دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

استراتژی تولید محتوا: کاش این بار…

این مطلب را برای عصر ایران نوشتم. بازخوردها جالب بود. همانقدر که برخی نظرات انسان را  تا اوج لذت می‌برد بعضی کج‌فهمی‌ها و استعداد زیرکانه برخی از ما در دور زدن همه چیز و متهم کردن همه کس، رنج دردآوری را به روح انسان تحمیل می‌کند….

قطار پیشرفت،‌ یک بار دیگر، سرعتش را کند کرده است. مراقب باشیم تا این بار از «ایستگاه توسعه» بازنمانیم.

مقدمه‌ی صفر
آنچه اینجا می‌نویسم، یک نظریه علمی نیست. صرفاً یک گزارش تحلیلی است. گزارش تحلیلی از آنجا که «گزارش» است، از موقعیت و نقطه‌ی استقرار گزارشگر رنگ می‌گیرد و از آنجا که «تحلیلی» است، خواسته یا ناخواسته، به ظرفیت ظرف تفکر گزارشگر، محدود می‌شود.

این گزارش، امروز یک «گزارش خبری» محسوب نمی‌شود. چرا که «خبر»، به ذات خبر بودن، از آنچه «قبلاً روی داده‌ است» سخن می‌گوید. اما باور نویسنده بر آن است که چیزی شبیه این «گزارش تحلیلی» را باید دیر یا زود، طی سالهای آتی، در قالب «گزارش خبری» در رسانه‌ها بخوانیم.

مقدمه اول
سالهای دانشجویی، در یک شرکت خارجی در ایران کار می‌کردم که به بازرگانی مشغول بود. قراردادهای بزرگ و پول‌های کلان. آن روزها هنوز اینترنت به شکل امروز رواج نداشت. فاکس هم خود، هنوز پدیده‌ای بود.
شرکت ما، نماینده‌ی ده‌ها شرکت بزرگ بود. حاصل عمر یک نماینده بازرگانی در آن روزگار، یک دفترچه تلفن بود که در آن آدرس و شماره تماس افراد کلیدی شرکت‌ها نوشته شده بود. به تدریج و به ندرت، گاهی آدرس ایمیل‌ هم به برخی اسامی افزوده می‌شد.‌

آن سالها،‌ هنر یک بازرگان، به مخفی کردن اطلاعاتش بود. همراه خریدار،‌ در تمام جلسات مذاکره حاضر می‌شد و گفتگو می‌کرد و مراقب بود که در سفرهای خارجی، کارشناسان یا مدیران، به صورت خصوصی با کارکنان شرکت‌های خارجی هم‌کلام نشوند، تماس‌ها محدود باشد، شماره‌های تماس روی پرونده‌ها، با لاک پوشانده شود. و اگر کارت ویزیت رد و بدل می‌شود ترجیحاً کلی و فاقد اطلاعات جزئی تماس باشد.

در آن روزگار، اگر می‌خواستی بدانی یک شرکت فرانسوی،‌ به شرکت مشابه شما در روسیه، چه پیشنهاد قیمتی می‌دهد،‌ چاره‌ای نبود جز آنکه یا به روسیه بروی و درخواست را از آنجا ارسال کنی یا آشنایی در روسیه بیابی. به این نوع کسب و کارها، Trade-House می‌گفتند. شبیه همین تجارتخانه‌های قدیمی اما کمی مدرن‌تر.

روزی که آن شرکت غیرفعال شد را خوب یادم هست. مدیرعامل به من می‌گفت: فکر نمی‌کردیم، اینترنت، اینچنین بازار ما را به هم بریزد. این روزها، همه آدرس یکدیگر را دارند. به سرعت، به هزار روش، به نام‌های مختلف، استعلام قیمت می‌گیرند. مشتری که قبلاً شکایت شرکت خارجی را عاجزانه به ما می‌کرد، شکایت ما را آمرانه به شریک خارجی مان می‌کند. برای نوشتن دفترچه تلفنی که من در بیست سال جمع کرده‌ام،‌ شاید کمی بیشتر از یک هفته زمان،‌ لازم باشد.

مقدمه دوم
به نظر می‌رسد بازی توسعه، همواره بین «فن‌آوری» و «فکرآوری» در نوسان است. در مقطعی از زمان، دغدغه‌ی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت.

پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغه‌اش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخ‌های ساخته‌ شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگ‌های تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟

نوسان بین «فن‌آوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده می‌شود. گاهی «فن‌آوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده،‌ به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند.

آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کرده‌اند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فن‌آوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فن‌آوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکه‌های اجتماعی و سایر ایده‌های مشابه.

مقدمه سوم
امروز در کجای ماجرا هستیم؟ کافی است کمی به رویدادها و روندهای اطراف خود نگاه کنیم. زمانی که اینترنت شکل گرفت، تصور بر این بود که بشر، تمام داده‌های خود را در یک ظرف واحد ریخته و دانشش را به اشتراک گذاشته و مغز جهانی شکل گرفته است.

دانشمندان آن دوره،‌ از بارش سنگین اطلاعات تا سرحد مرگ، گفتند و نوشتند و از انسانی که زیر هجوم اطلاعات، مدفون خواهد شد. ایده‌ی گوگل، غول امروز دنیای فن‌آوری، در همان زمان‌ها شکل گرفت. اینکه برنده‌ی بازی قدرت در جهان، کسی است که در این انبار بزرگ اطلاعات، سریع‌تر و بهتر جستجو کند. قدرت گوگل، امروز محدود به دنیای فن‌آوری نیست. گوگل سهم بزرگی از قدرت رسانه‌ای و اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارد. البته بدون اینکه مخاطب، فشار این قدرت و سیطره را بر روح و جان خود احساس کند.

گوگل و گوگلی‌ها درست فهمیده بودند. «جستجو» اسم رمز «قدرت و ثروت» بود و آنها قبل از آنکه حتی به روش خلق ثروت و مدل کسب و کار فکر کنند، تمام تلاششان را معطوف «مهارت جستجو» کردند چرا که خوب می دانستند که این مهارت، به سادگی راه توسعه اقتصادی خود را نیز، هموار خواهد کرد.
گوگل آمد. تمام انبارهای بزرگ اطلاعاتی جهان را جستجو کرد. آنها را در  صفحات متعدد فهرست کرد و پیش روی ما نهاد. تا مدتی، عادتمان بود که پس از جستجوی یک عبارت، همه‌ گزینه‌های صفحه اول را بخوانیم. بعد صفحه دوم. بعد صفحه‌های بعد. شاید تا صفحه‌ی ده و بیست و سی.
کاربر اینترنت، این روزها اما، با تجربه شده است. خوب می‌داند که اگر در نخستین صفحه، آنچه را می‌یابد،‌ نیافت به احتمال زیاد در صفحه‌های دیگر هم نخواهد یافت. از این سخت‌تر، حتی آموخته است که اگر در دو یا سه مورد نخست، پاسخش را نیافت، احتمالاً در باقیمانده صفحه نخست هم نخواهد یافت. کمتر از بیست درصد کاربران گوگل، روی صفحه‌ی دوم و سوم و … کلیک می‌کنند. ضمن اینکه کاربران اینترنت، به تدریج آموخته‌اند که کپی‌کاران هم در دنیای امروز کم نیستند. به خوبی دیده‌‌اند که وقتی گوگل به آنها، چند منبع خوب معرفی می‌کند، بسیاری از این منابع هم از روی یکدیگر کپی برداری مطلق کرده‌اند.

گوگل که با اسم رمز «جستجو»، انبارهای بزرگ اطلاعاتی ما را تسخیر و مرتب کرد، نشانمان داد که انبارها، چندان هم که فکر می‌کردیم پر و غنی نبوده است. درست مانند انبارهای بزرگ مادربزرگ‌ها که جای سوزن انداختن ندارد و سالها از آن به عنوان سرمایه‌ای «ارزشمند و تجدیدناپذیر!» یاد می‌کنند. اما نخستین خانه‌تکانی نشان می‌دهد که انبارهای ارزشمند و بزرگ، توهمی بیش نبوده و انبار، پر از اشیاء مستعمل و از کارافتاده‌ای بوده که قیمت و ارزش آنها، حتی هزینه‌ی حمل و دور ریختن آنها را هم پوشش نمی‌دهد.

امروز در چنین نقطه‌ای ایستاده‌ایم. تکنولوژی توسعه یافته. بسترهای ارتباطی رشد کرده‌اند. فراهم‌کنندگان سرویس‌های موبایل، پیروزمندانه از ارائه‌ی خدمات اطلاعاتی در کنار خدمات ارتباطی حرف می‌زنند. شرکت‌های بزرگ ارائه دهنده‌ی خدمات اینترنتی، سرعت‌های بالاتر و قیمت‌های حجمی ارزان‌تر را تبلیغ می‌کنند. اما کمتر کسی به این نکته نگاه می‌کند که «در این شاهراه‌های ارتباطی»، «ماشین زیادی برای تردد وجود ندارد».

مقدمه چهارم
به همه‌ی دلایل بالاست که امروز، «تولید محتوا»، دغدغه‌ی استراتژیست‌های بزرگ دنیا شده است. محتوا، به معنای علمی و تخصصی آن، صرفاً شامل یک مقاله،‌ یا یک فیلم، یا یک فایل صوتی نیست.

محتوا همانگونه که نامش نشان می‌دهد، «مظروف» است و همواره در یک «ظرف» معنا پیدا می‌کند. بستر سخت‌افزار یک ظرف بود. استیو جابز و بیل گیتس، برای این بستر، محتوا تولید کردند: سیستم‌های عامل. جالب اینجاست که این دو تولید‌کننده محتوا، ثروتمند‌تر از تولید‌کنندگان «ظرف» شدند و جالب‌تر اینکه سیستم‌های عامل که خود، محتوایی برای ظرف سخت‌افزار بودند، به ظرفی دیگر تبدیل شدند تا برنامه‌نویسان و کسب و کارها، محتوایی برای آنها تولید کنند: نرم افزارهای گوناگون،وب‌سایت‌های مختلف و همه‌ی آنچه ما می‌بینیم.
نهایتاً نسل جدید تولیدکنندگان محتوا هم – امثال زاکربرگ در فیس بوک – رشدی سریع‌تر از تولیدکنندگان «ظرفهای قبلی» پیدا کردند.

به نظر می‌رسد، همیشه تولیدکننده محتواست که ارزش و ثروت می‌آفریند. تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی،‌ از تولیدکنندگان دوربین‌های فیلم‌برداری ثروتمندتر شدند. تولیدکنندگان نرم‌افزار برای گوشی‌های موبایل، حاشیه سود بالاتری در مقایسه با تولیدکنندگان موبایل به دست آوردند و این قانون هنوز هم مصداق دارد و ادامه دارد.

اصل بحث
پس از این مقدمات، اصل بحثم را می‌گویم. قطار توسعه بشر، گاهی با شتاب می رود و گاه در نزدیکی ایستگا‌ه‌هایی کند می‌شود و مدت کوتاهی توقف می‌کند. آنها که از این توقف استفاده کنند، برنده‌اند و آنها که در ایستگا‌ه‌ها خواب بمانند و سوار نشوند،‌ مسافر مقصد نامعلوم تاریخ خواهند بود.
زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فن‌آوری توقف کرده‌ بود. ما درگیر بحث‌های داخلی بودیم. اختلاف‌های عقیدتی، تفرقه‌های بی‌معنی، اصطکاک‌های داخلی و جنجال‌های بیرونی.
قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبان‌های دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری می‌کنند که فن‌آوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و می‌کند.

حسرت خوردن برای آن فرصت از دست رفته، و تلاش کردن برای پیروزی در آن عرصه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار گران‌ است. شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، می‌کوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند.

اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژی‌های خلق شده»، محتوا تولید کنند. این محتوا قرار نیست محدود به تحقیق به روز یا مقاله ISI باشد. حتی شاید آن تحقیق‌ها، ضعیف‌ترین شکل‌های محتوا در دنیای امروز باشند. محتوای امروز، جمع‌بندی حاصل فکر بشر، هضم کردن آن، ساختار بخشیدن به آن، تحلیل آن، و تدوین آن به شکلی ساده، کاربردی و قابل درک است. خواه در قالب یک متن، خواه یک فیلم، خواه یک فایل صوتی، خواه یک نرم‌افزار، خواه یک نقشه ذهنی و درخت تصویری از طبقه‌بندی یک حوزه.

این بار هم، ما مثل همیشه غافل هستیم. هنوز سایت‌های بسیاری از ما، یک کاتالوگ الکترونیکی است.
هنوز در شبکه‌های اجتماعی به جای افزودن محتوای غنی به جهان، گلایه‌های دوستانه می‌نویسیم وتصویر غذاهایمان را به اشتراک می‌گذاریم.
هنوز هم در وایبر پیام می‌دهیم که وایبر قرار است از فردا پولی شود و فراموش می‌کنیم که وایبر و شرکت‌های مثل وایبر،‌ همین الان هم پولی هستند و از محتوای ارتباط ما، کسب درآمد می‌کنند.
هنوز دغدغه‌ی مالکیت معنوی محتوا را داریم و فراموش کرده‌ایم که در این حوزه چنان تاخیر کردیم که دنیا در حال عبور از این مدل فکری است. میلیونها محصول، تحت لیسانس Creative Commons به بازار عرضه شده‌اند؛ شکل نوینی از مالکیت که فراتر از نگرش سنتی به کپی رایت است.

اما فرصت هنوز باقی است. در موارد بالا، قسمت قابل توجه دنیا هم، هنوز مثل ما فکر می‌کند. این بار اگر تولید محتوا را جدی بگیریم:
اگر بپذیریم که صادرات کالا و خدمات، نسل قبلی صادرات بوده و آینده، از آن “صادرکنندگان محتوا” خواهد بود
اگر بپذیریم که کارآفرینی، واژه‌ی منسوخی است و «محتوا آفرینی»، مدل جدید ایجاد ارزش است
اگر بپذیریم که بزرگترین دائره‌المعارف امروز جهان (ویکی پدیا) توسط میلیون‌ها کارمندی ایجاد شده که برای کار خود حقوق نمی‌گیرند
اگر بپذیریم که روزانه بیش از پنج میلیون ساعت از وقت مردم جهان صرف بازی ساده‌ی Angry Birds می شود
اگر بپذیریم که امروز، فیس بوک کشوری شلوغ‌تر از آمریکاست و دو سال دیگر، با همین روند رشد،‌ بزرگ‌تر از چین خواهد بود
می‌توانیم تصور کنیم که دنیا دیگر نه محدود به آن مرزهای فیزیکی است که ما فکر می‌کردیم و نه مشغول آن کاری که ما فکر می‌کنیم. دنیا بساط خود را جمع کرده و در نقطه‌ی دیگری از ذهن و زمان، مشغول ایجاد یک تاریخ و جغرافیای جدید است.

شاید این بار بتوانیم، جلو‌تر یا حداقل همپای بقیه باشیم. ما همیشه از استعداد خود گفته‌ایم و معتقد بوده‌ایم که محرومیت‌ها و سیاسی‌کاری‌ها و سرمایه‌داری و هزار واژه‌ی دیگر، سد توسعه‌ی ما بوده است. دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است. این‌بار هر یک از ما، می‌توانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گام‌های اثربخش برداریم. عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانه‌ای را پذیرا نخواهد بود. بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم… .

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


66 نظر بر روی پست “استراتژی تولید محتوا: کاش این بار…

  • علی طاعتی مرفه گفت:

    سلام و خداقوت محمدرضای عزیز
    در مورد اصول تولید محتوا هم مطلبی بنویسید.
    البته متمم و روزنوشته رو جستجو کردم و مطلبی رو بطور مستقیم در این مورد پیدا نکردم.
    میخوام یک سایت در مورد رشته تخصصی و کاری خودم درست کنم، اما برای تولید محتوا بلا تکلیف مانده ام. البته سایت هایی را در این مورد جستجو کرده ام، اما میخوام از تجربیات شما هم استفاده کنم و بیراهه نروم.
    با تشکر فراوان

  • زهره گفت:

    بله…شما از جمله افرادی هستید که تلاشتون برای تولید هدفمند و معنادار محتوا با سبک خودتون، قابل تشخیصه….در این نوشته خیلی منظم مجموعه یافته ها و نظراتتون رو ارائه کردید….قابل تحسینه
    اگر در راستای ارائه بازخورد، نه فقط در مورد رابطه فن آوری و فکر آوری بلکه از سالها قبل و زمان مواجه شدن کشور ما با آنچه که دنیای مدرن نامیده شده از طرف بعضی کسایی که بهشون میگفتن روشنفکر هم این موضوع مطرح شده…اینکه ما باید برای مسائل خودمون فکر کنیم و راه حل پیدا کنیم…تو خیلی موضوعات ..خصوصن چون مبانی فکری و اعتقادی و فرهنگی ما با دنیا فرق داشت … مثلن بحث حضور زنان در جامعه…یا بحث آزادی های مدنی و غیره…
    در موضوعات حرفه ای تر هم نهایت تلاش فکری جامعه صاحب دانش و فکر یا به روز تر ما یا پذیرفتن ظرف و تولید محتوای قابل توجه بود مثل جریان وبلاگ نویسی و یا تبدیل بی ریخت و نامطلوب یک فکر و عمل غیر ایرانی برای مصرف در ایران!در قالب کلمه “بومی سازی”! و یا از محتوا تهی کردن اون قالب مثله همین تحصیل در mba که شما فرمودین
    منظورم این هست که اگرچه شما الان با مصادیقی از دنیای امروز فن و فکر و در مقیاس و گستره ای جهانی، این ضرورت تولید محتوا رو یاد اور شدید اما من فکر میکنم این نیاز پیش از این هم درک شده و برای رفعش در داخل کشور تلاش هایی شده…اما میشه تو این مقطع این تلاش ها رو مجددن مرور کرد و دلایل به ثمر ننشستن اونها رو تحلیل کرد.
    ثمر این تلاش ها در عرصه کسب و کار میتونه تولید یا افزایش ثروت باشه در عرصه تعاملات اجتماعی تولید یا افزایش سرمایه اجتماعی و در عرصه فرهنگی افزایش سرمایه فرهنگی چه برای تک تک ما ایرانی ها و چه برای کل کشورمون در دنیا! اتفاقی که به زعم من نیافتاد…یعنی سرمایه های کشور ما در سالهای اخیر زیاد نشد و بعضن تخریب هم شد…
    این چالش و پیشنهادی که شما مطرح کردید از جمله مسائل بنیادی و سابقه دار ما هست که سامان دادن به اون قطعن قطعن تحول بزرگی رو به دنبال خواهد داشت حالا از هر کجا و به هر شکل ممکن….

  • محمدحسین اردبیلی گفت:

    همین الان شبکه خبرداره در برنامه فرصت همین حرفهارو تکرار میکنه
    دقیقا عین مثالهارو میگه:فیلم سازان پردامدتر از شرکتهای تولید کننده دوربین و تولید کنندگان نرم افزار از سازندگان سخت افزار… تولید محتوای و….. شاید خودتون موضوع را دادید به شبکه خبر به گزارشگرش خیلی جالبدبود صبح این مطلب رو تو سایت خوندم شبم از شبکه خبر گزارش دیدم

  • majid ziaie گفت:

    ۲۵ دقیقه وقت گذاشتم که متن را برای دوستانم ارسال کنم نشد به نظرم من اینقدر هالو و ناتوان نیستم سایت را اصلاح کنید

  • سمیه گفت:

    perfect and good, tanx for this post , i hope can be a small part of this way ,

  • فهيمه گفت:

    سلام
    عالي بود فقط اي كاش در مورد توليد محتوا بيشتر توضيح بدين و مطالبي كه ذكر كردين رو بيشتر توضيح بدين
    ممنون

  • سید تاکامی گفت:

    مثل همیشه عالی …

  • فرشید گفت:

    ممنون
    مطلبی قوی بود!
    در مورد ظرف و محتوا: اینکه ظرف به خود تولید محتوا جهت می دهد، و برای هر ظرفی باید محتوای خاصی تولید کرد. ثابت شده که هر محتوایی را نمیشه در هر ظرفی گذاشت و نشر داد.
    به نظر شما نباید ظرفی (بستری) متناسب با محتوای ما تولید بشه؟ یا حداقل ظرفهای موجود تحت ویرایشهایی قرار بگیره؟ یا حداقل به تفاوت بستر موجود و مطلوب دقت شه؟
    نمی خوام دوباره وارد بحثی بشم که ما را از قطار پیشرفت (حتی برای یک لحظه) بازدارد…
    منتها این نگرانی وجود دارد که انتشار محتوای غنی در ظرف زشت و سطحی خود محتوا را هم تقلیل می ده…

    برای من خلی پیش آمده که محتوای ارزشمندی را در بستری نشر دادم ولی مخاطبی نداشته یا مخاطب مناسبی نداشته…
    مخاطب من را به این نتیجه رسونده که خیلی از سازوکارهای بسترهای موجود برای نشر محتوای غنی مناسب نیست

  • معصومه گفت:

    سلام
    متشکرم به خاطر تحلیل خوبتان، چون من همیشه ایده های خوبی داشتم ولی متاسفانه با دیدگاه قدیمی کسب و کار با موضوع برخورد می کردم، تصمیم گرفتم که یکسری محتوای آموزشی بسازم و به اشتراک بگذارم تا مورد نقد قرار گیرد.

  • MReza گفت:

    یک سال قبل که دوستان می گفتم، همه ی اعتماد نماینده های غیر رسمی ای که اونها هم دانشجو بودند، ب بنده، تا حد پیش پرداخت مبالغ ۳ رقمی بدون اینکه حتی ب من دسترسی فیزیکی داشته باشن (ب خاطر مسافت)، بر پایه ی ۴ تا فایل آموزشی ساده ی رایگان تو حوزه ای که عمومن برای آموزش هاشون پول درخواست می کنن، بوده، کسی باور نمی کرد.
    الان باور میکنن، اما هنوز هم آدمای زیادی حاضر نیستن این مسیرو دنبال کنن!

  • سمانه گفت:

    حرفاتون درسته، ولی موضوع اینجاست که چه جوری این تغییرات رو شروع کنیم؟

  • علیرضارضایی گفت:

    مهندس جان مطلب زیبا،حماسی، احساسی و انگیزشی است! اما هنوز یک پیش” نهاد نوع تفکر” در مطلب هست که به نظر من هنوز شما مخاطب خود را سیاست و سیاستمداران میدانید و انتظار دارید در اینباره بخشنامه “امر به تولید محتوا” صادر کنند! فنآوری وفکرآوری یک سفسطه است همانند همان کارآفرینی! دنیا به علت دیگری تغییر میکند و تغییردهندگان “من” و”شما” غیر منتظر هستیم!

  • میلاد کاردگر گفت:

    «گزارش تحلیلی» جالبی بود. بالاخص اشاره به روند تبدیل کارآفرینی به بازارآفرینی با تولید محتوا. با این اوصاف دیدن سخنرانی پروفسور Ghemawat و شنیدن آمارهایی که برای توصیف روند Globalization ارائه میده رو به همه علاقمندان این مفاهیم توصیه میکنم.
    لینک سخنرانی: https://www.ted.com/talks/pankaj_ghemawat_actually_the_world_isn_t_flat

  • رنجبرشیرازی گفت:

    السلام…آقای شعبانعلی،احساس میکنم که نوع نوشتاری شما خاص و بدیعه…چقدر دیدگاه روشن و عمیقی دارید…امیدوارم حتی ۱نفر هم که شده از خواب غفلت بیدار بشه… اونوقته که گویی دنیایی ست که بیدار شده…یا حق !

  • ایمان گفت:

    این که می گویید بیایید …..
    این وظیفه ی همه ی ماست ولی به نظر شما وظیفه ی اصلی گردن آموزش و برورش نیست؟ تا به مردم راه درست رو نشون بده و با این حال کسی کار ملموسی نمی کنه !آیا به یک انقلاب آموزشی نیاز داریم؟
    با تشکر
    امیدوارم باسخ بدهید

  • س. میمنت گفت:

    جناب آقای شعبانعلی با سلام
    مطgب شما فوق العاده بود ومن اولین بار در سایت عصر ایران آنرا مطالعه کردم
    ودر این چند روز بسیار روی آن فکر کردم
    سوالات زیادی هم برایم ایجاد شده اما یک سوال هست که جوابش بسیار برایم مهم است آیا به غیر از خود شما در ایران تاکنون کسی این کار راکرده که موفق بوده باشدو جواب گرفته باشد؟ آیا میتوانید به موضوع ونحوه کار نامبرده اشاره کنید؟
    با تشکر

  • رسول ايرانشناس گفت:

    محمد رضا جان ، سلام و عرض ادب

    يه پيشنهاد نسبتا خام دارم كه فكر كنم مفيد باشه :

    به نظرم زير نظر تيم مديريتي قوي اين خونه زير گروههايي در زمينه كسب و كارهاي مختلف شكل بگيره و هر كدوم از گروهها حين آموزش روشهاي درست توليد محتوا ، اول در دنياي مجازي و باشرط قوي بودن مطالب ارائه شده و ارتباطات موثر و مفيد تبادل نظر كنند و سپس در دنياي واقعي نشستهايي رو در زمينه توليدمحتوا در كسب وكار مذكور داشته باشند كه ضمن ارتقاي سطح دوستي از خرد جمعي هم استفاده كنند . اين پيشنهاد رو شب گذشته هم در انتهاي برنامه فرهنگسراي ارسباران به دوست مشترك و عزيزمون ، آقاي جباري مطرح كردم .

  • رحمان ابراهيمي گفت:

    ممنون از نوشته ي بسيار زيباتون
    خداروشكر جوون هاي فعالي رو ميبينم كه در حال توليد محتوا به شكل هاي مختلف هستن. اما يه مشكلي كه تو خيلي هاشون وجود داره اينه كه خيلي وقت ها نميدونن چه محتوايي بايد توليد بشه و عملا محتواي به درد نخوري توليد ميشه در حالي كه وقت زيادي هم براي توليد اون محتوا صرف شده. فكر كنم بايد يكم راهنمايي بشيم براي اينكه محتواي خوبي توليد كنيم وگرنه از قطار جا ميمونيم.
    من خودم در حال حاضر در كنار يك تيم ۱۰ نفره در حال توليد محتوايي از جنس فيلم هاي آموزشي بر بستر وب هستيم. اما ميدونم كه خيلي جاها ايراد داريم. شايد كمك كردن بزرگاني چون شما بيشتر بتونه امثال ما رو تو اين راه به جلو ببره.
    دوست ندارم درخواست شخصي كنم، فقط ميخوام اگه ميشه بيشتر راجع به سازو كارهاش توضيح بديد.
    يك دنيا ممنون

  • علیرضا داداشی گفت:

    سلام.
    چندبار متن شما را تکه تکه خواندم و حالا کامل. آن قدر صریح و صحیح نوشته اید که باید سوالهای ما این باشد که چگونه به تولید محتوا بپردازیم مثل سوالی که ضیاء پرسیده.آن وقت یک عده با بغضی که معلوم نیست از کجا می آید به تخریب نوشته می پردازند تا نویسنده را به نظر حودشان تخریب کنند.
    به این نتبجه رسیده ام که مواجهه ی ما با دنیای جدید یعنی دنیای فضاهای مجازی، کمی هیجان زده است . در اشتراک عکس ها و فایل هایمان ذوق زده عمل می کنیم. عادتی که خود من هم کم و بیش به آن گرفتارم.
    امیدوارم دوستان با شناخت بیشتر کسی که مطلبش را می خوانند و تطبیق آنچه می گوید با آنچه عمل می کند ، درست تر قضاوت کنند.
    ضمنا گمان نمی کنم کسی مجبور به خواندن متنی باشد که با باورهایش همخوانی ندارد. .گرچه نویسنده فضا را برای هرگونه اظهار نظری باز گذاشته باشد.
    هنوز سیاستهای عمومی سایت برای کامنت گذاشتن را فراموش نکرده ام.اتفاقا احساس می کنم لازم است تیم شعبانعلی دات کام کمی آن را جدی تر بگیرند. ظاهرا عده ای به نوشته ها وبه هر کس همفکر جناب شعبانعلی شناخته شده منفی می دهند.
    کاسه ی داغ تر از آش نیستم. یک حق رای داشتم که از آن استفاده کردم تا مثل بقبه حرفم را بزنم.
    ممنون از همه.

  • سجاد ح گفت:

    سلام
    ممنون از نوشته خوبتون
    بعد از خوندن نوشته یک سوالی برام پیش اومده که فکر کنم شما میتونید به اون جواب بدید:
    تا اون جایی که من فهمیدم محتوا بیشتر شامل مفاهیم مجازیه مثل آموزش یا بازی ( منظورم از مجاز یعنی غیر قابل لمس با حس لامسه). حالا اگر بخواهیم همین محتوا را در صنایع مهندسی مثل کشتی سازی یا پالایش و … و همین طور صنایع غیر مهندسی مثل گردشگری یا کشاورزی تعریف کنیم منظور آموزش در این صنایع است یا پیدا کردن کاربرد یا چیز دیگر؟

    • مریم گفت:

      سلام منم موافقم وخیلی دلم میخاد بدونم ودر مورد محتوا در مهندسی به خصوص برق صحبت بشه اگه نظری یا فکری دارید لطفا بیانش کنبد

    • شهرزاد پاک گوهر! گفت:

      سلام دوست عزیز،
      همون طور که در متن هم اشاره شده، منظور از محتوا تنها عکس و متن و … نیست. محتوا به معنی “مظروف” برای “ظرف تکنولوژی” موجود هست. اصولا به دنبال هر فن آوری یکسری نیاز های غیرفنی جدید خلق میشود که پاسخ دهی به آن نیازها میشود فکر آوری و تولید محتوا.

  • رسول ايرانشناس گفت:

    محمد رضا جان ، سلام و عرض ادب
    در برنامه راديويي طرح متمم با موضوع يادگيري ، ياد گرفتيم كه يكي از پيش نيازهاي يادگيري در هر زمينه اي ، تمرين فراموش كردن مطالب غلط و ناقص گذشته است پس يه خواهش از مربي و راهنماي خوبم دارم :
    يك بخش آموزشي به آيتمهاي طرح متمم با هدف آموزش مفاهيم كاربردي در توليد محتوا اضافه بشه تا ما هم ضمن تمرين و ارتقاي خودمون و كم كردن اشتبهات و دوباره كاريها ، براي تحقق هدف عالي كه در پيش گرفتي سهم كوچكي داشته باشيم .
    به عنوان مثال وپيشنهاد دوستانه اين دانشجوي جديدت : مهمترين برداشتهاي غلط در رابطه با توليد محتوا ، به عنوان يه پست جديد در طرح متمم ايجاد بشه .
    ارادتمند همه اونهايي كه تلاش مي كنند تا دنياي بهتري رو براي خودشون و دوستانشون بسازن .

    • مریم گفت:

      سلام منم موافقم وخیلی دلم میخاد بدونم ودر مورد محتوا در مهندسی به خصوص برق صحبت بشه اگه نظری یا فکری دارید لطفا بیانش کنبد

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser