این متن رو حدود یک سال قبل برای یکی از ایمیلهای هفتگی شنبهها نوشتم. اون روزها خیلی درگیر تدوین درس #مدل ذهنی بودیم و احساس میکردم که شاید این روایت سادهای که تنظیم کردم بتونه به ایجاد یک تصویر اولیه از مفهوم مدل ذهنی کمک کنه.
احساس کردم شاید بعد از یک سال (اگر چه فکر کنم بعداْ برای همهتون بارها و بارها در گروههای مجازی بازنشر و ارسال شده) فرصت خوبی باشه تا اینجا بگذارمش که به این بهانه، بتونیم با هم گفتگو کنیم و گپ بزنیم. البته دلیل دیگرش هم، انتشار متن داستان گرگها در سری پاراگراف فارسی متمم بود که دوباره این بحثها رو در ذهنم زنده کرد.
ﺑﺎﺧﺘﻦ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺑﺨﺖ ﺧﻮﺵ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﺟﺒﺮ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ .
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺣﻮﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ …
ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ
ﻭﻟﯽ ﻣﺪﻝﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ .
یکی از مباحث نوین روانشناسی act یا acceptance and commitment therapy به معنای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هستش. چکیده اش اینه که الان فکر کنم بهترین کاری که الان می توانم انجام دهم چیست؟ که نتیجه برنده برنده برنده (برای من، دیگری و محیط) داشته باشد. فکر می کنم با این دیدگاه طی زمان مدل ذهنی ما در تمامی زمینه ها بهینه خواهد شد.