دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

نامه ای به فرزندم (قسمت سوم)

رها.

روزی پدرت، نزدیکی به مرگ را تجربه کرد. زمانی که سوار بر قطار، با قطار دیگری تصادف کرد.

از زمانی که قطار روبرو را دید، تا لحظه ای که تصادف انجام شد، شاید چند ثانیه بیشتر طول نکشید.

اما در آن چند ثانیه، به طرز شگفت انگیزی، تمام آنچه کرده بود و نکرده بود در ذهنش مرور شد.

تمام «دوستت دارم»هایی که نگفته بود. تمام «نفرت دارم» هایی که گفته بود.

تمام «محبت های جبران نشده» و «تمام کوتاهی ها و اشتباهاتی که در حق دیگران کرده بود».

در تمام این سالها، سخت ترین ثانیه های زندگی، آن چند ثانیه بوده است.

امروز پدرت برای آن چند ثانیه ی قبل از مرگ زندگی میکند. و معیارش برای هر تصمیمی، احساسی است که در لحظه ترک جهان خواهد داشت.

رها جان.

شیاطین در اطرافت بسیارند.

«بحثهای بیهوده مجرد» و «توجه بی دلیل به جزئیات بی خاصیت»، سلاح های شیطان اند.

عمر کوتاه تو را به بحثهای بی نتیجه میگذرانند. به آموختن آداب و قوانینی که مصداق آن، هرگز در زندگیت مشاهده نخواهد شد.

نشانی خانه خود را به کمک دیگران می یابند و نشانی مسیر تو را پس از مرگ، گام به گام تا دروازه جهنم توصیف میکنند.

مباد که «خدا» را و «انسان» را، در لا به لای هیاهوی «خداپرستان» و «انسان نماها» گم کنی…

تو هم دیر یا زود، مانند پدرت، «ثانیه های پایانی» را تجربه خواهی کرد.

برای زندگیت، هدفها و چارچوبهای پیچیده نگذار.

کافی است چنان زندگی کنی که در لحظه مرگ، در آن چند ثانیه پایانی، لبخند بر لبانت بنشیند و بدان که اگر چنین شد، تو رستگار شده ای.

و چنان رفتار کن که اگر روزی، پس از مرگ، روبروی خداوند ایستادی، با غرور تمام بگویی

«خوشحالم که هستی، اما تو که خود خالق منی میدانی که اگر نبودی نیز، حتی یک گام از مسیر زندگیم را، تغییر نمیدادم. چرا که مسئولیت سنگین حفظ مقام انسان، در تمام سالهای زندگی، بر شانه ام بود…».

————————————————-

لینک مرتبط: گاهی قضاوت چقدر دشوار می شود…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


56 نظر بر روی پست “نامه ای به فرزندم (قسمت سوم)

  • ن م گفت:

    محمدرضای عزیزم
    آشنایی با تو جزو بهترین اتفاقهای ممکن زندگیم خواهد بود. برات بهترین ها رو آرزو میکنم .

  • حسین دانش گفت:

    آقا این پستت خیلی خیلی برای من لذتبخش تامل برانگیز بود
    درود بر شرفت

  • محسن گفت:

    همه دوس دارن انسان باشن. این نوشته ها شاید بتونه ادم رو چند دقیقه ببره تو فکر شاید بعضی ها هم مثل من چند قطره ای اشک بریزن اما واقعیت اینه که درست چند دقیقه بعد از خوندن چشات رو باز میکنی و میبینی بچت گشنست ، زنت نیاز داره ، مادره پیرت کسی رو جز تو نداره اینه که منو تبدیل به گرگی کرده که مجبور درنده باشه منم دوست داشتم انسان باشم اما …

  • الهه گفت:

    آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند

  • رهام گفت:

    پدر عزیزم ،مهربان و دوست داشتنی ام ،سلام.
    با خوندن این مطالب اشک تو چشمام نشست ،من حدود چند روزی میشه که پدر عزیزمو پیدا کردم،و از این بابت افسوس می خورم که چقدر دیر شما رو پیدا کردم،اما خیلی خوشحالم که هستین،چقدر به وجودتون احتیاج داشتم چقدر…من رهای شمام دختر شما ،و هر روز منتظر شما ،حرف ها تون ،تجربه ها تون و خیلی چیزای دیگه ،تو همین مدت کوتاه که از آشناییمون می گذره ،تغییرات خوبی در من شکل گرفته ،از شما پدر عزیزم خیلی ممنونم و دوستون دارم .

  • mahsa گفت:

    ۱۴۹بود،زدم روش شد ۱۵۰٫

  • یاسر گفت:

    امشب شب ۲۱ ماه رمضونه، شاید کل پستهای این معلم عزیز که دوستان محمد رضا صداش میکنند رو خوندم. حدوده ۳-۴ ساعتی شد. این پست امشب بدجور منو تکون داد. این محمدرضای عزیز همراه دوستش دکتر شیری که من از طریق ایشون شناختمش، از ته قلب دعا میکنم و آرزوی موفقیت روز افزون دارم براشون.

  • طاهره گفت:

    حفظ مقام إنسان بودن…!كاش هممون بفهميم يعني چي…

  • nasim گفت:

    من نمی دانم از کجا آمده ام
    به کجا خواهم رفت
    می دانم از جای دگر آمده ام و به جای دگر نیز خواهم رفت
    من آن روز را به خاط می آورم که خدا در کون و مکان مرا در آغوش گرفت و از من دعوت کرد تا در جشن و پایکوبی اش شرکت کنم ……………..

  • سیمین گفت:

    ۴ روز است که متوجه شدم صاحب فرزند خواهم شد. همزمانی این موضوع با شروع نوشته های شما به عنوان نامه ای به فرزندم برام جالب بود. احساس فوق العاده ایست. از نوشته هاتون الهام گرفتم و تصمیم دارم من هم در دفتری برای فرزندم که هنوز به دنیا نیامده یادداشتهایی بنویسم.

  • رها گفت:

    سلام
    گویا تحولات جدیدی صورت گرفته .میخواستم در پست ستایش این هشت نفر کامنت بگذارم ،نشد.انگار دیدگاه ها بسته شده .یک سری از کامنتها هم یه اتفاقاتی براشون افتاده انگار!

  • امير قرباني گفت:

    سلام محمدرضا
    بي زحمت هر چه زودتر ايميلت رو چك كن
    ممنون…

  • بهزاد حیدری گفت:

    جمله «بحثهای بیهوده مجرد» و «توجه بی دلیل به جزئیات بی خاصیت» مرا تکان داد.
    حقیقتا به هیچ گونه دیگری نمیتوان درسی به این بزرگی را در کلماتی به این کوتاهی بیان کرد. چه زیبا و مومنانه لطیف ترین معانی زندگی را به زیر گوشمان آواز می دهی. حقا که تو معنای معلم بودنی. پیروز و جاوید باشی

  • سارا گفت:

    واقعاازخدا سپاسگذارم که باتو پدر مهربون آشناشدم.حرفات از دل اومدو به دل نشست.ممنونم

  • الناز.د گفت:

    پدرم

    فکر کردن به همان چند ثانیه قلبم را فشرد و آرزوهایم را به یغما برد .

    اما گفتی از حرفهای نگفته و سخن های نسنجیده رها شده و ذهن کوچکم درگیر چند ثانیه ای کردی که بی گمان دیر یا زود در کمرکشی مرا خواهد برد…

    «بحثهای بیهوده مجرد» و «توجه بی دلیل به جزئیات بی خاصیت»، گاه مرا به کام خود میکشد !آنجا که شیطان مهربان ترین فرشته میشود!

    خدا جزیی از من من است به دستان مهربانت سوگند لحظه ای در خود گمش نمیکنم و در هیاهوی دنیا به دنبالش نخواهم گشت.

    هدف هایم را بازبینی و در صورت نیاز جایگزین میکنم .

    نگاه مهربان و دستان تنومندت توان آن را دارد که مرا رهسپار عرشی کند که در آن جنت در لبخندی معنا میشود که در همان چند ثانیه بر صورت نقش میبندد و اگر چنین شود به خداوند خواهم گفت :
    “بی نهایت سپاسگزارم از پدری که به من آموختن را آموخت و اینکه تو را فقط برای تو بپرستم نه خوف از جهنم و به بهانه ی حوریان بهشت و چنان باشم که لایق انسانیت است”

  • چه دور اندیشی هایی…
    چ سبک بالی…

  • مجتبی گفت:

    محمدرضا فکر میکنم که رگه هایی از کتاب شیطان و فرشتت تو این نامه هست،اینطوره؟

  • ستایش گفت:

    عالی بودش

  • ستایش گفت:

    محمد رضای عزیز خیلی خیلی خوشبختم که هم عصر شما ام خوشحالم که افتخار اشنا شدن با شما رو داشتم از نوشته هات بسیار لذت میبرم
    بینهایت سپاس گذارم که برای ما جوانان کورسوی نور امیدی در جاده مه الود زندگی روشن میکنی.

  • یاسمن گفت:

    لذت بردم با تمام وجودم ، احساس می کنم دل شیشه ای دارید محمدرضا جان.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser