دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

قورباغه ای درون تخم مرغ یا ماجرای تناسخ…

قورباغه ای درون تخم مرغ یا اعتقاد به تناسخ

«آیا به تناسخ اعتقاد داری؟»

بعضی وقتها در میان ایمیل ها و کامنتها،‌ سوالهایی می بینم که بسیار شخصی هستند. مثلاً اینکه نماز میخوانی یا نه. یا به تناسخ اعتقاد داری یا نه؟ یا اینکه موسیقی سنتی را ترجیح میدهی یا موسیقی پاپ و …

در نگاه اول، معمولاً این سوالها را کنار میگذارم. احساس عمومی من بر این است که مسائل شخصی، کاملاً شخصی هستند. اما از طرف دیگر، گاهی احساس میکنم کسی که به روزنوشته ها سر میزند (بر خلاف سایت رسمی من) شاید علاقه داشته باشد که این دوست آنلاین خود را بیشتر بشناسد و فکر میکنم که این خواسته حق یک دوست در یک رابطه ی جدی و واقعی است.

این بود که تصمیم گرفتم هر از چند گاهی به برخی از این سوالات جواب دهم. پاسخ به این نوع سوالات،‌ به معنای «علمی بودن» یا «درست بودن» نیست و من هم به هیچ وجه مدعی نیستم که آنچه میگویم یا آنچه انجام میدهم درست است. بنابراین لطفاً صرفاً به عنوان یک نظر شخصی بخوانید…

من هم مثل بسیاری از خوانندگان این سایت،‌ از سالهای نوجوانی،‌ کتابهای زیادی را با هدف بهبود جهان بینی ام خوانده ام. از قرآن و تورات و انجیل و اوپانیشادها تا مطهری و شریعتی و سروش و نیچه و کانت و سارتر و هایدگر. هرچه به دستم رسید خواندم تا تصویر بهتری از دنیایی که در آن زندگی میکنم داشته باشم.

حاصل تمام آن سالها مرا امروز به این باور رسانده است که باید «علم» و «عقیده» را کاملاً تفکیک کنم. همینطور «پرسشهای علمی» و «پرسش های عقیدتی» را.

میگویند ویژگی اصلی بحث های علمی، «اثبات پذیری» و «انکار پذیری» آنهاست. من اگر بگویم آیا آب همواره در دمای صد درجه به جوش می آید یا تغییر فشار هوا میتواند این دما را تغییر دهد؟ این یک سوال علمی است. چون به سادگی میتوان آن را آزمایش کرد و آن را تأیید یا رد کرد. اگر هم بگویم آیا در کره مریخ حیات وجود دارد؟ هنوز یک سوال علمی است. هرچند سوال علمی دشواری است. اما به هر حال این سوال اگر زمانی هم «علمی» نبوده،‌ با توسعه دانش امروز یک سوال علمی (قابل رد یا تأیید) محسوب میشود.

اما برخی سوالها و ادعاها اساساً علمی نیستند. ولی علمی نبودن به معنای مهم نبودن نیست. بلکه صرفاً به معنای این است که بر اساس شواهد قابل رد و تأیید نیستند.

اجازه بدهید یک مثال بزنم: «من معتقدم که در هر تخم مرغی،‌ قبل از تولد یک قورباغه وجود دارد که به تدریج به یک جوجه تبدیل میشود. البته به محض اینکه این تخم مرغ در میدان های الکتریکی یا مغناطیسی شدید قرار گرفته یا پوسته ی آن کوچکترین ترک را بخورد، این قورباغه به توده ی لزج زرد رنگی تبدیل میشود…».

این یک باور غیر علمی است. غیر علمی نه به معنای نادرست. بلکه به معنای اینکه «اثبات پذیر و انکار پذیر» نیست. شما هرگز نمیتوانید درست بودن یا نادرست بودن این عقیده را اثبات کنید.

از این جنس باورهای غیرعلمی زیاد داریم. نظیر اعتقاد به تناسخ،‌ نظیر اعتقاد به انرژی های ماورایی که این روزها در هزار و یک شکل و قالب، تدریس و تبلیغ میشوند و ده ها باور و اعتقاد دیگر…

قاعدتاً هستند کسانی که عمر خود را صرف مطالعه و تحقیق در این خصوص میکنند که قطعاً شایسته احترام نیز هستند. اما من به عنوان یک فرد عادی جامعه با یک زندگی روزمره که دغدغه های عمیق زیادی ندارم، ترجیح میدهم به شکل دیگری به این سوال نگاه کنم: «آیا این باور مفید است؟ آیا به سلامتی و آرامش من کمک میکند؟ آیا به من امنیت میدهد؟ آیا مرا به انسانی بهتر، مفیدتر و کامل تر تبدیل میکند و باعث تعالی من میشود؟». اگر چنین است،‌ هرگز صحت آن باور را زیر سوال نمیبرم و اگر چنین نبود، هرگز زیر بار آن باور نمیروم…

ماجرای قورباغه ی درون تخم مرغ یک ماجرای واقعی است! یکی از دوستان من، میگفت که مادربزرگش همیشه این ماجرا را تعریف میکرده. جالب اینجاست که دوست من – که انسان فرهنگ دوست و باسوادی نیز هست – همیشه میگوید که من هنوز، نسبت به خوردن زرده تخم مرغ حس خوبی ندارم. چون احساس میکنم قورباغه ی مرده میخورم! ظاهراً خاطرات کودکی از ذهنم پاک نشده است.

من هرگز در پی اثبات نادرست بودن این «عقیده ی قورباغه ای» نیستم. چرا که احساس میکنم نتیجه آن، به سلامت دوستم کمک میکند. چون ظاهراً کلسترول زرده تخم مرغ خیلی زیاد است.

شاید اگر زمانی فرزند داشتم، من هم برای او توضیح میدادم که درون هر تخم مرغ، قورباغه ای است…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


72 نظر بر روی پست “قورباغه ای درون تخم مرغ یا ماجرای تناسخ…

  • roberto گفت:

    لطفا این سایت رو به بقیه هم معرفی کنید… با سپاس

    در گوگل عبارت زیر رو تایپ کنید و مطالب رضا اصغرزاده رو بخونید: اثبات نهایی تناسخ در قرآن

  • کمال گفت:

    سلام.چقدر ناراحت کننده است که گالیله برای حفظ جان خود تقیه میکند و اعتراف به گمراهی میکند و با بغضی در گلو پا بر زمین میزند و زیرلب … و ما به داستان گالیله و حلاج و هزاران قربانی راه تحقیق و حقیقت به چشم گذشته تاریخی تلخ نگاه میکنیم غافل از اینکه از این نظر هنوز در ابتدای تاریخ بشریت قرار داریم و قرن ۲۱ با تمام دستاوردهای بشری هنوز عصر یخبندان عقاید است و ادامه داستان مرگ بر اثر ایده! کاش باب جستجو و تحقیق در هیچ زمینه و موضوعی با قوه قهریه بسته نمیماند. مثلا اگر تردید در قوانین نیوتون ارتداد و مستوجب مجازات محسوب میشد نظریات نسبیت و کوانتوم و غیره هرگز متولد نمیشدند هرچند بدون شک این نظریات نیز حاوی تمام حقیقت نیستند و با گذشت زمان کامل و کاملتر میشوند .دین و عقیده و داستان خلقت انسان و تعریف موجودی به نام خدا و نحوه و جزییات خلقت او و مکانیسمهای بکار رفته در خلقت نیز مستثنی نیستند و باید در محیطهای علمی و توسط نخبگان هر روز به چالش کشیده شوند .به امید روزی که به جای بحثهای کوچه بازاری و خاله زنکی که تو به روح اعتقاد داری ؟ من به تناسخ اعتقاد دارم وغیره که متعاقب آن جنگ و کشتار و القاعده و طالبان و داعش و…انسانها همانطور که الان میدانند که بچه را لک لک نمیآورد و زمین روی شاخ گاو نیست مسایل غیر ملموس که مثل نحوه طی مسیر حیات از ازل تا ابد توسط یک شخص بسیار مهم و حیاتی نیز هست مورد کنکاش و موشکافی علمی ( به معنی توسط عالمان بی تعصب) قرار گیرد.با تشکر از همسفر بزرگوارم جناب شعبانعلی در این سفر دشوار زندگی که با دیدن انسانهایی مثل او امیدوار میمانیم

  • رضا اصغرزاده گفت:

    غیر علمی نه تنها بمعنای نادرستی نیست بلکه بمعنای اثبات نشدنی هم نیست . زیرا قرار نیست همه چیز ، علمی اثبات شود . برخی مسائل غیر علمی ولی عقلی اثبات می شوند . اینکه موضوعی از چه راهی اثبات شود بستگی به طبیعت موضوع دارد .

    اما اینکه «آیا تناسخ مفید است؟ آیا به سلامتی و آرامش من کمک میکند؟ آیا به من امنیت میدهد؟ آیا مرا به انسانی بهتر، مفیدتر و کامل تر تبدیل میکند و باعث تعالی من میشود؟» بله ” می تواند ” ! بستگی به خودتان دارد که از یک ” باور ” دنبال چی هستید و چه انتظاری دارید . باورها باید پاسخی به دغدغه های انسان باشند . اگر شما دغدغۀ خاصی ندارید که به تناسخ یا هر عقیدۀ خاصی دیگری باور داشته باشید ، اهمیتی هم نخواهد داشت .

    اما من ترجیح می دهم که مسئله را از آنطرف قضییه نگاه کنم . یعنی از خود بپرسم باور ” نداشتن ” تناسخ چه دریچه و دیدگاه مثبت و مفیدی را می تواند برای من نسبت به زندگی و جهان هستی بگشاید؟ و برعکس چه دریچه و دیدگاه منفی و مضری را می تواند برای من نسبت به زندگی و جهان هستی بگشاید؟ زیرا ” نداشتن ” نقصان است و در نقصان این خطر وجود دارد که خیری را از دست دهم . بعد مضرات و فوائد آن را می سنجم . هر کدام فوائد آن برای من و مردم بیشتر از مضرات آن بود ، همان را انتخاب می کنم .

  • saman گفت:

    سلام نظریه تناسخ جالب وسرگرم کننده است اسلام این نظریه رو رد کرده اما فقط برای دانستن از نظریه های مطرح لازم هست ازش بدونیم اسلام یک دین است که از هر لحاضی کامل ودرست وقابل قبوله افراد که این دین را به ارث بردن باید مثل یک تازه مسلمان تحقیق کنن واخرش به طور حتم وبه دور از تعصب نظریه تناسخ را رد میکنن به امید روزی که هیچ مسلمانی از روی حماقت وتعصب بی اساس خدا خالق هستی را زیر سوال نبرند

  • سارا نعمتی گفت:

    نمی خواستم دیگه کامنت بذارم. اما یه دلبستگی عمیقی اجازه نمیده که اینکارو بکنم. من همیشه از بچه گی متهم بودم به اینکه عجیب وغریبم .وتوی زندگیم همیشه تصاویر وافکار واتفاقاتی برام تداعی میشن که من احساس میکنم که ربط به زندگی های قبلی من دارن. با وجود محیط مذهبی که من توش رشد کردم پرسش این سوال یه جورایی کفره. واینکه خواهرم که مثلا دکترا داره بهم میگه این یه توجیه ای برای ادم های نا امید وافسرده . اما من به تناسخ اعتقاد دارم ویعنی هیچ چیز نمیتونه افکار وحوادث و خواب هایی رو که میبینم رو توجیه کنه . به نظرتون هیپنوتیزم میتونه مشکل منو حل کنه؟ شما کتاب زندگی های فراوان ، خدایان فراوان رو خوندید.

  • حمید گفت:

    فقط چیزی را باور کن که چشم هایت می بیند وگوشهایت می شنود.
    ونیز باور نکن چیزی راکه چشم هایت می بیند وگوشهایت می شنود.
    ونیز بدانکه باور نکردن چیزی گاه می تواند باور کردن چیزدیگری باشد.
    برشت.
    به نظر من دید شما درسته وشخصی .و تزاد درونی فرد نسبت به عقیده خودش وجود داره.
    حتی کسی که به وجود غورباغه اعتقاد داره .اگه با خودش صادق باشه اعتقادش صد درصد نیست.
    چون اثبات نشده.از روز نوشته هاتون خیلی لذت میبرم.

  • محمد مهدی مخملباف گفت:

    “آیا این باور مفید است؟ آیا به سلامتی و آرامش من کمک میکند؟ آیا به من امنیت میدهد؟ آیا مرا به انسانی بهتر، مفیدتر و کامل تر تبدیل میکند و باعث تعالی من میشود؟”
    ظاهر روش خوبه اما من قبولش ندارم. به قول هیوا “ایمان رو برای بعضی ها مفید و لازم میدونم . اما خودم حقیقت تلخ رو ترجیح میدم .” یا شریعتی میگه: ” کوری را به خاطر ارامش تحمل نکن ”
    اینکه بعضی چیزها رو نمیشه اثبات کرد رو قبول دارم ( و قوری راسل و … به نظرم منطقی اند) اما این حرف شما رو قبول ندارم.
    این حرف شما قطعیت میاره ( از این جهت خیلی لذت بخشه)و باعث میشه (توی خیلی از موارد)اعتقادات جامعه رو بدون هیچ نقدی قبول بکنیم ( تا ترد نشیم چون ترد شدن رو مفید نمی دونیم و…) به نظر من اون لباس شخصی که میاد مردم رو برچسب “فتنه گر” میزنه و با چماق به جونشون می افته . هم احساس کرده این باورش مفیده هم سلامتی و آرامش و امنیتش رو تامین می کنه و هم با بصیرتی که داره جور در میاد.

  • رویا گفت:

    سلام
    پسرم هفته پیش ازم پرسید تو خدا را ۱۰۰% بصورت علمی باور داری گفتم نه و او به شدت تعجب کرد که چنین حرفی از مادر مذهبی خود می شنود … ولی به او گفتم ما مجبوریم یک جا قانون علیت را نقض کنیم و آن هم یا در ابتدای ایجاد ماده به معنای فیزیکی آن و یا وجود همیشگی خداوند ( اینکه خداوند حادث نیست ) … به هرحال شاید سر و ته بحث حیات را با تئوریهایی مثل تکامل و سوپ بنیادین به هم آورد … ولی شروع وجود ماده چیزی خلاف قانون علیت است .. خواه ما خداوند را به عنوان علت العلل معرفی کنیم که معلول نیست .. خواه ایجاد ماده را بی دلیل بپذیریم ( یعنی بدون علت ) به هرحال باید یک جا فانون علیت نقض شود .. من ترجیح می دهم فرض اول را قبول کنم …یعنی خداوند همیشه بوده بدون آنکه نیاز به علت داشته باشد… می دانم ایمانم آن ایمان آرمانی نیست ولی انسانی است .. با شکها و چالشهای خودش…

    • سعید گفت:

      بحث‌های کلامی و فلسفی چیزی نیستند که در یک‌جا نقض بشوند و بعد درست هم باشند (:
      قانون علیت این است که: هر معلولی، علت دارد. (یا تقریرهای دیگه از قانون)، خداوند هم معلول نیست، علت است.
      برای استثنا نداشتن:

  • یاسر گفت:

    این جمله رو نمی پسندم: “من هرگز در پی اثبات نادرست بودن این «عقیده ی قورباغه ای» نیستم. چرا که احساس میکنم نتیجه آن، به سلامت دوستم کمک میکند. چون ظاهراً کلسترول زرده تخم مرغ خیلی زیاد است.” این موضوع دلیل نمی شود واقعیت را نگفت. بهتر است هر دو را اثبات کنید (نبود قورباغه در تخم مرع، حاوی کلسترول بودن زرده آن) بعد تصمیم گیری به عهده خودش.
    در واقع با روش شما به نوعی تصمیم خود را به طرف مقابل به طور غیر مستقیم تحمیل می کنیم.
    ممنون

    • کاملاْ حرف تو رو قبول دارم.
      فقط یک نکته بود که به دلیل محدودیت ها نمیشد دقیق گفت:

      در مورد قورباغه ی درون تخم مرغ، من از بیرون به ماجرا نگاه میکنم و جواب درست این سوال رو میدونم.
      پس منطق تو کاملاْ‌ درسته.

      اما در مورد هستی و کل عالم امکان، ما خود درون این تخم مرغیم و هرگز نمیدونیم که در بیرون مرغی وجود داره یا نه!
      به عنوان خداپرستی که زندگیم رو برای عقیده و ایمانم گذاشته ام و این رو اطرافیان نزدیکم دیده اند و تایید میکنند هنوز حتی یک جمله ی علمی دقیق در اثبات خداوند نشنیده ام. همچنان که در رد او.
      من خدا رو در دلم احساس میکنم.

  • azam گفت:

    سلام.
    کاش می شد شفافتر بگید.ولی اگر هدفتون این بود که دوستان خودتون را به فکر وادارید موفق شدید .
    دوست داشتم تصویر دنیای کسی مثل شما را با این همه مطالعه بدونم.میدونم که نا گفته هاتون ارزش هزار با شنیدن را داره.
    ممنونم که بیشتر از پیش به فکر واداشتیم. 🙂

  • مجتبی گفت:

    با سلام،
    به نظر من خیلی از کارا واقعا مهم نیستن،چیزی که مهمه در درجه اول خود شخصه که اون فعل یا هر چیز دیگه ای رو مهم میکنه،محمدرضا من فکر میکنم چون خودت برای بچه ها مهمی این سوال هارو ازت میپرسن.

  • ماهان گفت:

    سلام به دوستان
    من حدود ۴سالی هست این حس رودارم که انگار یه نیرویی دوست نداره مردم چه ازنظر عقیدتی وچه فرهنگی رشد داشته باشند ازنظر عقیدتی دوست دارند ملت بدون مطالعه وتحقیق هرچه دیکته میشه بپذیرند ازنظرفرهنگی وتاریخی انگار می ترسند یه مقطعی روبهش بپردازند فکر میکنم بهترین کاری که ما می تونیم کنیم این هست که تفکر بلندمدت داشته باشیم ما که سوختیم وتمام اما اگه مثل بزرگانی چون استاد شعبانعلی استاد عزیزسریع القلم سعی کنیم هم خودمان فکر کنیم وبه یک الگوی درست برسیم وهم تلاشمون برای نسل جدید باشه تا آینده انشاء الله درست بشه من فکر میکنم عیبی که ماداریم اینه که فداکار نیستیم کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست روکه می خونی متوجه میشه مردم کره بعداز سال ۱۹۵۳ بعداز جنگهای خانمان برانداز برای نسل بعدخودشون چه ایثار وفداکاری کردند ولی من خودم تنها به فکر اینم که زندگی خودم چه میشه دیگه خیلی دست ودل باز باشم خانواده ام روهم مورد لطف قرارمیدم
    به قول مدیر من اگه یکی ازهدفهای زندگی افراد خدمت کردن به خلق میشد و تربیت نسل بعد مطمئنا ماهم میتونستیم کشور موفقی باشیم به قول یکی از اساتید به هر حال این دولت هم از این ملته
    وقتی ما میریم کشورهای اروپای وپیشرفته واز فرهنگ بالای مردم رعایت قانون ومقررات دراون کشورها صحبت میکنیم بعد میام تو مملکت خودمون قانون رو زیر پا میذارم بالذت برای دیگران ازاینکه چطور طرح رد کردیم و…صحبت میکنیم به جایی نمی رسیم …

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser