هفته پیش چهارشنبه در وبلاگ نشستیم و گپ زدیم. قرار شد که یک ماژول چت خوب پیدا کنیم که به دلیل حجم کاری بالا در این هفته، من هنوز موفق نشده ام آن را پیدا کنم.
بنابراین قول من در مورد امکان چت، به هفته آینده موکول میشود. اما به هر حال، امشب هم به سبک هفته پیش، ساعت ۱۰ تا ۱۲ آنلاین میمانم تا دوستانم را ببینم.
به نظرم هر کسی هر حرف و موضوعی را میتواند مطرح کند. اما اگر قرار باشد من پیشنهاد بدهم، دلم میخواهد راجع به جمله ای حرف بزنم که چند روز پیش، در صفحه فیس بوک خودم نوشتم:
میتوانی هر چه میخواهی داشته باشی، اما نمیتوانی همه چیزهایی را که میخواهی داشته باشی.
You can have anything you want,but you can’t have everything you want
تا آنجا که من جستجو کردم، این جمله را نخستین بار حدود دو هزار سال قبل، مارکوس اورلیوس، از رهبران بزرگ امپراتوری روم، گفته است.
پی نوشت نامربوط: راستی برای صفحه فیسبوکم یک آدرس مستقیم درست کردم که دسترسی به آن راحت تر باشد.
www.facebook.com/mrshabanali
دو حرف m و r حروف نخست محمد رضا هستند.
اگراین جوری باشه تصمیمات ما همه نسبی است.بستگی به عوامل متعددی ازجمله گذر زمان داره.ولی من فکرمیکنم باگذر زمان همه چیز تغییر میکنه .ممکنه بهتر بشه یا بدتر.اصلا معلوم نمیشه
مرضیه جانم
در پاسخ به سوالت
دوست ندارم پولی به دست بیارم که میدونم برای بدست اوردن اش حقی پایمال شده چه معنوی و چه مادی-دوست ندارم که پل ام برای بدست اوردن پول از ادم ها ساخته شده باشه_دوست ندارم که از بعضی از ویژگی های زنانه ام برای پول استفاده کنم…
به نظرم آدم خیلی دیر می فهمه، چه چیز ارزش واقعی داره…
مسیری رو طی می کنه و چیزهای مختلفی را تجربه می کنه… شاید توی این راه با ارزش ترین چیزهاشم از دست بده…
نمی دونم نتیجه زندگی یک آدم چی باید باشه؟ مثلا تجربیات زیاد؟ اندوخته زیاد؟ هر طور زندگی کنیم و هر چیز به دست بیاریم. همه طعم گس مرگ را تجربه خواهیم کرد.
کل زندگی به نظر من یه تجربه است نه تجربه ای که جای دیگه ای باید ازش استفاده بشه .تجربه ای که در هر لحظه ادراک می شه. اگر این تجربه ها و احساس ها چه مثبت چه منفی نباشه اصلا انسان وجود نداره.
محمد رضا اگر برگردی به زمان گذشته بازهم همین مسیری رو که تا حالا طی کردی ، انتخاب می کردی؟
راستش ترجیح میدادم یک زندگی آروم تر و دورتر از جامعه. یک شغل معمولی. صبح ۸ تا ۴ بعداز ظهر. پارک رفتن با خانواده و …
نه مثل الان که تو یک رستوران هم که میرم باید با ده نفر احوال پرسی کنم 🙁
من برعکس زندگی تکراری و کسل کننده رو اصلا نمیپسندم دوست دارم دیروزم و امروزم و فردام باهام متفاوت باشه نه تکراری
ادما از هرچی که دارن ناراضین
میتونی توی همین شرایط هم همه ی اینا رو داشته باشی
توی اون شرایطم که بودی الانو ارزو داشتی
نه تو این شرایط نمیتونم همه اونها رو داشته باشم. از یک جایی به بعد، جامعه جای نفس کشیدنت را تنگ میکنه. مگر اینکه مهاجرت کنی…
نفس کشیدن تنگ میکنه اما حریم خصوصیتو نمیگیره ازت
الان خیلی ادما تو سطح بالا ازنظر علمی فرهنگی اجتماعی و ….. هستن که توی همین جامعه دارن زندگی میکنن و خوشحالن
میتونی یه سری شرایط خوب گذشتتو توی حال حفظ کرد و از زندگی با اونها لذت برد
خیلیاشون شجاعت این رو ندارن که بگن راضی نیستن.
خیلی ها هم به قفسی که دور تنشون تنیدن عادت کردن.
بله. موقعیت بالای اجتماعی داره. استاد دانشگاهه. اما جرات نداره یک نظر سیاسی بده. خفه میشه و راه میره و ژست رضایت رو میگیره.
من میتونم صد تا مثال بزنم.
من اونها رو یک پله بدبخت تر از خودم میدونم
تا ببینی به کی با چه بینشی نگاه میکنی
باهات موافقم اما
به نظرم ذره بین گذاشتی رو بدبختا شون که دقیقا خیلی هم تعدادشون زیاده
چون بایه سطح سواد کم ، توی یه جایگاهی هستن که در حد و اندازشون نیست.چاره ای جز پیروی کورکورانه ندارن
اما با نگاه کردن به یه سری ادم بدبخت نمیشه نسخه همرو پیچید!
بهنام قبول داری خیلی ازآدمهایی که توجامعه ما دارند درس میخونن فقط به خاطر اینه که بیکار نباشن؟؟
به قول یکی از دوستام وقتی ازمون پرسیدن چه کارمیکنی بگیم داریم درس میخونیم!!
واقعا مهتاب باهات موافقم
دقیقا.
استاد خودکشی نه
توی فایل های مذاکره تون مثال خیلی خوبی زدید،شما مصداق همون مخترع تلوزیون هستید.
این خودکشی نیست وقفه.
(البته نمیشه منکر این شد که شما هیچ وقتی رو برای خودتون صرف نمیکنید و این ممکنه خیلی زود خسته تون کنه)
سلام
اما مهتاب جان
شاید تو لحظه فکر کنیم که بهترین انتخاب رو داشتیم،اما گذر زمان بهت نشون میده که با زمونه پیش نرفتی.فکر کنم مهم اینه که تو لحظه احساس موفقیت کنیم
همیشه میگن که معیار درست یا غلط بودن یک تصمیم، اطلاعاتیه که در اون لحظه داشتیم. اینکه بعداً اطلاعات جدیدی رو دریافت کنیم و بفهمیم تصمیممون درست نبوده، هیچ چیز از ارزش تصمیم قبلیمون کم نمیکنه.
این حرفی بود که در ماه عسل گفتید…..
باید طوری تصمیم گرفت که با توجه با شرایط اون زمان وقتی برگشتی به عقب ببینی که بهترین تصمیمو با توجه به شرایط اون موقع گرفتی …درسته استاد 😉 ?
سلام.منم اومدم.
استاد آخه شما از لحاظ مالی دیگه تامین شدید که دکترا نمیخونید
ماها چی!!!ماها راضی هستیم پولم بدیم وقتمون هم بگذره تا دکترا رو بگیریم.
چون غیر از اون نه پولی هست نه زمینه کاری نه زمینه برای بیکار نماندن.
درس خوندن، انتخابت رو وسیع تر نمیکنه، محدوده شغلی و افق درآمدیت رو هم محدودتر و تنگ تر میکنه.
اگه کسی با فوق لیسانس نتونست کار پیدا کنه یا درآمد ایجاد کنه، با دکترا از گرسنگی میمیره و به گدایی میفته به نظرم!
موافقم امروز خیلیا واسه فرار از بیکاری درس میخونن
سلام
اگر دقت کنیم انسان با سختی وارد این دنیا میشه
در تمام طول زندگی چیزی که هرگز کمرنگ نمیشه جنگ برای بهتر شدن
برای پیروزی در جنگم همیشه یه سری از ادم های خوبتو و خیلی چیز های خوب دیگه رو می دیم تا به پیروزی برسیم.
در معنا خیلی تلخ اما باعث تکامل انسان میشه
وای به روزی که بفهمی برای کسی یا چیزی می جنگیدی و کشته میدادی که ارزشش رو نداشته…
شاید دیر شده باشه اما میشه شرایط و تغییرش داد
اگر برای چیزی خیلی زحمت کشیدی و جنگیدی. حتما چیزی به دست آوردی. حتی اگر اون چیزی نبود که انتظارش رو داشته به نظرم می تونی ازش به شکلی استفاده کنی که با ارزشش کنی، حداقل اینجوری کمتر حسرت چیزهایی که به خاطرش از دست دادی رو می خوری.
سلام محمد رضا
اینکه میگن هر لذتی را عقوبتی همراه است،فکر میکنم به نوعی همین موضوع رو تایید میکنه. واقعیت اینکه ایجاد تعادل بین جنبه های مختلف زندگی کار بسیار سختی و به نظرم هر چی جنبه کمال گرایی آدمی بیشتر باشه ، بعضاً از این موضوع لطمات بیشتری می بینه یا به قولی هزینه های بیشتری رو پرداخت میکنه.
تو این رو خوب میفهمی. این رو وقتی فهمیدم که به من گفتی: «محمدرضا. تو با خودکشی از دنیا میری»
آی گفتید
وسواس بهتر و بهترین بهترین بودن و شدن
راست میگید
وحشتناک ترین چیزیه که دارم، خیلی جلوی راهم رو میگیره
اگرتوزندگی انتخاب های درستی داشته باشیم قطعا میدونیم که چی رو باید فدای چه چیزی کنیم .پس دوباره همه این مسائل برمیگرده به دومقوله مهم انتخاب وتصمیم گیری.
اینکه saly گفت اولویت بندی خواسته ها باهاش موافقم اما تو سنای مختلف خواسته ها متفاوته، و اینکه ممکنه من تو سن ۲۳ سالگی چیزیو آرزو نم و هدفم قرار بدم که تو ۳۰ سالگی از این خواسته پشیمون بشم 🙁
من فکر می کنم آدم توی بازه های مختلف سنی می تونه خواسته هایی داشته باشه که بهشون برسه. مهم اینه که توی هر دوره ای با توجه به اقتضا همون دوره بین خواسته های مختلف بتونیم اولویتمون رو پیدا کنیم
دوستان عزیز دونفر ازدوستان خوبمون زحمت کشیدن خودشونو معرفی کردندبقیه دوستان هم درصورت تمایل خودشونو معرفی کنن خوبه که همدیگرو بیشتر بشناسیم
ممنون
سلام بر همگی
خیییلی خوشحالم .چه میزبانی داریم.مرسی
سلام.شب تون قشنگ
من دانشجو ارشد برق ام.
دوست دارم بعد از درس برم دنبال کار و راستش پول!
ولی میدونم مسیر راحتی نیست والبته توی این مسیر نمیخواهم از اصولی که برای راه کسب مال و پول دارم دست بردارم و شاید همین باعث بشه نتونم به اون مقدار پول و راحتی که میخواهم خیلی سریع برسم.
سلام فهیمه جون شب قشنگه شمام بخیر
میشه یکم بگی اصولی که تو مد نظر داری چیه؟ میخوام بدونم یه دختر خانوم که دانشجوی ارشد برقه پیش خودش چه اصولی برا پولدار شدن داره البته اونم قبل از ورود به بازار کار؟
ممنون میشم اگه بگی
سلام به صابخونه و بقیه مهمونها
من هم از موقعی که موضوع گفتگو رو مطرح کردید به این فکر میکردم وقتی آدم میخواد به یه خواسته و هدف که خیلی براش مهمه برسه حتما باید براش هزینه کنه و این هزینه ها هم باید حساب شده باشه یعنی بدونه چی رو داره فدای چی میکنه و من معتقدم تا آدم از یک سری چیزها که شاید بعضا مهم هم باشند براش نگذره به اون خواسته و هدف بزرگش نمیرسه محمد رضا جان شما معتقدید که انسان هر چیزی رو بخواد به دست میاره؟؟
ندا. من به شدت معتقدم که آدم هر چی رو بخواد میتونه به دست بیاره. به شرط اینکه هزینه اش رو حاضر باشه بده.
مشکل عموم ما اینه که به این هزینه فکر نمیکنیم یا اینکه نمیفهمیم دیگران چه هزینه ای کردن.
من روزانه ده ها ایمیل دریافت میکنم که آدمها میگن دوست داشتن شبیه من باشن.
وقتی بهشون میگم که هزینه اش:
از دست دادن همسر
صدها میلیون خسارت مادی
فشارهای عاطفی شدید
پانزده سال نخوابیدن ( شبی دو ساعت خوابیدن)
و … بوده
همه به جای اینکه بگن میخوایم جای تو باشیم میگن: خاک بر سرت!
محمدرضا اگه قرار باشه بابت این هزینه هایی که ما تو زندگیمون میدیم به کسی بگن خاک بر سر، میبخشیدا اما فکر کنم همه ما یه جورایی خاک بر سر شدیم رفته 🙁
ما آدم های موفق زیادی داریم که احساس خوشبختی نمی کنن ولی عموم مردم موفقیت رو با شادی و خوشبختی یکی می دونن واسه همین آرزو دارن جای آدم های موفق باشن.
خدا نکنه استاد عزیز
به هر حال این خواسته و هدف شما بوده این چیزهایی که از دست دادید برای من و امثال من شاید اسمش ضرر یا هر چیز دیگه باشه اما از نظر خودتون هزینه موفقیت هاتونه
شما الان هم نتیجه ی اون هزینه ها رو گرفتید ولی من مطمئن هستم به جایی میرسید که این هزینه ها واقعا ناچیز به چشمتون میاد و تمام اون فشارهای عاطفی و ….. براتون جبران میشه:)
محمد رضا جان کاملا درکت میکنم .
من ۱۹ سالمه و تقریبانم ماهی دو میلیونم در امد دارم و کل زندگیم شده کار و درسم و احساس میکنم از دوستام و جامعه ام و خانوادم کاملا دور هستم .
درسته هزینه اش بالاست ولی زمانی که حس موفقیت و لذت رو احساس می کنی به همه چیز می ارزه.
سلام شب بخیر 🙂
سلااااااااااااااا م به استاد بزرگ
ما که هنوزم در آرزوی دیدار شما هستیم 🙁
چی شد وقفه افتاد؟
من معتقدم خدا برای همه چی تو این دنیا یه ترازو میذاره
همیشه باید متعادل بمونه و سنگینیش به ابن ور و اون ور نکشه
اگه دقت کنی به دوران مختلف زندگیه هر کس
به وضوح پیداست که خدا هر آنچه به کسی میدهد حتما چیزی که داده قبلی رو به تعادل بکشه هم نصیبش خواهد کرد
تا حالا دیدید به کسی همه خوبیها و موفقیتها داده بشه و تا آخر عمرش هیچ نکته ای در مقابل اون بهش نرسیده باشه؟
منکه ندیدم
سلام. اگر این جمله درست باشه اولویت بندی خواسته ها خیلی مهم تر از رسیدن به خواسته هاست. چون ممکن خواسته های زیادی فدای یک خواسته بشن.
فکرکنم این جمله یه جورایی مفهوم هزینه فرصتو مطرح میکنه.
درسته؟
سلام به همه..
به نظرم این بحث خیلی تکراری و بدیهی هستش…..نمیشه در مورد موضوع دیگه حرف زد؟؟؟
تو اگر این بحث رو بلد باشی و بهش عمل کنی، نباید تو زندگی هیچ مشکلی در هیچ زمینه ای داشته باشی. یعنی واقعاً اینقدر خوشبختی و نمیدونستیم که چنین مخاطبی داریم؟
خود کلمه مشکل،مشکلیه واسه خودش….. 🙂
منظورم نداشتن مشکل یا داشتنش نبود…این حرفها که برای رسیدن به چیزی باید چیز دیگه از دست بدی یا به هر چی فکر می کنی بهش میرسی یا هزینه رسیدن به خواستهامون….این موضوعات چیزهایی هستن که به نظرم هر کسی در یک زمان مشخص با توجه به رشد عقلیش و تجربه هایی که بدست میاره….به این حرف ها و باورهاش در مورد این مسائل میرسه……زندگی خیلی حرف های مهمتری داره…این حرف هم مهمه ولی برای من که دیگه باور هام شکل گرفته و قانون زندگی از نزدیک لمس کردم و برهی رسیدن به خواسته هام بهاها دادم دیگه …..
سلام النا، این بحث خیلی خوبه و میتونه به آدم خط بده تا کمتر به افسردگی برسه. ریشه خیلی از بیماریهای روانی مخصوصا تو جامعه ما عدم آگاهی از همین بحث ها تکراری و بدیهیه.
اما اگه تو موضوع دیگه ای هم مد نظرته خب مطرح کن
عزیزم من صاحب خونه نیستم…پس این جسارت نمی کنم که خط بدم… 😉
افسردگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینکه به نقطه ای از آگاهی برسی که بدونی باید برای خواسته هات بجنگی پس افسردگی معنا پیدا نمی کنه…..به نظرم بهتره ساکت بشینم و نظر بقیه دوستانم رو بخونم….شایدم…..
😉
محمد و دوستان! سلام…
حالم خوب نيست، نميتونم زياد پيشتون بمونم، فقط خواستم سلامي داده باشم…
…
محمدجان از وقتی که توی سمینار قزوین امدی خیلی پیگر کارات هستم و واقعا خیلی چیزها توی اون سمینار ازت یاد گرفتم .
ولی میتونم ازت بپرسم که چند سالگی شروع به کار کردی و چند سالگی توی زندگیت احساس کردی که پیشرفت کردی ؟
و چی توی زندگیت باعث عقب افتادنت شد ؟
من از ۱۴ سالگی کار کردم. راستش همیشه احساس میکنم که در حال پیشرفت هستم. اما چون وسواس موفقیت دارم و هدف های بزرگ میگذارم، راستش صادقانه باید اعتراف کنم که کمتر لحظاتی بوده که احساس رضایت و موفقیت از خودم داشته باشم و در کل از زندگیم راضی نیستم.
میتونم بپرسم چرا ؟
میدونی خیلی ها ارزشون بود جای شعبانعلی باشن حالا چرا ! از زندگیت راضی نیستی ؟
خیلی واسم جالبه بودنم .
جوابش دقیقاً بحثیه که در جواب ندا نوشتم. شاید هزینه ای که کردم خیلی زیاد بوده.
سلام
محمد رضاجان اجازه هست ما هم شرکت کنیم و سوال بپرسیم ؟
چرا که نه سهیل جان؟
سلام به همه دوستای خوبم ومیزبان خیلی خوبمون
میشه درباره همه چی وهرچیز بیشترتوضیح بدید؟
سلام.
من درست متوجه شدم؟:
ادمها می تونن هر ارزویی و هر خواسته ای رو داشته باشن.. اما همه این ارزوها و خواسته ها مال اونها نمیشه..
البته نظر شخصی من اینه که مااها خواسته هامون به نحوی براورده میشه. اما نه حتما از اون طریقی که ما تجسم میکنیم و انتظار داریم..
من معتقدم که هرانچه رو که ارزو کنیم و در ذهن خودمون بیاریمش خلق میشه.. اما نه به همون راه.. بلکه باید نشونه ها شو ببینیم. من خودم خیلی به این مورد برخوردم که چیزیو خواستم . یا به همون خواسته رسیدم و یا به یک طریق دیگه به خواستم رسیدم…
من هیچوقت به «داشته» آدمها فکر نمیکند به «داده» آدمها فکر میکنم.
دوست من دکتر شده. خوب خیلی خوبه.
اما سوال مهم اینه که چی رو از دست داده؟
۷ سال که میشد صرف مطالعه آزاد بشه
۷ سال که میشد در محیط کسب و کار ثروت تولید کنه.
۷ سال که میشد مسافرت دور دنیا بره.
۷ سال که …
نمیگم دکتر شدن بده، اما نباید فراموش کنه که هزینه اش چی بوده.
من با همین محاسبات تصمیم گرفتم دکترا نگیرم در حالی که امکانش در داخل و خارج ایران به سادگی فراهم بود برام.
برای هر چیزی یه بهایی باید پرداخته بشه من وشما الان قراره ۲ ساعت اینجا باشیم و بهاش برای هر کدوم ما متفاوته یکی از دست دادن تماشای فیلم یکی از دست دادن در کنار خانواده بودن یکی از دست دادن مطالعه و … (البته این در علم اقتصادهست) مهم اینه که آنچه رو که درست میدونیم انتخاب کنیم اون وقته که احساس پیروزی میکنیم
شما نخواستی دکترا بگیری اما عوضش در مورد آنچه که برات اهمیت داشت مطالعه کردی … پس پیروز شدی
مدیر عامل شرکت dellو اپل و مایکروسافت هم( چند تا از بهترین و مطرح ترن شرکتا رو نام میبرم )که به نظرم با شما هم عقیده بودن که در اعتراض به سیستم آموزشی تحصیل د ردانشگاهو ول کردن
ولی به نرم اگه قراره آدم اینکارو هم بکنه بهتره که بخاطره دنبال کردن یه ایده اینکارو بکنه .این حرف شما در مورد رشته پزشکی درسته ولی مثلا فکر کنین دوستتون این رشته رو ول میکرد و به همراه با مطالعه آزاد به کار در یک بوتیک لباس فروشی مشغول میشد به نظرم خیلی نتیجه درستی نداشت
این حرفتون به نظرم برای کسایی در سطح خودتون درسته ککه یه ایده دارن و مدک دکترا گرفتن هم کمکی به عملی کردن اید هشون نداره
من با پزشکی آشنایی زیادی ندارم. اما در رشته های فنی مهندسی، عموماً (تکرار میکنم عموماً نه همیشه) نسبت به کسانی که با چشم بسته تا آخر خط (دکترا) میرن حس ترحم دارم.
منم این احساس ترحمو دارم ولی به اون مسئولی که شعورش نمیرسه سیستمو باید از حالت ۹۹ درصد تئوریک در بیاره و بیشتر سمت عملی بودن بکشه که یه فارغ التحصیل مهندسی هیچ کاری نتونه با دستش انجام بده جز قلم دست گرفتن و دوباره ادامه تحصیل چون اون آدم مهندس معلم یه قربانی این سیستمه
آآآآآآآآآآآآخ یه جاش تایپ نشد
منظورم از نام بردن اون شرکتا این بود کا مدراش تحصیلو ببه خاطره عملی کردن یه ایده ول مردن
چقدر ایراد تایپی یاد کلاس اولم افتادم 🙂