دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

گزارش چهار سالگی متمم

امروز، دوم بهمن ماه ۹۶، متمم چهارمین سال فعالیت خود را پشت سر گذاشت.

رابطه‌ی دوستان متممی با متمم چنان نزدیک و پیوسته است که جزئیات فعالیت‌ها، چالش‌ها، ضعف‌ها و بهبودها را بهتر از هر کس دیگری می‌دانند و روند رشد و توسعه متمم را نیز کاملاً زیر نظر داشته‌اند.

با این حال، صرفاً به عنوان حفظ سنت سالیانه، بر برخی از تغییرات و بهبودهایی که در سال گذشته در متمم به وجود آمد اشاره می‌کنم.

لازم به تکرار و تأکید است که رشد متمم، کاملاً ارگانیک است و مانند هر رشد طبیعی دیگری، همزمان با گذر زمان، در کنار طراحی و توسعه ظرفیت‌ها و قابلیت‌های جدید، گهگاه مسیرهای اشتباه یا نادرستی هم رفته و می‌رود که معمولاً می‌کوشیم با توجه به بازخورد دوستان متممی، آنها را اصلاح کنیم.

برخی از مهم‌ترین تغییرات و بهبودهای سال گذشته به شرح زیر هستند:

توزیع امتیازات

ما در سال گذشته نیز مانند قبل، تلاش کردیم تا توزیع امتیازها بین تمرین‌ها و دیدگاه‌ها منصفانه‌تر شده و نظرات همه‌ی عزیزان، از فرصت بیشتری برای دیده شدن برخوردار باشند. قطعاً هنوز تا شرایط ایده‌آل (اگر فرض کنیم می‌توان چنین شرایطی را تعریف کرد یا به آن رسید) فاصله داریم. اما بررسی توزیع امتیازها نشان می‌دهد که هم‌اکنون نسبت به سال‌های گذشته، قطعاً در نقطه‌ی بهتری قرار داریم. برخی از تغییرات انجام شده در راستای این هدف، به شرح زیر هستند:

  • نمایش دیدگاه و تمرینی که بیشترین امتیاز را کسب کرده در زیر هر درس
  • انتشار گزارش هفتگی فعالیت دوستان متممی
  • معرفی فعال‌ترین دوستان متممی – بر اساس تعداد دیدگاه‌ها – در ستون جانبی متمم
  • تفکیک برترین دوستان متممی در درس‌های اختصاصی و عمومی (قبلاً‌ یک فهرست واحد وجود داشت)
  • محاسبه متممی‌های برتر بر اساس فعالیت در شش ماه گذشته (نه از زمان تأسیس متمم)

تلاش برای تقویت روابط در جامعه متممی‌ها

امسال، برخی فرایندها و قابلیت‌ها با هدف رشد و تعمیق رابطه میان دوستان متممی طراحی و اجرا شد که اثر آن در کیفیت یادگیری و افزایش شوق یادگیری و پیگیری درس‌ها و تمرین‌ها، هم به صورت شهودی و هم در قالب شاخص‌های عملیاتی متمم، کاملاً محسوس و ملموس بوده است.

از جمله‌ی این فرایندها و قابلیت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اعلام کسانی که برای نخستین بار در متمم تمرین حل کرده‌اند یا اظهار نظر کرده‌اند تا دیگر دوستان متممی زودتر آنها را در جمع خود بپذیرند و جذب کنند.
  • اعلام کسانی که به دیدگاه هر از یک دوستان متممی پاسخ داده‌اند یا درباره‌ی آن اظهار نظر کرده‌اند.
  • اعلام آخرین کسانی که به دیدگهای هر یک از دوستان امتیاز داده‌اند.
  • در زیر هر درس، تعدادی از علاقه‌مندان دیگر هر درس به دوستان معرفی می‌شوند.

سفارشی‌سازی و افزایش پویایی در فضای متمم

ما در گذشته نیز با قابلیت‌هایی نظیر تولید محتوای داینامیک (پویا) سعی کرده‌ایم که سطح سفارشی‌سازی یا Customization در فرایند آموزشی را متمم را افزایش دهیم.

در سال گذشته، در همین راستا فعالیت‌های جدیدی هم انجام شد. موارد زیر از جمله فعالیت‌هایی هستند که در این حوزه انجام شده‌اند:

  • طراحی صفحه‌ی تنظیمات تا هر یک از دوستان بتوانند ترجیحات و سلیقه‌ی خود را در آن صفحه تعیین کنند. ظرفیت این صفحه و قابلیت‌هایی که در اختیار ما قرار میدهد، بسیار فراتر از وضعیت امروز آن است و در آینده، فرصت‌ها و قابلیت‌ها و امکانات بسیار بیشتری در این صفحه قرار خواهد گرفت.
  • دریافت ایمیل هفتگی از جمله مواردی است که انتخاب آن به صورت کاملاً مشخص و دقیق در اختیار دوستان است و از مکانیزم سنتی Subscribe و Unsubscribe که در خبرنامه‌ی بسیاری از سایت‌های قدیمی وجود دارد فاصله گرفته‌ایم. اکنون هر یک از دوستان دقیقاً‌ در هر هفته می‌تواند مستقلاً در مورد اینکه آیا می‌خواهد ایمیل آن هفته را دریافت کند یا نه؛ تصمیم بگیرد.
  • زیر هر یک از درس‌ها، به دوستان عزیز اعلام می‌شود که آیا در بحث مربوط به آن درس مشارکت داشته‌اند یا نه. کم نبودند کسانی که به ما می‌گفتند بعد از یک یا دو سال، به درسی سر زده‌اند و بعد از صرف زمان و انرژی فراوان و حل تمرین، متوجه شده‌اند که قبلاً هم در آنجا تمرین داشته‌اند.
  • دوستان متممی صفحه‌ای در اختیار دارند که می‌توانند در آن آخرین تمرین‌ها و دیدگاه‌ها را به تفکیک موضوع مورد علاقه‌ی خود پیگیری کنند. این کار هم به نفع کسانی است که می‌خواهند دیدگاه دیگران را پیگیری کنند و هم برای کسانی که تمرین حل می‌کنند مفید است. چون فرصت دیده شدن تمرین‌ها و کامنت‌ها دیگر به ستون کنار متمم محدود نیست.
  • دوستان متممی می‌توانند فهرستی از درس‌هایی که مورد علاقه‌‌شان بوده و آنها را علامت‌گذاری کرده‌اند در یک صفحه‌ی مستقل مشاهده کنند و به عبارتی، مجموعه درس‌های مورد علاقه‌ی خود را از کل متمم جدا کرده و آرشیو کنند.
  • با توجه به اینکه برخی دوستان حوصله‌ی جزئیات دقیق علمی را نداشتند و برخی دیگر اصرار داشتند که هر درس را با جزئیات فراوان بخوانند، امکان انتخاب فرمت درس برای دوستان فراهم شده است (با جزئیات بیشتر؛ بدون جزئیات بیشتر)

اقدام‌های مربوط به بهبود کیفیت محتوا

در زمینه‌ی بهبود کیفیت محتوا هم برخی فعالیت‌ها انجام شده که قاعدتاً آنها را مشاهده و تجربه کرده‌اید:

  • بخش اهداف آموزشی به تدریج جای خود را در ساختار درس‌های ما باز کرده است. ضمن اینکه امسال در درس مهارت یادگیری، مدل بلوم را هم آموزش دادیم تا اهداف آموزشی به شکل بهتری قابل درک و بررسی باشند.
  • بخش مهم دیگری که در کادر اهداف آموزشی وجود دارد، فشار ذهنی مربوط به هر درس است تا اگر دوستان خسته هستند، از همان ابتدا بتوانند در مورد مطالعه کردن یا نکردن هر درس، بسته به انرژی و سطح تمرکز خود تصمیم بگیرند.
  • میزان جهت‌گیری درس‌ها به سمت کسب و کار یا به سمت زندگی و نیز نیاز به مشارکت در هر درس، اکنون در بالای بسیاری از درس‌ها نمایش داده می‌شود.
  • بخش پیام اختصاصی فعال‌تر و غنی‌تر از گذشته شده و علاوه بر ایده متمم که بیشتر و منظم‌تر از قبل منتشر می‌شود، اخبار پراکنده هم اعلام می‌شود که بسیار مورد استقبال دوستان متممی قرار گرفته است.
  • یکی از گلایه‌های دوستان متممی، ناپیوستگی بین برخی از درس‌ها بود که حتماً این تجربه را داشته‌اید که اخیراً این پیوستگی به شکلی بسیار بهتر از گذشته رعایت می‌شود.
  • ضمناً به شدت مشغول بازسازی و بازآفرینی محتواهای گذشته بوده‌ایم که این کار دو کارکرد ارزشمند داشته است: نخست اینکه درس‌هایی که در گذشته تولید شده‌اند، از نظر استاندارد به درس‌های جدید نزدیک می‌شوند و مطالعات و تحقیقات روز هم به آنها اضافه می‌شود. کارکرد دوم هم این است که درس‌ها دوباره به صفحه اصلی متمم باز می‌گردند و دوستانی که در گذشته در درسی اظهار نظر کرده یا تمرین حل کرده‌اند، دوباره دیدگاه‌شان در معرض نمایش قرار می‌گیرد و این کار خود به توزیع منصفانه‌تر امتیازها کمک کرده است.

با وجود همه‌ی نکاتی که گفته شد، متمم هنوز در هر سه حوزه‌ی فرایند آموزشی، کیفیت محتوا و ساختار تا نقطه‌ای که حداقل رضایت ما را تأمین کند، فاصله‌ی قابل توجهی دارد و امیدواریم که مانند گذشته،‌ با حمایت و همراهی دوستان متممی بتوانیم آهسته ولی پیوسته در این مسیر گام برداریم.

در پایان، اجازه بدهید مانند هر سال تعدادی تشکر و قدردانی از طرف من و همکارانم داشته باشیم.

به طور خاص، می‌خواهم از آفاق رحمانی و معصومه خزاعی عزیز تشکر کنم.

آفاق رحمانی عزیز که در یک سال گذشته آن‌قدر اشتراک ویژه خریده است که تا ۲۰۲۸ کاربر متمم محسوب می‌شود‌ (آفاق جان. سپتامبر آن سال باید تمدید کنی).

بنابراین همه شاهد باشید که اگر من زودتر از این تاریخ مُردم، آفاق یکی از وراث محسوب می‌شود و بخشی از دارایی من (که عمدتاً از جنس قسط و بدهی است) به او تعلق دارد.

معصومه هم بعد از آفاق، دومین حامی مالی بزرگ متمم در سال گذشته محسوب میشه.

در کنار آفاق و معصومه، باید از سیما سلیم زاده و شهرزاد و طاهره خباری و سامان عزیزی نیز تشکر کنم که از نظر مجموع پرداخت‌ها به متمم در سال گذشته با سایر دوستان متممی فاصله‌ی چشم‌گیری داشتند.

در کل اگر هیچ کس اعتبار خود را در متمم تمدید نکند و به تدریج همه‌ی ما Expire شویم، با توجه به گزارش سیستم ما، در آن آخرالزمان همچنان آفاق رحمانی، سامان عزیزی، شهرزاد، سکینه شفیعی نژاد، معصومه خزاعی، سیما سلیم‌زاده، نیکی و طاهره خباری یک جایی در متمم باقی می‌مانند و با هم محشور می‌شوند 😉

اما در کنار این فهرست، همواره لیستی از دوستان فعال متممی در یک سال گذشته را منتشر می‌کنیم که امسال بازه‌ی زمانی  دوم بهمن ۹۵ تا همین لحظه را پوشش می‌دهد.

ما فهرست زیر را بر اساس شاخص فعالیت (که خودمان معمولاً مرده و زنده بودن متممی‌ها را به کمک آن پیگیری می‌کنیم 😉 ) مرتب کرده‌ایم که مواردی مانند زمانی که صرف مطالعه‌ی درس‌ها می‌شود، تعداد دفعات سر زدن به متمم، مطالعه دیدگاه‌های دیگران، حل تمرین درسها، امتیازهای کسب شده در درس‌ها و امتیاز دادن منصفانه به سایر دوستان در آن لحاظ شده است.

۱- احمد عباسی

۲- شهرزاد

۳- طاهره خباری

۴- مهدی بابایی

۵- جواد عزیزان

۶- نادر زند رحیمی

۷- مریم رئیسی

۸- محمد حسن مازار اتابکی

۹- مختار راد

۱۰- سارا حق بین

۱۱- مریم آزاد

۱۲- ناهید عبدی

۱۳- نیلوفر شیری پور

۱۴- داود کیخسرو کیانی

۱۵- آفاق رحمانی

۱۶- آمنه آخوندزاده

۱۷- مهشید محمدی

۱۸- سامان عزیزی

۱۹- محسن سعیدی پور

۲۰- حمید طهماسبی

۲۱- علیرضا داداشی

۲۲- بهمن محمدی

۲۳- احمد

۲۴- مهدی کیانی

۲۵- زهره

۲۶- پریسا حسینی

۲۷- شبنم

۲۸- شیروانی

۲۹- غلامرضا افضلی

۳۰- حسن کشاورز

۳۱- مژگان پیوندی

۳۲- علی اختری

۳۳- معصومه شیخ مرادی

۳۴- کبری حسینی

۳۵- پوپک جهانشاهی

۳۶- محمد مقیمی

۳۷- یاسمن احمدیان

۳۸- علی کریمی

۳۹- معصومه خزاعی

۴۰- امین جباری اصل

۴۱- ساجده ممتازیان

۴۲- کیوان بشاش

۴۳- احسان کارگزارفرد

۴۴- محمدرضا پارسایی

۴۵- محمد رمضانی

۴۶- علیرضا

۴۷- محمدرضا شعیبی

۴۸- علی آزاده

۴۹- حسن یاقوتی

۵۰- محمد صالح کمرودی

۵۱- علی فکور

۵۲- سمانه سجادی

۵۳- یاور مشیرفر

۵۴- ماجد قاضی

۵۵- فرید آقاجانی

۵۶- هیوا

۵۷- محمد مهدی ترحمی

۵۸- سینا شهبازی

۵۹- آذین شريفي

۶۰- حجت زندی

۶۱- هما

۶۲- نیلوفر کشاورز

۶۳- مهشید افشایی

۶۴- علیرضا محمدی

۶۵- علی رسولی

۶۶- احسان بیرانوند

۶۷- شهرام مرادپور

۶۸- سعید محمدی

۶۹- عزیزه تیموری

۷۰- سکینه شفیعی نژاد

۷۱- امیرقربانیان

۷۲- مرضیه مصلی نژاد

۷۳- امین محمدی

۷۴- وحید قاسمی

۷۵- داود شاکری

۷۶- علی طاعتی مرفه

۷۷- منصور سجاد

۷۸- رحیمه سودمند

۷۹- ریگار تارگرین

۸۰- سید کمال آزادمنش

۸۱- میلاد حسین زاده

۸۲- نرگس ارسطویی

۸۳- لیلا

۸۴- مهدی پورعلیا

۸۵- سوسن نظری

۸۶- آرزو

۸۷- زینب دستاویز

۸۸- هایده باقری

۸۹- متین

۹۰- رضاشاد امروز

 

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


91 نظر بر روی پست “گزارش چهار سالگی متمم

  • محمدصادق اسلمی گفت:

    سلام محمدرضا جان
    اگه یادت باشه توی کامنتم در زیر همین پست اعلام کردم که قصد دارم سوالی رو ازت بپرسم. از اونجا که سوالم هم به تو مربوط میشه و هم به متمم و البته این پست هم همین وضعیت رو داره. گفتم شاید بد نباشه همینجا مطرحش کنم.
    به نظرم سوالم به مطلب تاثیر تکنولوژی بر مغز انسان و شیوه فکر کردن ما که در متمم منتشر شد خیلی نزدیکه
    توی درس می‌بینیم که مطالعات مقدماتی نشون داده که ما در صفحه‌ نمایش‌ها به نسبت کاغذ، زودتر تصمیم می‌گیریم و البته درصد خطای بیشتری هم داریم
    حالا سوالی که مدت‌هاست ذهنم رو مشغول کرده اینه که:
    رفتار ما در صفحه‌ نمایش‌های مختلف چگونه است؟
    به عنوان کسی که رفتار اعضای متمم رو رصد می‌کنی، چه تفاوت‌هایی بین رفتار کسانی که با لپ‌تاپ، تبلت، موبایل وارد سایت می‌شن وجود داره؟
    از لحاظ وقتی که می‌ذارن، دقتشون توی خوندن مطالب، حل کردن تمرین، زمان و شاخص‌های دیگه‌ای که می‌تونه وجود داشته باشه
    میدونم جواب به این سوال خودش می‌تونه چند صد صفحه باشه و مطمنا وقت تو هم اجازه چنین‌کاری رو نمیده. اما قطعا شواهد ارزشمندی داری که می‌تونی در موردش حرف بزنی، حتی در حد چند خط، خیلی کنجکاوم بدونم چه تفاوت‌های رفتاری وجود داره در صفحه‌ نمایش‌های مختلف ( مخصوصا برای یک شخص، یعنی کسی که یه بار با گوشی وارد شده یه بار با لپ‌تاپ)
    پی نوشت: اولین بار بود که سری جدید تقویت مهارت انگلیسی رو باز می‌کردم (عنوانش برام جذاب بود). این شیوه‌ی جدید یعنی متن بعلاوه توضیحات، خیلی روش خوبیه، باید بشینم بقیه درسها رو هم بخونم.

  • مریم میم گفت:

    سلام، از بعد از روز تولد متمم بارها به این صفحه سر زدم اما هر بار از گذاشتن کامنت پشیمون شدم.
    تو این مدت به خاطر مشغله های زیادی که داشتم، از روند متمم خوانی خودم خیلی ناراضی بودم و هر بار که می اومدم این جا تا کامنتی بذارم، می دیدم که یک شاگرد تنبل خیلی حرف خاصی برای گفتن نداره. اما دلم نیومد که از بودن متمم ابراز خوشحالی نکنم و نگم که هر روز و هر لحظه به این فکر می کنم که چقدر از بودن در این جا، کنار متممی ها خوشحالم. نمی تونم تصور کنم که اگر متممی در کار نبود، الان من تو چه نقطه ای از مسیر زندگی بودم. دیروز که نوشته هدف های یک هفته ای رو دیدم خیلی خوشحال شدم و امیدوارم باعث بشه که دوباره به طور منظم تری به متمم سر بزنم و تمرین ها رو انجام بدم. واقعا خوشحالم از این که متمم یک موجود زنده و بالنده است و این ما هستیم که دائم باید تلاش کنیم و بدوییم، تا بتونیم باهش هم قدم بشیم و ازش جا نمونیم.

  • مهران ع گفت:

    شاید کمی دیر به نظر برسه اما منم به عنوان یکی از دوستداران شما و متمم، چهار ساله شدن و مهم تر از اون رشد مداوم متمم رو به همه‌ی کسانی که در این چهار سال زحمت کشیدند، تبریک می گم مخصوصا اعضای متمم که محتوای بسیار ارزشمندی رو به صورت کامنت یا تمرین تولید می کنند.

  • Negar گفت:

    سلام
    برای من این سالگرد تولد بهانه ایست برای تشکر از تمام اعضای تیم متمم. من هیچ تیم دیگری به جز متمم نمیشناسم که فعالیت هایشان مستقیم یا غیر مستقیم، تا این حد بر زندگی شخصی و کاری من تاثیر داشته باشد. خوش به حال شما که اینقدر خوبید، خوش به حال ما که شما را یافتیم.
    تولدت مبارک متمم عزیزم
    روز به روز پایدارتر باشی

  • شهرزاد شفائیان گفت:

    چند روزی است که می خوام به بهانه این پست و تولد متمم از شما و تمام افرادی که در متمم نقش دارند، تشکر کنم. بعد فکر می‌کنم این کافی نیست برای نوشتن اینجا. اما خب چند روز گذشت و از فکرم بیرون نرفت. بنابراین برآیند همه دلایلی که برای ننوشتن داشتم و تنها بهونه‌ای که برای نوشتن، این شد که تصمیم گرفتم بنویسم.
    ممکنه چند وقتی باشه که کمتر به متمم سر زدم اما روزی نیست که تاثیرش رو در زندگی‌م و روش فکر کردنم، حس نکنم. از این که چنین فضای فوق العاده‌ای برای یادگیری وجود دارد و من هم عضوی از این خانواده‌ا‌م، بی نهایت خوشحالم و افتخار می‌کنم. جدا از محتوایی که در متمم تولید می‌شه، همین پویایی و رشدی که ما هر روز شاهدش هستیم و تعدادی از مصداق‌هاش رو اینجا اعلام کردین، این پیام رو داره که ما هم باید همواره با همین مدل ذهنی و در مسیر رشد حرکت کنیم.
    یکی از جذابترین تغییرات امسال به نظر من همین اعلام اخبار پراکنده در پیام اختصاصی است. مدت‌ها به دنبال منبعی بودم که اخبار مناسب سلیقه من و گلچین شده رو ازش دریافت کنم و کمی منابع ورودی خبرم رو محدود کنم و متمم به راحتی این امکان رو برام فراهم کرد.
    آرزو می‌کنم زمانی در این گزارش‌های سالانه اعلام کنید که مطالعه و یادگیری دوره‌های متمم همراه هر دانشجو و هر دانش‌آموزی در ورود به بازار کار و زندگی است. این آرزو نه برای رشد متمم، بلکه برای پر کردن خلاءهای آموزشی ما و توسعه و رشد کشوره.
    بدانید قدران تمام زحمات شما هستم. از زحمتی که برای تولید محتوای اصیل و با کیفیت می‌کشید تا حتی زمانی که با وجود خستگی فراوان برای گرفتن عکس با تک تک مشاتاقان در همایش داشتید. (ممکنه ساده به نظر برسه، اما من مدتی شاهد این صحنه بودم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. با توجه به حجم خستگی که کاملاً مشخص بود گمان می‌کردم چند دقیقه بیشتر ادامه نداشته باشه اما این اتفاق نیفتاد. مدام با خودم فکر می‌کردم چه نیرویی می‌تونه باعث این همه صبر و حمایت بشه؟)

  • مرتضی گفت:

    آقای شعبانعلی مخلصم.
    یه جورایی شبه درد و دله.
    متاسفانه حدود یه سالی هست که به صورت مداوم متمم نمیام.
    راستشو بخواین، فک کنم دو تا دلیل داشت.
    یکیش اینکه من کار نمیکنم؛ واقعیتش اینه که کارای الکی مشابه فریلنسری کردم. اما تقریبا هیچ وقت کار سازمانی خاصی نکردم. به خاطر همین احساس خوبی نداشتم از اینکه تو متمم بودم. بعد یه مدت فکر کردم نیازی به مطالب موضوع کسب و کار ندارم. شاید یه جور فریب دادن خودم بوده. شاید اگه دقیق تر فکر میکردم میدیدم هیچ نیازی به مطالعه هیچ چیز دیگه ای هم ندارم. شاید تو بحث نیاز داشتن یا نداشتن دچار خطا شدم.(به احتمال زیاد اگه به متمم دسترسی مداوم داشتم، پیشرفت فکریم برعکس روند منفی الان بود. درسته شاید واقعا نمیدونستم به چی نیاز دارم اما حداقل جهت فکری خیلی خوبی میداد. اینکه باید “همیشه یاد بگیریم” درسی بوده که همیشه از شما و متمم تو مغز من بوده.)
    و دومین دلیل (شاید خیلی فرعی) اینه که محیط متمم خیلی محیط فرهنگی ایه. من اصلا اینطوری نیستم. یعنی بعضی وقتا از این همه فرهنگ و صمیمیت و شعور لجم میگیره. احتمالا میدونید که من همچین آدمی نیستم.(این رو به صورتهای گوناگون تو کامنت های بچه ها تو روزنوشته ها دیدم که گفتن)
    با اینکه متمم نمیومدم اما همیشه سعی داشتم که تاثیر شما رو خودم رو از بین نبرم. شاید کمتر شده اما واقعا چیزایی که از شما یاد گرفتم همیشه تو زندگی تاثیرگذار بوده. البته آینده میتونم بهتر ببینم که تاثیره خوب بوده یا بد.
    تولد متمم مبارک.

  • سید مهدی حسینی گفت:

    میتونم با قاطعیت بگم که آشنایی با متمم و محمدرضای عزیز نقطه ی عطفی در زندگی من بوده و هنوز هم هر از چندگاهی از دوستی که ایشان رو به من معرفی کردند تشکر میکنم. پاینده باشید

  • فرید آقاجانی گفت:

    محمدرضای عزیز
    در مورد رقبای موجود برای سایت متمم اشاره ای کرده بودی
    اما
    من معتقدم هر کس تونست یک سایت فقط یک سایت، یا یک کانال تلگرام پیدا کنه که فقط ذره ای به لحاظ کپی دیگران نبودن، اصالت محتوا، صحت محتوا، آکادمیک و علمی واقعی بودن در عین حال جذاب و باحال بودن و کمک به توسعه مهارت های انسان ها، به گرد پای متمم برسه، من سرم رو قطع می کنم می گذارم رو این لپ تاپم!

  • محمدحسن مازاراتابکی گفت:

    این اولین کامنتی هست که اینجا در روزنوشته ها می‌نویسم، حقیقتش یه جورایی ترسیدم از اینکه اینجا چیزی بنویسم، چون خب میگم سرتون خیلی شلوغه و خب کامنتم باید حتما یه چیزی داشته باشه برای گفتن خب وقتی هم که بیشتر فکر میکنم میبینم چیزی نداره برای گفتن پس بیخیالش شدم :))
    اما خب الان دیدم بهانه خیلی خوبیه، ۴ سالگی متمم و من خیلی خوشحالم، از اینکه نزدیک به یکسال تونستم کنار متمم باشم و یادبگیرم، از اینکه در این یکسال خیلی بیشتر با خودت اشنا شدم، کلاس فوق العاده خوبی که با شما داشتم. گاهی وقتی فکر میکنم به اون کلاس میبینم چقدر کلاس خفنی بود و حقیقتا از ته قلبم دلم تنگ میشه برای خودت و کلاسات.
    البته خب وقتی هم به حرفایی که سرکلاس میزدم (و خب هنوزم بعضی از کامنت هام در متمم) فکر میکنم، میبینم چقدر یه سریاش آبروریزی بوده و به روم نیوردی که چقدر بی سوادی! هنوزم هستما ولی خب تمام تلاشم رو دارم میکنم بیشتر یادبگیرم و شاید ارزشمندترین چیزی که از اون کلاس به دست آوردم این بود که از اینکه در مسیر یادگیری نباشم احساس خجالت کنم، احساس عقب موندگی.
    خلاصه این حرفا رو زدم که بگم خیلی خوشحالم، هنوز هم از هدیه ای که بهم دادین خیلی خوشحالم و پزش رو به دوستام میدم همچنان D: و میدونم که در آینده هم لذتش برام میمونه
    ببخشید که پرحرفی کردم مثل همیشه از سر دلتنگی بود پرحرفیم، ازت خیلی ممنونم محمدرضای عزیز از اینکه در این یکسال مسیر زندگی من رو با معنا تر و یادگیرنده تر کردی.

    • چقدر خوب که اولین کامنتت رو نوشتی و کاش هر موقع وقت و فرصت داری بیشتر بنویسی اینجا. خوبیش اینه که قواعد کامنت‌گذاری دست و پاگیرِ متمم رو نداره و البته به جاش یه آدمِ سگی مثل من نشسته که وقتی حال نداره به هر کامنت و کامنت‌گذاری گیر می‌ده :))
      چقدر کلاس عجیبی بود برای من. انگیزه‌ام رو برای کلاس نرفتن و پیگیری بیشتر متمم دو چندان کرد :))
      شوخی می‌کنم.
      واقعیت اینه که من ارتباطم رو با نسل جدید دانشجوها در محیط دانشگاه تا حد زیادی از دست داده بودم و تصویر درستی از دغدغه‌هاشون و اولویت‌هاشون نداشتم. ضمن اینکه فضای دانشگاه رو هم مدتی بود از نزدیک تجربه نکرده بودم و عملاً ارتباطم بیشتر به مدیرانی محدود می‌شد که یا دوستانم بودند و هستند یا می‌خواستند و می‌خواهند برای کسب و کارهاشون مشاوره‌ای بگیرند (که اون هم در کشور خودمون بسیار محدود‌ شده).
      نتیجه اینکه سرِ کلاس یه جورایی حسِ اصحابِ کهف رو داشتم که نه بازار، بازارِ اونها بود و نه سکه‌هاشون سکه‌ی رایج بود.
      به هر حال، امروز که مرور می‌کنم تصمیم بسیار درستی بود که یه ترم بیام دانشکده و درس بدم و فضای آموزشِ رسمی رو دوباره تجربه کنم. تنها قربانیانش شماها بودید که سخت‌گیری‌ها و نق‌های من رو تحمل کردید.
      شاید بد نباشه بهت بگم که خانوم چلندری زمان ما «الهه‌ی جدیت و سخت‌گیری» محسوب می‌شد (و البته رفتار و مهربانیش همیشه مثل الان خوب بود).
      وقتی داشتم نمره‌ها رو رد می‌کردم رفتم پیشش و داشتم از بچه‌ها و اعتراضاتشون به نمره‌ها نق می‌زدم بهش. بعد بهم گفت که تو کمی داری سخت می‌گیری. تازه فهمیدم که استانداردها چقدر فرق کرده.
      بگذریم. این بحث‌ها می‌تونه خوراک یه جلسه‌ی غیبت طولانی باشه که یه بار با تو و بچه‌ها بشینیم و پشت سرِ کلاسی که با هم داشتیم حرف بزنیم و بخندیم.
      من جدیت و پیگیری تو رو در خوندن درس‌های متمم تحسین می‌کنم. ضمنِ اینکه چون خیلی از این مطالب رو می‌دونم به صورت مستقل یا در MBA دانشگاه خوندی و می‌بینم باز با جدیت می‌خونی و تمرین حل می‌کنی لذت می‌برم.
      سخت‌ترین چیز در یادگیری اینه که آدم چیزی رو که خودش قبلاً بلده دوباره بخونه و سعی کنه ازش چیزهای جدید یاد بگیره.
      برای خود من هم – که عاشق خوندن و یادگیری هستم – این کار واقعاً سخته و یه جورایی جهاد محسوب می‌شه.
      چند وقت پیش کتاب Dynamic Competitve Strategy وارتون رو گرفتم و خوندم. خوب بالاخره یه کوچولو همه‌مون استراتژی خوندیم و این باعث می‌شه که خیلی از مطالب برای آدم تکراری باشه. اما از طرفی می‌دونی که قطعاً نکات ارزشمندی ممکنه لا‌به لای مطلب پیدا شه (حتی گاهی در حد یک جمله بعد از خوندن پنجاه یا صد صفحه) که بتونه برامون مهم باشه و روی نگاه و تصمیم‌هامون تأثیر بذاره.
      خلاصه می‌خوام بگم خوندن اون کتاب از خوندن خیلی کتاب‌های دیگه که موضوع‌شون به کلی برام جدیده، سخت‌تر بود و به علتِ این تجربه و تجربه‌های مشابه، فکر می‌کنم می‌تونم همت و تلاش و دقت و تساهل و تسامحِ تو رو در خوندن درس‌های متمم و حل کردن تمرین‌هاش بفهمم و درک کنم.
      خوشحالم که اون هدیه هم خوشحالت کرده و هدیه دادنش هم برای من با وجودی که ارزش مادی نداشت، از نظر حسی خیلی تجربه‌ی خوبی بود و به عنوان هدیه‌دهنده به خاطر دادنِ اون هدیه خوشحالم (همیشه فکر می‌کنم بهترین هدیه‌، هدیه‌ایه که هدیه‌دهنده رو بیشتر از هدیه‌گیرنده خوشحال کنه).

      • محمدحسن مازاراتابکی گفت:

        از این به بعد بیشتر کامنت میدم پس، خیلی هم خوبه اتفاقا، البته بگم که شما خیلی هم مهربونین :))
        بچه های ورودی جدید زیاد میپرسن که آیا دیگه محمدرضا نمیاد، چرا دیگه ارائه نمیشه و این حرفا، منم بهشون میگم با اینکه اگر دوباره ارائه بشم بازم همه جلسات رو میرم سر کلاس میشینم و میدونم که یه دنیایی پر از یادگیری هست برام، میگم که ولی یه چیزی هست که مثل محمدرضای همراه میمونه، همیشگی و مدامه، اسمش متممه، اگر با اون آشنا بشی همیشه یه دنیایی کنارت داری پر از یادگیری، بهانه ای خوب شد تا اینجای صحبتم که بگم واقعا تبریک میگم بهتون به خاطر این موجود دوست داشتنی که اسمش هست متمم :))
        ما ها خیلی شانس داشتیم اتفاقا که تونستیم یه ترم کنارت باشیم و ازت یادبگیرم، در حد درک خودم تا حدی میتونم متوجه یه سری تفاوت ها بشم که ازش با مثال اصحاب کهف یادکردی، یکیش هم که به نظرم برای خودم خیلی دردآور هست در نسلمون، سطح دغدغه مندی هامون هست، به نظرم نسل ما دغدغه هاش خیلی سطحش پایین تر از دغدغه های نسل شماست، یا به نوعی انگار دغدغه مندی در ما خیلی کمتره نسبت به شما ها.
        خلاصه بگذریم، بله خیلی جالب میشه اگر همچین فرصتی پیش بیاد که جمعی باشه و دور هم جمع بشیم و غیبت کنیم، کلی کیف میده اصن :))
        خیلی خوشحال شدم از تعریفی که ازم کردی و از تجربه ای که گفتین و امیدوارم بتونم با شتاب بیشتری در این مسیر حرکت کنم. (همیشه بین شما و تو خطاب کردن میمونم حقیقتش، از طرفی میخوام احترام بذارم و شما خطاب کنم و از طرفی اینقدر دوست دارم که ترجیح میدم به صورت صمیمی تو خطاب کنم، خلاصه ببخش به خاطر این قضیه، دلیلش اینه)
        برای من همیشه خوندن مطالبی که قبلا خوندم و یا شنیدم در متمم لذت بخش تر بوده، چون به نوعی حس میکنم عمق یادگیریم رو بیشتر میکنه، انگار که مطلب رو یکبار دیگه از یک زاویه دیگه ای میخونم، این که یک مطلب رو از چند زاویه بخونم، بهم کمک میکنه تا اون کریستال یادگیریم رو بهتر بتونم بسازم. این رو هم که از این کار لذت ببرم هم از خودتون یادگرفتم، یادمه همیشه میگفتین ممکنه یه کتاب فقط یه جمله ارزشمند داشته باشه و بیارزه که کل کتاب خونده بشه تا به اون جمله برسی(البته اینو بگم که در مورد “متمم خوانی” این صدق نمیکنه، چون پر از جملات خوبه و خوندنش تازگی داره، منم هنوز کلی باید بخونم تا شاید به اون سطحی برسم که شما از خوندن کتاب Dynamic Competitve Strategy تجربه کردین).
        یه جمله خیلی خوبه دیگه هم همینجا یادگرفتم، چقدر قشنگ “همیشه فکر می‌کنم بهترین هدیه‌، هدیه‌ایه که هدیه‌دهنده رو بیشتر از هدیه‌گیرنده خوشحال کنه”، حقیقتش یه جمله دیگه هم از خودت میذارم کنارش(اگر درست نقل کنم) اینکه همیشه کاری که انجام میدی حواست باشه که مجموع شادی در جهان رو بیشتر کنه.
        یک دنیا ازت ممنونم و باز هم تبریک میگم تولد متمم دوست داشتنی رو :))

  • سعید گفت:

    اولش به نظرم رسید چرا بابت تولد تبریک بگم؟
    بعد یاد چند خطی از نسیم طالب افتادم تو کتاب Antifragileش که در مورد عمر موضوعات بود.
    این که کتابی که ۱۰ ساله فروش می‌ره، احتمال بالایی داره ۱۰ سال دیگه هم تو بازار باشه. و هر سالی که از عمر یه موضوعی می‌گذره، احتمال این که سال‌های بیشتری زنده بمونه بیشتره.
    و خب خوشحال شدم. متمم برای من بسیار مفید بوده و حس خوبی به سایت و آدماش داشتم. درسته که اگر بمیره من به زندگی‌ام ادامه خواهم داد و باز لبخند خواهم زد، اما فکر می‌کنم دنیای با متمم رو بیشتر دوست دارم.

  • پوریا صفرپور گفت:

    معلم جان
    محمدرضای عزیز
    امروز بیش از دوسال از آشنایی با شما و تیم متمم گذشته و من با افتخار میگم که از شما و این متمم بسیار یاد گرفتم.
    خیال میکنم امسال نسبت به سالها پیش راحت تر و آگاه تر تصمیم میگیرم، ملاک های ارزیابی شفاف تری نسبت به پیرامونم دارم، سعی محتاط تری دارم در تصویر کردن آینده ، با مهارت های تازه ای آشنا شدم که برای من اتفاقات ارزشمندی رو رقم زدند و در آخر اینکه این روزها انسان امیدوارتر و پرتلاش تری هستم. (هرچند که در متمم شاگرد خوبی نباشم)
    بابت این تاثیرگذاری عمیق، از شما و تیم متمم متشکرم.

  • شبنم گفت:

    با سلام

    ممنونم معلم بزرگوارم محمدرضای عزیز به خاطر تمام زحماتتون در متمم
    برام جالب بود که اسم من رو با فامیل درج کردید در صورتی که در متمم فقط اسمم رو نوشتم و اینکه من اطلاع نداشتم روش پرداخت دیگه ای هم به غیر از شارژ ماهیانه برای حمایت از متمم هستش جالب بود برام و ممنون از همراهی تک تک دوستان

    • شبنم جان.
      درست می‌گی. معذرت می‌خوام. فامیلی رو حذف کردم.
      پروتکل ما اینه که اسامی رو مطابق چیزی که در پروفایل متمم اعلام می‌شه نقل می‌کنیم. خود من هم در پاسخ‌گویی به کامنت‌ها از جمله کامنت‌های قبلی تو همین پروتکل رو رعایت کردم.
      این بار گزارشی رو که بچه‌های متمم تنظیم کرده‌ بودن منتشر کردم و اگر چه در مورد همه رعایت شده بود متاسفانه در مورد تو رعایت نشده بود.
      به هر حال، مهم نیست که گزارش رو همکاران من تنظیم کرده‌ان؛ مسئول نهایی منم و اشتباه من محسوب می‌شه.

      در مورد متمم هم؛ روش پرداخت دیگه‌ای نیست. همون پرداخت ماهیانه هستش. اما بعضی از دوستان که دیدی اسم‌شون رو بردم هر موقع از کنار متمم رد می‌شن یه بار اشتراک‌‌شون رو تمدید می‌کنند. گاهی می‌بینی در سه ماه یا چهار ماه، شش یا هفت اشتراک یک ساله می‌خرن و این‌طوری عملاً به تأمین هزینه‌های متمم کمک می‌کنن.

  • زینب دست‌آویز گفت:

    محمدرضا جان
    خداقوت
    تلاش من در حل کردن تمرین‌ها و خوندن و سرزدن به متمم خیلی زیاد و قابل توجه نبود که بخوای زحمت بکشی و ازم تشکر کنی. راستش خودمو شاگرد تنبل کلاست می‌دونم.
    تو و متمم و همه مدیران زحمت‌کش متمم رو خیلی دوست دارم. دست همه‌تون که دغدغه انسان و انسانیت دارید رو می‌بوسم. هر جا که میرم به هر طریقی که شده (با اجازه خودت البته) خودم رو نماینده تو و متمم معرفی می‌کنم و درس‌های ارزشمندی که بهمون یاد دادی رو به دیگران یاد میدم.

  • جواد گفت:

    محمدرضا جان
    با اجازه ات، بعنوان یک دانشجو از زحمات و دلسوزی های شما و سایر همکاران متمم تشکر می کنم و با افتخار تکرار می کنم محمدرضا شعبانعلی را دوست می دارم.

  • فرید آقاجانی گفت:

    متمم نشان داد می توان دوباره در مسیری صحیح دور هم جمع شد
    متمم نشان داد هنوز هم می توان از خوبی ها حرف زد
    متمم نشان داد در اوج گمشدگی در مادیات و بحران اخلاقی، لذتی والاتر هم، لذتی خدایی هنوز وجود دارد
    متمم نشان داد ارزش ها برای ما کمرنگ نشده است
    متمم نشان داد محتوای اصیل فارسی هم معنا دارد

    متمم نشان داد
    کپی رایت برای ما ایرانی ها معنا و ارزش دارد
    تولید محتوای اصیل برای ما ثروت محسوب می شود
    در فضای غبارآلود مجازی که اکثریت مشغول کارهای لغو بی ثمر هستند، عده ای با از خود گذشتگی درگیر خوبی ها هستند و از درستی حرف می زنند

    متمم اجتماع دغدغه مند های این سرزمین است
    آنانکه در خلوت خود، هر چند اندک، با خود عمیق می اندیشند

    آنانکه می بینند اگر کاری نکنیم و حرکتی نکنیم نسل بعدی در ایران قطعا خاکستر شده است…

  • محسن صالحی کمرودی گفت:

    ای بابا، اسم رو زدن رو بورد که! اما خوشبختانه اسمم رو غلط زدن، من «محمد صالح کلمرودی» نیستم، اون یکی از بازیکنان لیگ دسته دوم امارات هست.
    از شوخی گذشته، بسیار سپاسگزارم محمدرضا شعبانعلی عزیز.

    • محسن جان. من رو ببخش.
      لیستی که بچه‌ها دادن رو چند بار خوندم. اما تو رو کمرودی خوندم و اصلاً اون «ل» اضافه رو ندیدم.
      حتماً می‌دونی یک تحقیق‌هایی هست که می‌گه انسان شکل کلمات (و به طور خاص حروف اول و آخر اونها) رو می‌بینه و کلمه رو می‌خونه و کل کلمه‌ رو حرف به حرف نمی‌خونه. به همین علت، حتی اگر حروف کمی جابجا بشن اگر چه کمی سرعت کاهش پیدا می‌کنه؛ اما در کل بدون مشکل – و گاه بدون درک اینکه خطایی وجود داره – مطالعه می‌کنه.
      یادت باشه ده پونزده سال پیش هم چنین جمله‌ای خیلی دست به دست می‌شد:
      it deosn’t mttaer in waht oredr the ltteers in a wrod are, the olny iprmoetnt tihng is taht the frist and lsat ltteer be at the rghit pclae
      خلاصه همه‌ی اینها رو گفتم که اشتباه خودم و همکارانم رو توجیه کنم و تأکید کنم که من کلمرودی رو حداقل سه بار با دقت به صورت کمرودی خوندم و نفهمیدم که غلط تایپی داره.
      باز هم معذرت می‌خوام.

      • محسن صالحی کمرودی گفت:

        از بزرگواری شما آدم حیرت زده میشه. موضوع مهمی نبود، فقط اون رو بهانه ای کردم برای شوخی با شما استاد عزیز. سلامت باشی.

  • محمد گفت:

    مرسی که هستید
    خدا رو شکر که هستید

  • محمد تقی امینی گفت:

    با سلام به محمد رضای عزیز
    و تمام بر و بچه های گمنام متمم که با تلاش خودشان این یادگار ارزشمند را در این چهار سال خلق کردند .
    اجازه میخواهم به نوبه خود به تمامی دوستان دست مریزاد بگویم
    پر توان باد اندیشه های پویای تان
    آفرین بر همت والایتان
    چون دوستان خوب متممی ( منصور سجاد و فواد انصاری عزیز و… )
    از سختی مسیر حرکت که بدون عشق واقعی و ایمان به کار ، هرگز خلق چنین کاری متصور نیست ،
    گفتنی ها را بخوبی یاد آوری کردند . لذا اجازه می خواهم سخن کوتاه کرده و فقط
    یک خواهش در جهت پویایی حرکت مجموعه داشته باشم و آن افزودن یک سر فصل به مطالب با عنوان :
    اقتصاد رفتاری ( آشنایی با الفبای اقتصاد رفتاری ، سوگیری های رفتاری )
    به سر فصل های موجود کنم .
    بر قرار و پایدار باشید .

  • امین جباری گفت:

    سلام
    محمدرضای عزیز.
    ازت صمیمانه ممنونم که یک سال دیگه این فرصت رو برای ما ایجاد کردی که در کنار تو و بستری که ایجاد کردی به یادگیری سپری کنیم.
    از بین همه چیزهایی که متمم بهمون هدیه داده، به نظرم ارزشمندترینشون، بلندتر شدن لیست نادانسته‌هامون بوده.
    وقتی می دونی که چه چیزهایی رو نمی دونی، تلاش می کنی برای فهمیدنشون.
    گاهی این شکاف رو به حدی بزرگ حس می کنم که ناامیدی میاد به سراغم ولی همین شکاف، من رو به حرکت وا میداره.
    گاهی وقتها با خودم فکر می کنم اگر متمم نبود، چند سال طول میکشید به همین نقطه از زندگیم برسم؟
    نقطه ای که خیلی خیلی با استانداردهایی که تو ذهنم هست، فاصله داره.

    یکی از نقاط ضعفم، همین ضعف در برون ریزی احساسیه ولی در همین حد بدون که احساس رضایتی که از زندگیم در این لحظه دارم رو مدیون تو و متمم هستم.
    ممنون برای همه لحظات سرشار از امیدی که مسببشون بودی

  • مهدی میرزابیگی گفت:

    کامنت گذاشتن پس از مدتها در روزنوشته ها حس و حال عجیبی برام داره .
    چه زمانی بهتر از تولد چهار سالگی متمم عزیز .
    بالاخره فرصت خوبیه که ما شاگرد تنبل های متمم هم حرف بزنیم .
    با اینکه تقریبا از روزهای اول متمم باهاش بودم ولی اصلا از خودم به نسبت حضورم رضایت ندارم و حق شاگردی متمم و محمدرضای عزیز رو به درستی به جا نیاوردم .
    امیدوارم بتوانم بعد از این حضور جدی تر و موثرتری در متمم داشته باشم تا در تولد پنج سالگی متمم حرف های بیشتری برای گفتن داشته باشم .

    آرزوی رشد و توسعه همه اعضای متمم در کنار هم و خداقوت به محمدرضای عزیز و تیم پرتلاش متمم .

    • مهدی جان. خیلی خوشحال شدم اینجا اسمت رو دیدم و خوشحالم که از این به بعد، احتمالاً بیشتر می‌بینم.
      اتفاقاً حدود سه چهار هفته پیش که داشتم سعی می‌کردم چند تا نوشته‌ی مربوط به هنر خواندن جملات کوتاه رو یک‌پارچه کنم (یک جا نوشتم که تا این لحظه تلاش ناموفقی بوده؛ به خاطر پرگویی‌های اون موقع) کامنت تو رو زیرش دیدم و رفتم نشستم سرگرم خوندن حرف‌هات توی متمم شدم.
      البته تو مستقل از تعداد حرف‌ها و اظهارنظرها، از نظر کیفی همیشه وسواس داری که عالی و دقیق و مرتبط بنویسی. خودِ این خیلی مهمه. طبیعتاً اگر کمیت هم به اندازه‌ی کیفیت بیشتر بشه که چه بهتر.
      منم خودم هم در پنجمین سال متمم قصد دارم حتماً هفته‌ای دو تمرین در متمم انجام بدم.
      فقط ایرادی که خودم دارم پراکنده‌خوانی هست (که به همه می‌گم نداشته باشید) و نمی‌دونم بتونم این عادتِ بد رو رفع کنم و یه سری رو از اول تا آخر برم یا نه.

  • داوود کیخسروکیانی گفت:

    سلام
    همیشه آدمهایی در زندگی ام هستند که باعث شرمساری ام شده اند. شرمساری از انسان نامیده شدن.
    اما دسته دیگری نیز هستند که باشدت بیشتری باعث شرمساری من شده اند. شرمساری از انسان نبودن.
    محمد رضای عزیز و دوست داشتنی. از معدود انسان های حیات من شده ای که با نگاه به دغدغه ها و رسالت هایی که برای خود متصوری، حس میکنم که معنای انسانیت را در ذهن کوچکم فرسنگها ارتقا بخشیده ای. و متمم، خانه ای چهار ساله با همراهانی از جنس خودت، از امن ترین جاهای دنیا برای من شده و حسرت میخورم چرا سهم من فقط نزدیک یک سال همراهی بوده .
    جسارت من برای خطابی با نام و بدون ذکر استاد رو ببخشید چون خودت و با ادبیات ساده وبدون تفاخر های امروزی، بزرگترین عامل این خطاب هستید.
    استاد عزیز، متممی شدنم کمترین حقی است که بر گردنم داری و امیدوارم مستدام بماند.
    بهترین آرزوها برای خودت، متممت و متممی هایت.
    یک دانش آموز اصفهانی

  • معصومه خزاعی گفت:

    تولدت مبارک متمم ام
    بدیهی است یکی از افتخاراتم در مسیر پر فراز و نشیب زندگی، چهار سال شاگردی، همراهی، همنشینی و عضویت در قبیله متمم است.
    محمدرضا از زحمات بی دریغ و حمایت بی شائبه ات برای اعتلا و توسعه شاگردانت و متمم صمیمانه سپاسگزارم.
    همچنین از سمیه تاجدینی عزیز و کلیه دوستان پشت صحنه در تیم متمم تشکر می کنم.
    پی نوشت: طی دو روز گذشته نایب الزیاره همه ی دوستان در مشهد مقدس بودم
    سلامت و برقرار باشید.

  • بهروز مطیع گفت:

    گزارش ۱۰۰۱ روز حضورم در متمم :
    ترم مقدماتی را که شامل درسهای تفکر سیستمی ، ارزش آفرینی ، مدل ذهنی ، تصمیم گیری ، مهارت یادگیری ، و سیستم‌های کنترل مدیریت بود را خوب کار کردم .
    از ترم پایه هم مقداری مذاکره را کار کردم . اما یک سالی هست که دارم درجا می‌زنم .
    یک اشتباهم این بوده که کلا ۶ ماه متمم را کنار گذاشتم
    تازگی‌ها دارم به روزی یک درس صبح‌ها فکر می‌کنم ، دارم تلاش می‌کنم عملیاتی‌اش کنم . و نسبتا موفق بوده‌ام . هرچند که احتیاج به کار بیشتری داره
    یک ایراد دیگه این بوده که اکانتم را ماهیانه می‌خرم و وقتی اکانتم تموم میشه برای تمدیدش اقدام نمی‌کنم . این باعث میشه متوقف بشم و عادتی که به زحمت توی من شکل گرفته کم رنگ بشه
    قانون هر سری درس متمم یک کتاب مرتبط را سعی کرده‌ام رعایت کنم
    کتاب محمدرضا را قرار بوده بخونم اما تنبلی کرده‌ام
    دارم صبح‌ها روزی ۲ دقیقه زودتر بیدار میشم . امیدوارم کم کم بتونم ساعت بیداری‌ام را برسونم به ۵ و یا حتی کمی زودتر

    در کل متمم تاثیر خوبی روی زندگیم داشته و از درس‌هاش استفاده کردم .
    یک بار تجربه پریدن از این درس به اون درس رو دارم . هنوز هم وسوسه دارم این کار رو تکرار کنم
    اما برنامه‌ام اینه که درس‌های MBA را به ترتیبی که متمم معرفی کرده بخونم
    برنامه ایده‌آل‌ام برای ۲۰۰ روز آینده متمم خوندنم اینه که ۲۰۰ تا درس بخونم و تمرین حل کنم . اما به ۱۵۰ درس هم راضی هستم .

    چهار سالگی متمم رو به همه کسانی که برای جلو رفتن متمم زحمت میکشن تبریک میگم

    • بهروز جان.
      خوشحالم گزارش ۱۰۰۱ روزت رو نوشتی.
      البته چون من خودم هم کم و بیش، نوشته‌ها و حرف‌های تو رو در متمم و گه‌گاه کامنت‌های تو رو در وبلاگ بچه‌های متممی می‌خونم؛ تا حد خوبی مسیر تو رو می‌بینم و پیگیر هستم.
      در مورد اکانت یک ماهه هم حرف تو رو می‌فهمم. من در چند سرویس مختلف آنلاین عضو هستم و اکانت‌هایی با مدت متفاوت خریداری می‌کنم.
      تجربه‌ی من هم این بوده که وقتی اکانت خیلی کوتاه مدت (مثلاً یک ماهه) یا خیلی بلندمدت (مثلاً یکساله) می‌خرم، کمتر به استفاده از اون سرویس وفادار می‌شم.
      اینه که به تدریج دارم اکثر اکانت‌هام رو به تمدیدهای سه ماهه یا شش ماهه تبدیل می‌کنم. مثلاً سرویس اصلاح خطاهای گرامری Grammarly رو نمی‌دونم یک ساله خریدم یا دو ساله. اما به هر حال انقدر با تمدیدش فاصله پیدا کرده که خیلی وقت‌ها یادم میره عضو این سرویس هستم. بارها هم پیش میاد که به علتی Extension اون رو غیر فعال می‌کنم و اصلاً یادم می‌ره فعال کنم. معمولاً ایمیل‌هام با غلط‌های گرامری و دیکته‌ای ارسال میشه و بعداً می‌بینم و ناراحت می‌شم.
      کتاب پیچیدگی رو خوشحالم که هنوز وقت نکردی دقیق نگاه کنی. اینطوری نسخه‌های بهتر و تمیزتر با غلط‌های کمتر رو می‌بینی و من حس بهتری دارم.
      نمی‌دونم الان روزی چند ساعت می‌خوابی و چند ساعت بیداری؛ اما هم‌چنان بر این باور هستم که ما اون‌قدر در زمان بیداری‌مون ساعت‌های تلف شده داریم که عموماً لازم نیست برای مدیریت بهتر زمان، از خواب‌مون کم کنیم. البته اگر ساعت خواب‌مون در حدی زیاد باشه که خودمون رو آزار بده یا حس‌مون رو بد کنه ماجرا خیلی فرق می‌کنه. اگرچه حس من – صرفاً از شواهد و قرائن – اینه که تو وقت بیداریت رو به شکل مفیدی استفاده می‌کنی و در مورد صرف زمان روزانه‌ات حساسیت داری.
      همون‌طور که در جاهای دیگه هم اشاره کرده‌ام، یک سالِ پیش رو برای متمم، بیشتر به فرایندسازی و بهبود فرایندهای موجود و یکپارچه کردن محتوا می‌گذره و معتقدم که اگر بتونیم این کار رو به شکل درست و حرفه‌ای انجام بدیم، باید بارِ برنامه‌ریزی برای مطالعه درس‌ها، یادگیری و تمرین‌ حل کردن، سبک‌تر بشه. مدیریت و غلبه بر وسوسه‌ی پریدن از این درس به اون درس، بیش از اینکه به دقت و توجه و تمرکز متممی‌ها برگرده، به این مسئله برمی‌گرده که هنوز تکامل فرایند آموزشی در متمم، مراحل ابتدایی خودش رو طی می‌کنه.
      الان بخشی از فشار ضعف در فرایندها، به شکل محسوس و نامحسوس بر عهده‌ی دوستان متممی هست که البته ما در تلاش دائمی برای برداشتن این بار از دوش دوستا‌ن‌مون هستیم.

  • احمد عباسی گفت:

    سلام خدمت همه دوستان متممی عزیز ( بهتره بگم همخونه های عزیز یا خیلی اگربخواهیم چالش های کلامی را رعایت کنیم هم دانشگاهی های عزیز ( دانشگاه متمم منظورم بود . ) . ) . ببخشید با چند روز تاخیر دارم تبریک میگم .
    من هم به نوبه خودم تولد ۴ سالگی متمم رو اول از همه به محمد رضای عزیز تبریک میگم که واقعا دریچه علمی و اموزشی با اهداف متعالی و کیفیت بالا را در ایران باز کرده اند . ( البته به عنوان سرپرست گروه متمم از محمد رضای عزیز تشکر کردم وگرنه همیشه قدردان گروه متمم هستم . )

    نکته بعدی اینکه اندک تغییراتی هر چند کوچک و ناچیز اگر در زندگی ام ( در تمام جهات )پس از آشنایی با متمم حاصل شده همه و همه را مدیون متمم هستم و اگر توانسته ام تاثیر بسیار کم بر رفتار و گفتار دیگران بگذارم بازهم از متمم بوده است که توانسته با تولید محتوای مناسب ، درخور و شایسته مخاطبان خودش را راهنمایی کند.
    نکته مثبت آشنایی من با شما ، روی پدر و مادرم بیشتر تاثیر گذاشته است . پدرم شیفته پادکست ها وفایل های صوتی محمدرضاست . با هم که گوش می کنیم اخرش میگه : راست میگه ها … چقدر خوب میگه … ( اخرش هم به من میگه یاد بگیر!!! ) از این جهت واقعا خوشحالم .
    و در آخر از همه دوستان متممی که علاوه بر تیم متمم باعث رونق ، پیشرفت و بهبود فضای فکری می شوند تشکر میکنم .

  • جليل شجاع زاده گفت:

    سلام
    من هم با تاخير دور روزه تولد متمم را به همه متممي ها تبريك مي گم. در اين ۸۹۲ روزي كه در متمم هستم يكي از حسرت ها و افسوس هاي من اينه كه چرا زودتر با متمم و محمدرضا آشنا نشدم و الان اگر بخواهم زندگي خودم را به دو قسمت تقسيم كنم بايد بگم دوره ي قبل از متمم يا دوران جاهليت خاموش كه نمي دونستم جاهلم و دوره بعد از متمم يا دوره ي آگاهي از جهالتم. گرچه محمدرضا به تشكر من احتياج ندارد ولي من به تشكر از محمدرضا نياز دارم. در فرصتهاي ديگه مخصوصا متمم با توجه به قوانين كامنت گذاري، جرات تشكر ندارم ولي حالا كه فرصتي پيش آمده به خاطر تمام چيزهايي كه متمم و محمدرضا به من دادند از او و همكارانش تشكر مي كنم.

  • رضاسبحانی گفت:

    سلام محمدرضاجان. تولد ۴سالگی متمم رو به تو و دوستان و همکاران محترم و زحمتکشت تبریگ میگم و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.
    راستش دوست داشتم یه درد دل هم بکنم. من متمم و مطالبش رو خیلی دوست دارم و کاربردی هم میدونم. ولی مدتیه که به علت فشار کاری و همین طور زن و بچه و مسئولیت وقت گذاشتن براشون، واقعا کم وقت میکنم به متمم سر بزنم و مطالب رو بخونم و تمرین حل کنم. و این موضوع واقعا از لحاظ روانی داره اذیتم میکنه. اینکه بچه های متممی دارن از مطالب خوب استفاده میکنن و لذتشو میبرن و من خیلی عقب موندم. حتی تو مطالبی که بهشون خیلی علاقه دارم، مثل مذاکره، سخنرانی، تصمیم گیری، پرورش تسلط کلامی که خیلی ضعف دارم، زبان انگلیسی و…
    امیدوارم اوضاع بهتر بشه و منم برگردم.
    شاد و سلامت باشی همیشه استاد خوبم

    • رضا جان. ممنون از لطف و محبتت.
      فکر می‌کنم مسئله‌ای که تو مطرح کردی، مشکلِ بسیاری از ماست.
      طبیعی هم هست که بسیاری از کارها و فعالیت‌ها، یا فوری‌تر هستند؛ به این معنا که لازمه در زمان مشخصی انجام بشن و یا ضروری‌تر؛ به این مفهوم که اولویت بالاتری دارند.
      فکر می‌کنم بخشی از ماجرا عملاً اجتناب‌ناپذیره. اما بخش دیگه می‌تونه با بهبود فرایندها در متمم، کم‌رنگ‌تر بشه.
      مثلاً طبق بررسی‌های ما اخیراً بخشی از دوستان متممی که شلوغ‌تر هستند، در طول هفته صرفاً در حد اخبار پراکنده‌ی پیام اختصاصی به متمم سر می‌زنند و یکی دو روز در هفته به شکل متمرکزتر مطالعه می‌کنند. اینطوری هم این حس رو دارند که در متمم حضور دارند و هم وقت کمتری براش می‌ذارن.
      یکی از مهم‌ترین کارکردهای اخبار پراکنده، عملاً ایجاد همین حس در دوستانی بوده که برنامه‌ی متراکم‌تری دارند.
      من به شخصه امیدوارم این «هدف‌های یک‌هفته‌ای» هم که اخیراً اعلام کردیم بتونه کمک کنه. یه مدتی طول میکشه تا کامل دست‌مون بیاد که چجوری و به شکلی می‌تونه حداکثر رضایت رو برای دوستان‌ متممی ایجاد کنه. اما یه نکته‌ی مهم وجود داره. با وجودی که زمان پیشنهادی ما برای هر هدف یک هفته است؛ محدودیت رسمی برای اونها در نظر نمی‌گیریم و ممکنه کسی که شلوغ‌تره، دو هفته رو به یکی از هدف‌های دلخواهش اختصاص بده.
      به هر حال، حرف کلی من اینه که شلوغی تو و بقیه رو می‌فهمم. این حس منفی رو هم می‌تونم تصور کنم. چون خودم هم تجربه‌های مشابه دارم.
      اما این رو هم می‌فهمم که متمم به عنوان یه فضای آموزشی، تا حدی باید کمک کنه که حتی با سر زدن کم به متمم هم، دوستان متممی حس بهتری تجربه کنند.
      عمده‌ی این مسئله به طراحی و بهبود فرایندها برمی‌گرده. کاری که ما به شدت روی اون متمرکز هستیم و امیدوارم وقتی پنجمین سال متمم می‌رسه، تو و بقیه‌ی دوستان تأیید کنید که حداقل یک قدم در این زمینه برداشته‌ایم و جلو‌تر رفته‌ایم.

  • پیمان اکبرنیا گفت:

    معلم عزیزم سلام

    فکر می‌کنم دوستان اکثر حرفها و گفتنی‌ها را گفتند. من میخوام یک نکته دیگه هم اضافه کنم. در کنار تمام مزایای آموزشی که متمم برای من داشته و آشنایی من با شبکه‌ای از دوستان که دغدغه یادگیری و رشد دارند، اثر مهم دیگری هم هست که به راحتی قابل مشاهده و اندازه‌گیری نیست.

    متمم در خیلی از روزها که از شرایط اجتماعی و برخی شرایط دیگه نا امید میشم، بهم کمک می‌کنه
    امیدوار بمونم. باقی موندن و رشد متمم در این چهار سال باعث شده بتونم این اعتقاد رو در خودم حفظ کنم که میشه در شرایط سخت هم کار بسیار با کیفیت، متمایز و ممتاز انجام داد. وقتی مثل سواری گم شده، در بیابان دغدغه‌ها و افکار پریشان سرگردان هستم، متمم اون کاروان سراست که دیدنش در غبار روزمرگی‌‌ها ناگهان امید رو بهم بر می‌گردونه.

    از محمدرضای عزیز و کل تیم متمم برای ایجاد همه این حس‌های خوب تشکر می‌کنم.

    • فرید آقاجانی گفت:

      فکر کنم اکثر ما همین طوریم
      وقتی از زمین و زمان به خصوص شبکه های اجتماعی بی هدف و بی محتوا خسته می شویم
      به متمم پناه می بریم
      و دوباره با چک کردن متمم، قوا می گیریم و بلند می شویم
      صبور باشید
      آینده ای نه چندان دور، هنوز خیلی آثار مثبت و پایدار فوق العاده را در جامعه ما، درباره متمم نشان خواهد داد
      من مطمئنم

  • منصورسجاد گفت:

    انگیزه ام برای ادامه فعالیت کانال یک ناشر چندین برابر شد.عاشق شیوه معلمی ات هستم که میدانی چطور به شاگردان انگیزه بدهی

  • علیرضا داداشی گفت:

    سلام.
    خودم را عادت داده ام که وقتی حالم خوش نیست یا به اندازه ی کافی خوش نیست ، چیزی ننویسم.
    دست کم چیزی که کسی دیگر قرار باشد بخواند، ننویسم.

    اما، نمی شود برای متمم و در جشن تولدش هیچی ننوشت.
    دوست داشتم در وبلاگم و در اینجا، چند هزار کلمه بنویسم؛ اما عذر تقصیر دارم.
    چیزی که انکار ناپذیر است، تاثیر شگرف متمم بر من و در واقع بر «مدل ذهنی» من است.
    متمم ، برای من یک اعتیاد نیست، نه یک اعتیاد سیاه و نه یک اعتیاد سفید.
    متمم، نیاز روحی من است.
    چه دوره ای که -در آغاز راه – چند بار در روز به متمم آمده ام، چه حالا که گاه شده چند روز یکبار به متمم بیایم، برای درمان دردی آمده ام و برای یافتن گم شده ای.
    من در لابلای صفحات متمم، دنبال گمشده ای می گردم که هر بار در بخشی از این فضا، نشانه هایی قوی از آن گمشده را پیدا می کنم. آن قدر که هر بار تا مدتی شادمانم از این یافتن.
    جالب اینکه این جست و جو همیشه نتیجه دارد. تازه، گاه به یافته هایی می رسم که خیلی انتظارشان را نداشته ام.
    لازم نیست فهرست بلند بالایی از آموخته هایم را بنویسم، ولی من در فکر کردن، در انتخاب و تصمیم گیری، در برنامه ریزی، در حل مسأله، در مواجهه با هر رویداد و روندی، به شکل ملموس در پای متمم را می بینم.
    دیگر اینکه، گرچه متمم یک محصول قوی از یک تیم قوی است، گرچه از تک تک اعضای متمم، بسیار می آموزم، ولی واقعیت این است که اصلاً نمی توان متمم را بدون «محمدرضا شعبانعلی» تصور کرد.
    حتی روزهایی که او دنبال کار و سفر و مأموریت است تا خرج متمم را درآورد (خودش یک بار به خودم گفت)، اینجا، چراغ متمم روشن است و البته همچنان رد پای محمدرضای نازنین به وضوح دیده می شود.
    خدای من می داند که به سبب توفیق حضور در فضای متمم و جمع متممی ها ، به شکل جداگانه و به طور خاص او را سپاس گزارده ام.( با «ز»)
    برای «متمم» که به پر تکرارترین واژه ی ذهنی من تبدیل شده، و برای کسانی که چراغش را روشن نگه می دارند، از تولید کنندگان محتواهای اولیه تا تولید کنندگان محتوا در غالب کامنت، خوش وقتی و خوش یمنی و رضایت مندی آرزو می کنم و امیدوارم دست تقدیر باز هم آب زلال نطلبیده ای نصیب کند و محمد رضا را ولو اتفاقی از نزدیک ببینم.
    دل است دیگر، تنگ می شود.
    برقرار باشید.

  • وحید نصیری گفت:

    محمدرضا عزیز سلام
    هر جوری بخواهم از بختیار بودن و داشتن این اقبال که به متمم و روزنوشته ها دسترسی دارم بی اندازه خوشحالم و چهار سالگی متمم را به شما و دوستان متممی و البته خودم تبریک می گم
    امیدوارم حداقل بتوانم با عملی کردن آموخته هایم از متمم نماینده خوبی از یک نمونه دانش آموز متممی باشم.
    از هر جهت کوتاهی من در استفاده از مطالب و پشتیبانی نه چندان قوی از مجموعه متمم را ببخش.

    • وحید جان.
      اگر بخت و بخت‌یاری به صورت عینی و کمّی قابل سنجش بود، بی‌تردید و بی‌تعارف من بیشتر از هر کس دیگری در متمم و روزنوشته‌ها، از بخت و اقبال برخوردار بوده‌ام و تا این لحظه هم هستم که این فرصت رو دارم که دوستان و هم‌زبان‌های بسیاری داشته باشم.
      «استفاده از مطالب» رو نمی‌دونم، اما در «پشتیبانی از متمم» قطعاً زحمت فراوان کشیدی. چون مهم‌ترین شکل پشتیبانی، اظهار نظرها و مشارکت‌های ناشی از فکر و تجربه است و می‌تونم بگم که تقریباً تمام حرف‌های تو در متمم حداقل برای من دوست‌داشتنی و آموزنده بوده.
      چند هفته پیش وقتی در جمع کوچکی از دوستان، در مورد ترویج خشونت و افراطی‌گری حرف می‌زدیم، صحبت تو رو در مورد اینکه محرومیت و محدودیت می‌تونه موجب بروز رفتارهای افراطی و حرکت‌های خشونت‌آمیز بشه (توی یکی از درس‌های تفکر سیستمی گفته بودی) داشتم نقل می‌کردم. موارد دیگه‌ای هم بوده که گاه و بی‌گاه در بحث‌ها و صحبت‌ها، حرف‌های تو برام تداعی شده.

      نمی‌دونم برنامه‌ات برای ادامه تحصیل به کجا رسیده و چه تصمیمی برای میان‌مدت و بلندمدت داری.
      اما فکر می‌کنم – مستقل از اینکه در کدوم کشور و در چه رشته‌ای – تحصیل کنی، قطعاً فعالیت آکادمیک تو می‌تونه خیر و برکت داشته باشه. چون کم نیستند آدم‌هایی که در فضای دانشگاهی دچار «بیماری انفصال از واقعیت بیرونی» شده‌اند و سرگرم جمع‌آوری سابقه و امتیاز و پر کردن رزومه‌ هستند و کم‌تر به تاثیر فعالیت‌های آکادمیک بر کیفیت زندگی بیرونی مردم فکر می‌کنند.

      پی نوشت: سرت شلوغه قبول. اما چرا پیام اختصاصی خودت رو گاهی دو هفته چک نمی‌کنی؟ 😉
      حداقل باز کن خبرهاش رو بخون.

      • وحید نصیری گفت:

        محمدرضا جان
        در جایی در یک کامنت نوشته بودی که انقدر به کامنتهایی که در روزنوشته های نوشته می شوند احترام می گذاری که بلاخره دیر یا زود همه اش را می خوانی و در صورت لزوم پاسخ می دهی.
        از این رفتار محترمانه و همدلانه ات بسیار ممنونم
        راستش را بخواهی باید بگم خیلی خوشحالم از پاسخی که دادی به ویژه که برایم غیر قابل پیش بینی بود.
        ادعای سرشلوغی با مشاهده سرشلوغی شما و دوستان و درعین حال این چنین زحماتی که می کشید باید برای من خجالت آور باشد ولی بهرحال امیدوارم دیگر منتظربهتر شدن شرایط از هر لحاظ نباشم و هر طور شده مجددا از مطالب مورد نیازم در متمم استفاده کنم.
        ( محمدرضا یک خودافشایی در اینجا باید بکنم : این چیزی که اینجا نوشتم تنها بخشی از آنچه که نوشتم بود، هست و چون دیدم باید حیا داشته باشم و حالا که شما لطف کردید و در زیر پست متمم پاسخی با محوریت شخص مخاطب دادید این موضوع را کش ندهم و باقی مطالبم را یا در پست مناسب دیگری مطرح کنم یا در وبلاگم بنویسم با این وجود بازهم این کامنت بلند شد : ) )
        این را نمی گفتم نمی شد : یقین دارم که موفقیت و ارزش آفرینی تک تک دوستان متمم و روزنوشته ها در جامعه کل یا جامعه ای خاص واقعا برای محمدرضا مسرت بخش است و تبریک و پی جوی هایش از وضع دوستانش بلاشک تعارفی ظاهری نیست همه اش خالص است چون در رابطه معلم و شاگری ( که در روزنوشته ها صدق می کند ) یا والد و فرزندی و روابطی از این دست بهرحال والد یا معلم می داند که حتی در حد خیلی حداقلی ( چه بسا در حد زیاد )سهمی در ذهن و ضمیر فرزند و شاگرد خود داشته و با این حساب موفقیت او بی شباهت به موفقیت او نیست.
        بی اندازه ممنونم از شما

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser