از اینکه برای آقای داداشی کامنت گذاشتم دیدم وگرنه هر دو رو با هم جواب میدادم که اینجا خیلی شلوغ نشه و دوستان راحتتر باشن.
        بابت لطفت ممنون. راستش بهت حسودیم شده چون میبینم واقعاً خیلی جدی تر از گذشته متمم رو دنبال میکنی و حتی در جواب دوستمون اشاره کردی که برای یک پروژه ساعتهای متوالی وقت گذاشتی.
        احتمالاً سال جدید سال به مراتب پرکارتری باشه از نظر درس و تمرین و … .
        موفق باشی

  • سجاد سلیمانی گفت:

    محمدرضا جان
    تبریک و هزاران شادباش به تو

    با دیدن اسمم در یکی از لیست ها، شور ناوصفی یافتم. بسیار ممنون که بیشتر از آنچه که فکر می کنم، به فکر ما هستی و شاگردانت را می پرستی.
    .
    امشب برای تو نامه ای نوشتم و حرفها و آرزوهای شاگردی را با مرور برخی آموخته ها یکجا تقدیم تو کردم
    میدانم برای ثانیه هایت، برنامه های ارزشمندی داری،
    اما اگر وقت شد، سری به آن بزن.

    « نامه ای به معلمم: محمدرضا شعبانعلی »
    http://www.sajadsoleimani.ir/?p=897

    همیشه با تو خواهم بود.

  • شیرین گفت:

    مجددا سلام
    الان که دیدگاه رو میخوندم دیدم که منم واقعا و دقیقا با خانوم نقیبی هم پرسشم و نگرانی جبران این همه دیر رسیدن به متمم و روزنوشته ها رو هر لحظه باخودم به دوش میکشم.!! چه میشود کرد واقعا!؟

  • نازنین گفت:

    خیلی خوبه کسی بدون هیچ منتی آموخته هاش رو با بقیه به اشتراک بگذاره. خوشحالم که بعضی مواقع تونستم عضو ویژه متمم باشم و کمکی که خیلی ناچیزه بکنم و متاسفم که بعضی مواقع نتونستم پا به پای شما و بقیه بیام. در هر صورت خیلی خیلی خوشحالم که هستید. همیشه پایدار باشید. شما و بقیه دوستانی که اسمشون رو بردید…

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser